بالیوودسریال ایرانیسینماسینمای ایران

بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ که باید ببینید؛ از بدترین به بهترین

سریال‌های ترکی هر روز طرفداران بیشتری پیدا می‌کنند و مخاطب هم نسبتا با دنیای اطراف آن‌ها آشنا است. حتی اگر یک قسمت سریال ترکی هم در عمر خود ندیده باشید، باز هم از خلال حرف‌های دیگران از حال و هوای آن‌ها با خبر هستید. اما سینمای ترکیه و فیلم ترکی در کجای جهان سینما قرار می‌گیرد؟ آیا سینمای ترکیه برای انبوه تماشاگر جهانی آشنا است؟ آیا فیلم ترکیه‌ای جایی در سبد فرهنگی سینمادوستان سراسر دنیا دارد؟ آیا تناسبی میان سینمای ترکیه با سریال‌های آن‌ها وجود دارد؟ در این مقاله بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ را زیر ذره‌بین برده‌ایم تا شاید جوابی برای سوال‌های مطرح شده پیدا کنیم.

حقیقت این است که تفاوت صنعت‌های سینما و سریال‌ سازی در کشور ترکیه از زمین تا آسمان است. به عنوان نمونه بیشتر بازیگرانی که در این کشور به جایگاه یک ستاره می‌رسند و مردم برای دیدن یا عکس گرفتن با آن‌ها سر و دست می‌شکنند، در صنعت سریال‌سازی این کشور فعالیت می‌کنند و گاهی هم سر از فیلم‌های تلویزیونی، به ویژه از نوع عامه‌پسندش در می‌آورند.

اما سینمای ترکیه راه خود را می‌رود و گرچه همه نوع فیلمی در آن ساخته می شود و حتی محصولات مشترک زیادی در همکاری با کشورهای اروپایی در آن جا ساخته می‌شوند، اما اهل سینما در سرتاسر دنیا بهترین فیلم‌های ترکی را جایی خارج از آثار چهارچوب سینمای مرسوم آن جستجو می‌کنند. پس بهترین فیلم‌های ترکیه‌ عموما آثاری هستند که توسط جشنواره‌های اروپایی به دنیا راه یافته و طرفدارانی برای خود پیدا کرده‌اند.

اگر سری به لیست زیر بزنید متوجه خواهید شد فیلم‌های ترکی معروف در سرتاسر دنیا خصوصیات تقریبا مشترکی دارند؛ داستان آن‌ها نه در کوچه پس کوچه‌های شهرها و محله‌های طبقه‌ی متوسط، بلکه در جایی میان مردم فقیر می‌گذرد. حتی فیلم‌سازی چون نوری بیگله جیلان هم که گاهی به شخصیت‌هایی مرفه یا حداقل وابسته به طبقه‌ی متوسط سر می‌زند، لوکیشن فیلم‌هایش را به جایی دورتر از شهرهای بزرگ می‌برد و حضور طبقات محروم را در فیلم‌هایش پر رنگ می‌کند. در چنین شرایطی است که حتی فیلم‌های ترکیه‌ای عاشقانه لیست زیر، در جهانی متفاوت با آن سریال‌های بازاری می‌گذرند.

حقیقت این است که فیلم ترکیه‌ای تا قبل از دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی در سرتاسر دنیا چندان معروف و شناخته شده نبود. گرچه فیلم‌سازانی مانند ییلماز گونی گاها در جشنواره‌های مختلف می‌درخشیدند اما حتی مخاطب جشنواره‌رو هم آشنایی زیادی با یک فیلم ترکی قدیمی نداشت. با ظهور کارگردانان نسل جدید این کشور در همان دهه ۱۹۹۰، صنعت سینما هم روز به روز گسترش پیدا کرد و کار به جایی رسید که آن‌ها هم به سمت تولید فیلم‌های ژانر حرکت کردند. به همین دلیل هم امروزه یک فیلم‌ ترسناک ترکی یا یک فیلم ترکی جنگی یا حتی جنایی می‌تواند مخاطبی بین‌المللی برای خود دست و پا کند و در دنیا دیده شود.

