حال و اوضاع طوری است که شاید خیلیها حوصلهی برگزاری شب یلدای دسته جمعی را نداشته باشند. ولی ایرانیها برای مناسبتهای ملیشان ارزش قائلند. فکر میکنیم به هر حال باید شب متفاوتی باشد و گاهی تنهایی برگزار کردنش محتاج توسل به هنر است. از کتاب و حافظ بگیرید تا فیلم و موسیقی. ۵ فیلم ۲۰۲۲ که برای تماشا در شب یلدا میشود توصیهشان کرد حال و هوای نسبتا سرحالی دارند یا اگر هم تلخ هستند در روایتشان شوخطبعی وجود دارد که میشود از آنها به عنوان کمدی سیاه یاد کرد. اگر قرار بود بهترین فیلمهای امسال را برای تماشا در شب یلدا پیشنهاد بدهیم فیلمهایی مثل «بنشیهای اینیشرین» مارتین مکدونا یا «کورساژ» هم میتوانستند در فهرستمان باشند اما شاید بهتر باشد در فرصت دیگری آنها را ببینید. امسال از قضا فیلمهای اکشن سرگرمکننده که مناسب گذراندن یک شب مفرح باشند کم نداشتیم.
این ۴ فیلم ۲۰۲۲ که دیدنش را برای شب یلدا توصیه میکنم از لحاظ سینمایی هم نکات قابل توجهی دارند اما به سرگرمکننده بودنشان بیشتر توجه شده است.
۱) قطار سریعالسیر (Bullet train)
- کارگردان: دیوید لیچ
- بازیگران: برد پیت، جویی کینگ، ساندرا بولاک
دیوید لیچ کارگردانی نیست که اسمش زیاد به گوشتان خورده باشد. به عنوان بدلکار وارد سینما شد و بعد از مدتی توانست سرپرستی تیمهای بدلکاری فیلمها را برعهده بگیرد و آنقدر کارش به لحاظ بصری جذاب بود و مورد توجه قرار گرفت که سال ۲۰۱۴ برای کارگردان «جان ویک ۴» کنار چاد استالسکی قرار گرفت و اولین تجربهاش به عنوان کارگردان رقم خورد. اما فیلمهایی که به خاطر آنها بیشتر شناخته شد «بلوند اتمی» یک اکشن زنانه و «ددپول ۲» فیلم ابرقهرمانی بامزهی متفاوت است.
«قطار سریعالسیر» جزو اکشنهای خوب امسال است که البته مایهی کمدی هم دارد. ماجراها در یک قطار سریعالسیر اتفاق میافتد که در آن دزدی با بازی برد پیت دنبال یک چمدان است، دو قاتل حرفهای ماموریت دارند پسر یک آدمکش را به او برگردانند اما پسر مرده و چند چهرهی ناشناس اما موثر هم در قطار داریم که به مرور نقششان روشن میشود. برد پیت به همان باحالی و جذابیت کاراکتر کلیف بوث فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» تارانتینوست. شخصیتی خونسرد و بامزه که از طریق هدفون دائم با رئیسش در ارتباط است. فیلم به لحاظ بصری از مانگاهای ژاپنی الهام گرفته و این قطار سریعالسیر اصلا بین ایستگاههای توکیو در حال حرکت است. رنگبندی قابها مخاطب را به وجد میآورد و شوخطبعی کاراکترها و صحنههای اکشن آنقدر خوب از کار درآمده که خیلی خودتان را درگیر روایت نمیکنید.
۲) تاپ گان: ماوریک (Maverick)
- کارگردان: جوزف کوزینسکی
- بازیگران: تام کروز، جنیفر کانلی
من به این قسمت دوم «تاپ گان» میگویم بازگشت موفقیتآمیز ستاره بعد از نزدیک به ۳۰ سال. «تاپ گان: ماوریک» از آن لحظات احساساتی «تاپ گان» مرحوم تونی اسکات ندارد. در قسمت اول تام کروز و رفیقش گوس، به اسکادران ویژهی نیروی هوایی آمریکا پیوسته بودند. تام کروز دل به یکی از مربیان اسکادران داده بود. رفیقش در یک عملیات میمیرد و او دچار فروپاشی میشود و البته شاهد رقابتهای او با وال کیلمر بودیم. در قسمت جدید ماوریک که همهی این سالها گوشهای برای خودش مشغول طراحی و تعمیر جتها بوده برای یک ماموریت مهم به اسکادران ویژه فراخوانده میشود. در حالی که پسر گوس حالا شاگردش است و نسبت به ماوریک خصومت دارد. اما نظر من را میخواهید داستان را رها کنید. اصل داستان این است که ماموریت خطرناکی باید انجام بدهند و شگفتی فیلم کارهای اعجابآوری است که باید با هواپیماهای ویژه صورت بگیرد. تام کروز در شصت سالگی نشان میدهد هنوز ستارهای کاریزماتیک است.