از سوی دیگر جشنواره‌ها هم اقبال زیادی به فیلم‌های هنری این کشور نشان دادند و آثار تولید شده توسط کاگردانانی چون زکی دمیر کوبوز یا نوری بیگله جیلان را در صدر نشاندند. پس طبیعی است که لیستی این چنین که قرار است بهترین فیلم‌های ترکی را انتخاب کند، بیشتر فیلم‌های این کارگردانان را شامل می‌شود تا مثلا فیلم‌های ترکیه‌ای عاشقانه‌ مرسوم که مخاطبی میلیونی دارند.

کتاب تاریخ سینمای هنری اثر اولریش گرگور و انو پاتالاس نشر ماهور

۱۰. دابه (Dabbe)

دابه

  • کارگردان: حسن کاراداجاغ
  • بازیگران: امیت آکار، ابرو آیچاک و آتیلا سندیل
  • محصول: ۲۰۰۶، ترکیه
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۴.۴ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز:

یک فیلم ترسناک ترکی، عموما اثری است که المان‌های مخصوص ژانر وحشت را می‌گیرد، آن‌ها را بومی‌سازی می‌کند و سپس در یک بسته‌بندی آشنا با محصولات روز دنیا به جهانیان عرضه می‌کند. به این معنا که گرچه سر و شکل یک فیلم ترسناک ترکی شباهت بسیاری با آثار روز دنیا دارد، اما در باطن بسیار وابسته به فرهنگ این کشور است و به همین دلیل هم مخاطب ایرانی می‌تواند با آن‌ها احساس نزدیکی کند و شاید بیشتر از یک فیلم ترسناک هالیوودی دستخوش وحشت شود؛ چرا که در هر صورت نزدیکی این دو فرهنگ بسیار بیشتر از فرهنگ یک ایرانی با مخاطبی اهل آمریکا است.

در چنین شرایطی نمی‌شد که به بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ پرداخت و فیلمی ترسناک را در لیست قرار نداد. اما این وسط مشکلی هم وجود داشت؛ اگر فقط قرار بود که بهترین‌ها انتخاب شوند و این لیست هیچ ارتباطی با ژانر فیلم‌ها نداشته باشد، آنگاه نه تنها انتخاب هر کدام از آثار ژانر وحشت این چند سال گذشته‌ی سینمای ترکیه کار دشواری بود بلکه این انتخاب امری اشتباه هم به نظر می‌رسید؛ چرا که فیلم‌های بهتری هم وجود دارند که هیچ ربطی به خصوصیات ژانر ترسناک ندارند و باید سر از این لیست درمی‌آوردند. پس تصمیم بر آن شد که از میان فیلم‌های ترکی ترسناک، اثری انتخاب شود که شهرت بسیاری دارد؛ چرا که همین شهرت هم در هر صورت نتیجه‌ی یک نوع زیرکی است و از خوش ساختی اثر خبر می‌دهد.

«دابه» فیلم موفقی در زمان اکرانش بود. بلافاصله پس ازاین موفقیت دنباله‌های آن هم یکی یکی از راه رسیدند و سینمای وحشت ترکیه را صاحب اعتبار زیادی کردند. همین باعث افزایش تولید فیلم‌های این چنینی شد. از دیگر فیلم‌های مهم ترسناک ترکی می‌توان به آثاری چون «نفرین» (Siccin) یا «باسکین» (Baskin) اشاره کرد.

یکی دیگر از نقاط قوت فیلم‌های ترسناک ترکیه‌ای، فضاسازی خوب آن‌ها است. بخشی از این موضوع از تکنیک درست فیلم‌سازان سرچشمه می‌گیرد که سعی در ارائه‌ی کاری حرفه‌ای دارند و بخش دیگر آن هم از نزدیکی محیط داستان به بافت بومی ترکیه سرچشمه می‌گیرد. پس طبیعی است که ترک‌ها امروزه صاحب صنعت سینمای ویژه‌ای باشند که آثار مختلفی متعلق به ژانرهای سینمایی در آن ساخته می‌شوند و در نتیجه جنبه‌ی صنعتی سینما این کشور را تقویت می‌کنند.

«هانده مدتی است که از دوستش تارخ، خبر ندارد. او مدام با تارخ تماس می‌گیرد اما پاسخی دریافت نمی‌کند. پس تصمیم می‌گیرد که حضوری به دیدارش برود. هانده به محض سر زدن به تارخ، او را بسیار آشفته و به هم ریخته می‌بیند. آن چه که هانده متوجه آن نیست، درگیری تارخ با شیطانی ترسناک است. به همین دلیل هم تارخ دست به خودکشی دیوانه‌واری می‌زند. حال هانده که از این وضعیت سر درنمی‌آورد، تصمیم می‌گیرد که به همراه یک پلیس تحقیقاتی را درباره‌ی چرایی خودکشی فجیع تارخ آغاز کند. او در طول تحقیقاتش به نتیجه‌ی بسیار ترسناکی می‌رسد و …»

کتاب سینمای وحشت اثر مهدی صائبی

۹. شاخ به شاخ (Head- On)

شاخ به شاخ

  • کارگردان: فاتح آکین
  • بازیگران: بیرول آنل، سیبیل ککیلی و زارا جین مک‌کنزی
  • محصول: ۲۰۰۴، ترکیه و آلمان
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۱٪

ترک‌های بسیاری در آلمان زندگی می‌کنند و فاتح آکین یکی از راویان زندگی آن‌ها است. فاتح آکین یکی از فیلم‌سازان محبوب جشنواره‌ها در قرن حاضر است و توانسته با اثری چون «لبه بهشت» (The Edge Of Heaven) جایزه‌ی بهترین فیلم‌نامه‌ی جشنواره‌ی کن را از آن خود کند. او در آن جا هم به روابط مردمان مهاجر در کشور آلمان پرداخته و زندگی پر از مشکل آن‌ها را به تصویر کشیده است. یکی از خصوصیات مشترک آثار او، حضور زنان و مردانی مشکل‌دار و سردرگریبان است که به دلیل دست و پنجه نرم کردن با همین مشکلات به هم نزدیک می‌شوند تا شاید بوانند دلیلی برای ادامه دادن به زندگی پیدا کنند.

دیگر فیلم خوب فاتح آکین «محو شدگی» (In The Fade) است که برای دایان کروگر، بازیگر نقش اصلی خود، جایزه‌ای از جشنواره‌ی کن به ارمغان آورد. در این جا هم او زنی واداده و زخم خورده را در مرکز قابش قرار داده که به خاطر کشته شدن همسر و فرزندش در عذاب است و خیال انتقام گرفتن در سر دارد. اما هیچ کدام از این فیلم‌های درجه یک، به اندازه‌ی «شاخ به شاخ» موفق به همراه کردن مخاطب خود نمی‌شوند.

جدال میان دو تفکر مختلف از دو فرهنگ مختلف، موتور محرک اصلی داستان است. قصه‌ی فیلم در آلمان می‌گذرد و طبعا به زندگی مردمان ترک مهاجر می‌پردازد. دختر جوانی در این جا وجود دارد که بین یک زندگی سنتی میان اعضای خانواده و زندگی در جامعه‌ای متفاوت دست و پا می‌زند. از یک سو خانواده‌اش به ارزش‌های بومی خود باور دارند و از سوی دیگر دختر بین این دو دنیای یک سر متفاوت گیر کرده و دچار بحران هویت شده است. پس باید چاره‌ای بجوید تا از این مرداب خلاص شود.

بیشتر بخوانید
۱۰ فیلم ابرقهرمانی که صحنه پایانی هیجان‌انگیزی داشتند

این چاره، این راه فرار شاید در نگاه اول خوشایند باشد، اما کارگردان آن قدر آگاه است که بداند این گرداب به پا شده، فرصت کمی برای خوشحالی و خوشبختی در اختیار انسان‌ها قرار می‌دهد. از آن سو مردی هم هست که دست کمی از دخترک در بدبختی و فلاکت ندارد. او هم مهاجر دیگری است، با مشکلات دیگری. نزدیکی این دو در ابتدا نه از سر یک نیاز عاطفی، بلکه به خاطر زخم‌های ناسوری است که روان هر دو را می‌خراشد. اما رفته رفته این نیاز دو طرفه شکلی از عشق به خود می‌گیرد. پس می‌توان فیلم «شاخ به شاخ» را یک فیلم ترکی عاشقانه در نظر گرفت.

«شاخ به شاخ» چند پیچش داستانی جذاب دارد. پیچش‌هایی که حدس زدنشان کار ساده‌ای نیست و حسابی مخاطب را غافلگیر خواهند کرد. همه‌ی این‌ها در کنار هم به اضافه‌ی بازی خوب بازیگران و طراحی ریزبافت شخصیت‌ها باعث شد که «شاخ به شاخ» موفق به دریافت خرس طلای جشنواره‌ی برلین شود و خود را به لیست بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ تحمیل کند.