اعجاب فیلم در چین و چروکها و لبخندهای درخشان تام کروز و صحنههای اکشن شبیهسازی شدهی حرکت جتهاست. نفسگیر از کار درآمده و موقع دیدنش به خودتان میگویید کاش میشد فیلم را روی پردهی بزرگ میدیدم.
۳) مثلث غم (Triangle of sadness)
- کارگردان: روبن اوستلند
- بازیگران: وودی هارلسون، ویکی برلین
فقط فیلمهای جریان اصلی نیستند که سرگرمکنندهاند. گاهی فیلمهایی متعلق به جریان هنری، فیلمهایی که در جشنوارههای روشنفکرانهای مثل کن برندهی جایزه میشوند هم میتوانند سرگرمکننده و حتی بامزه باشند. «مثلث غم» کمدی سیاه است. برخی صحنههایش از خنده رودهبرتان میکند اما این فیلم که امسال برندهی نخل طلای کن شد بیانیهای صریح و بیپرده ضد سرمایهداری و ضد قدرت است.
روبن اوستلند را با فیلمهای «فورس ماژور» و «میدان (مربع)» میشناختیم. تازهترین تجربهاش شاید به لحاظ انسجام روایی به خوبی اولی نباشد بخصوص که همه چیز در آن خیلی رو و به صورت شعاری بیان میشود اما به لحاظ کارگردانی فیلمی چشمنواز است. فیلم داستان دو مدل اینفلوئنسر زن و مرد است که با هم در رابطهاند. برخلاف بقیهی مشاغل زنان در عالم مدل بودن درآمد بیشتری دارند. بخش اول به دعواهای آنها سر پول میپردازد. بخش دوم سفر آنها را با یک کشتی تفریحی مجلل نشان میدهد که با یک مرد روس سرمایهدار همسفرند و خدمهی کشتی کسانی هستند که در طبقات پایین دائم فعالیت میکنند بدون اینکه کسی آنها را ببیند و بخش سوم در جزیره میگذرد زمانی که به خاطر نیاز به بقا یکی از همان زنان خدمه تبدیل به ملکهی جزیره میشود و ثروتمندان باید از او اطاعت کنند.
فیلم هم سکانسهای آزاردهنده دارد و هم شوخیهای گزنده. درضمن اگر طرفدار فیلم با پایان باز نیستید سراغش نروید. اما به هر حال همین پایان مبهمش هم تکاندهنده است.
۴) قرمز شدن (Turning red)
- کارگردان: دومی شی
- صداپیشگان: ساندرا او، جوردن فیشر
اگر طرفدار انیمیشن هستید یا کودکی در خانه دارید که دوست دارید شب یلدا با او انیمیشن ببینید و خوشحالش کنید بین آثار امسال «قرمز شدن» انتخاب خوبی است اما اگر بعدتر کودکتان مطالبهی حق و حقوقش را از شما کرد متعجب نشوید چون انیمیشن «قرمز شدن» اصلا دربارهی حقوق کودکان برای تصمیمگیری در سرنوشتشان است. مل یک دختر ۱۳ سالهی دورگهی چینی-کانادایی است که همیشه برای مادرش دختر خوبی بوده. سعی کرده سنتهای خانوادگیشان را حفظ کند و به همین دلیل مجبور است خیلی از علایقش را از مادرش پنهان کند. او و دوستانش طرفداران سفت و سخت یک گروه موسیقی پاپ متشکل از ۴ پسر هستند و وقتی خبردار میشوند این گروه موسیقی میخواهد به شهرشان بیاید قصد دارند هرطور شده بلیتش را بخرند. این وسط یک جادوی خانوادگی مل هم لو میرود و معلوم میشود مل توانایی تبدیل شدن به خرسی قرمزرنگ و بزرگ را دارد.
«قرمز شدن» کمدی نیست ولی انیمیشنی با داستانی جذاب و به لحاظ بصری چشمنواز است. محصولی از پیکسار که خب همین جملهی آخر ممکن است برای خیلیها انگیزهی دیدن آن باشد.