«سیبل دختر ترک جوانی است که به همراه خانواده‌اش در آلمان زندگی می‌کند. او از این وحشت دارد که خانواده‌اش به اجبار او را به عقد یک مرد ناشناس درآورند. او روزی با یک مرد ترک که حال خوشی ندارد و بیست سالی هم از وی بزرگتر است آشنا می‌شود و به شکل دیوانه‌واری به او درخواست ازدواج می‌دهد؛ انگار که قصد دارد از زندگی گذشته‌ی خود فرار کند. مرد می‌پذیرد اما علاوه بر اختلاف سنی، مرد مشکلات دیگری هم دارد. او یک معتاد است و برای رسیدن به خواسته‌هایش دست به هر کار پلشتی می‌زند. نزدیکی این دو به هم باعث ناراحتی تمام نزدیکانشان می‌شود. تا این که ..»

کتاب مدرنیسم در سینما اثر آندراش بالینت کوواچ نشر علمی فرهنگی

۸. خواب زمستانی (Winter Sleep)

بهترین فیلم‌های ترکی خواب زمستانی

  • کارگردان: نوری بیگله جیلان
  • بازیگران: هالوک بیلگینز، دمت اکبگ و ملیسا سوزن
  • محصول: ۲۰۱۴، ترکیه
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۷٪

«خواب زمستانی» شاید بهترین فیلم این لیست نباشد، اما یکی از پرافتخارترین آن‌ها است و همین هم کافی است که نامش در بین بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ ذکر شود. نوری بیگله جیلان در این جا هم جدال میان آدم‌هایش را به مانند فیلم اول فهرست، به مکانی دورافتاده و سرد برده و آدم‌هایش را در تقابل با سرمای برهوت یک کوهستان به نمایش گذاشته تا این سرما نمادی از روان آزرده‌ی آن‌ها باشد. تلاش این مردان و زنان برای همرنگ شدن با این طبیعت، چنان جان‌فرسا به تصویر درآمده که روح آزرده‌ی هر یک را به شکلی شفاف به نمایش می‌گذارد.

به همین دلیل هم حضور شخصیت‌ها در اتاق‌های گرم و نرم، در کنتراست با فضای سرد بیرون قرار می‌گیرد تا تاکیدی باشد بر دورافتادگی آن‌ها از هم. زن از شوهر و خواهر از برادر دورافتاده‌اند و کاری جز به جان هم افتادن و بحث و جدل ندارند. از آن سو میان اهالی روستا و شخصیت اصلی داستان هم رابطه‌ی خوبی وجود ندارد و او مانند ارباب با دیگران رفتار می‌کند. از این جا است که پای چیزهای دیگری به فیلم باز می‌شود که می‌توان جدال بین ترکیه‌ی مدرن با بخش سنتی آن نامید. این جدال میان مردم عامی روستا و کسی که خود را روشنفکر می‌داند هم وجود دارد. همه‌ی این‌ها از فیلم «خواب زمستانی» اثری یکه ساخته که می‌تواند برای خود جایی در بین بهترین فیلم‌های دو دهه‌ی گذشته و قرن حاضر پیدا کند و یکی از بهترین فیلم‌های ترکیه باشد.

خیره شدن نوری بیگله جیلان به طبیعت بکر کشور ترکیه و قرار دادن آدم‌ها در این برهوت بی‌پایان، نوعی از جهان‌بینی است که مدام در سینمای نوری بیگله جیلان تکرار می‌شود. سینمای او سینمای مردان و زنانی است که هجوم مدرنیته زندگیشان را تغییر داده اما خود در میانه‌ی گذار از سنت گرفتار آمده‌اند. شاید هیچ فیلم او به خوبی «روزی روزگاری در آناتولی» در برگیرنده و نمایش دهنده‌ی این موضوع نباشد اما ادامه‌ی همان خط فکری را می‌توان در فیلم «خواب زمستانی» هم دید.

قدرت اصلی نوری بیگله جیلان در طراحی فضا و البته کارگردانی سکانس‌های پر از دیالوگ است. او فضای فیلم «خواب زمستانی» را به گونه‌ای ساخته که به خوبی حالات آدم‌های گرفتار در آن را بیان می‌کند و چنان از پس کارگردانی سکانس‌های پر از دیالوگ برآمده که مخاطب لحظه‌ای احساس خستگی نمی‌کند. در این جا عملا اتفاقات پر فراز و فرودی در طول درام نمی‌افتد؛ آدم‌ها مدام در حال بحث کردن با یکدیگر هستند و چیزی از درون وجود آن‌ها را می‌خورد. به همین دلیل است که گاهی به هم زخم زبان می‌زنند و یکدیگر را می‌رنجانند. از سوی دیگر در همه‌ی فیلم‌های نوری بیگله جیلان با آدم‌هایی سر و کار داریم که انگار در آستانه‌اند. در آستانه‌ی رسیدن به جایی یا در حال سر و کله زدن با عذابی جانکاه. عذابی که ریشه در گذشته‌ای نامشخص دارد.

شخصیت اصلی فیلم «خواب زمستانی» مردی میانسال است که برای آرامش به جایی دورافتاده پناه آورده و در هتلی مشرف به روستایی زندگی می‌کند. او هم مانند همه‌ی شخصیت‌های مهم سینمای نوری بیگله جیلان، مردی روشنفکر است که خوب می‌تواند از دغدغه‌هایش بگوید و آن‌ها را واکاوی کند. خواهری هم در قصه وجود دارد که پا به پای او بحث می‌کند. اما قضیه زمانی پیچیده می‌شود که پای احساسات بشری به میان می‌آید و قدرت استدلال او را به چالش می‌کشد.

شخصیت اصلی گمان می‌کند که هر چیزی را می‌توان با منطق پاسخ گفت و جایی برای بروز احساسات وجود ندارد. اما در برخورد با خواهر و همسرش متوجه می‌شود که این گونه نیست. البته این نگاه در تضاد کامل با احساسات‌گرایی ساده دلانه‌ی اهالی روستا است. از این منظر می‌توان فهمید که چرا جیلان عنوان «خواب زمستانی» را برای فیلمش انتخاب کرده؛ این عنوان اشاره به پیکار بیهوده‌ی مرد با احساساتش و هم‌چنین تلاش بیهوده‌ی او برای فرار از مشکلات زندگی دارد؛ انگار که در این سرما به خوابی عمیق فرو رفته است.

«هالوک بازیگر بازنشسته‌ای است که در یک مکان دورافتاده در آناتولی کشور ترکیه هتلی را اداره می‌کند. روابط او با همسر جوانش دستخوش تغییراتی شده و این دو از هم دور افتاده‌اند. در این شرایط خواهر او از راه می‌رسد و این دو مدام با هم کل کل می‌کنند و گاهی هم زخم‌های کهنه را یادآور می‌شوند. همه‌ این‌ها در کنار رفتار ارباب گونه‌ی هالوک نسبت به اهالی روستایی در همان نزدیکی به نمایش در می‌آید …»

کتاب قصبه اثر نوری بیلگه جیلان نشر مرکز

۷. تابستان خشک (Dry Summer)

بهترین فیلم‌های ترکی تابستان خشک

  • کارگردان: متین ارکسان
  • بازیگران: هولیا کوچی‌گیت، ارول تاش
  • محصول: ۱۹۶۳، ترکیه
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۶٪

«تابستان خشک» قدیمی‌ترین فیلم فهرست بهترین فیلم‌های ترکی است. البته بسیاری از خود مردم ترکیه این فیلم را بهترین فیلم تاریخ کشورشان می‌دانند. «تابستان خشک» که با نام «تابستان بی‌آب» هم در ایران شناخته می شود، روایتگر داستانی انسانی از تلاش‌های کشاورزانی است که می‌خواهند در مسیر جریان آب اختلال ایجاد کنند تا بتوانند محصولاتشان را آبیاری کنند. سر و شکل واقع‌گرایانه‌ی فیلم در کنار برخورداری از مولفه‌های ژانر ملودرام و هم‌چنین حضور پر رنگ دهقانان در داستان و پرداختن به روابط آن‌ها به شکلی ملموس و به دور از احساسات‌گرایی مرسوم آن زمان در سینمای ترکیه که همه چیز را در قالب عشق‌های پر سوز و گداز می‌دید، نفسی تازه به سینمای ترکیه دمید و حال و هوای آن را عوض کرد. پس «تابستان خشک» علاوه بر ارزش‌های هنری، برای سینما دوستان ترک، ارزش تاریخ سینمایی هم دارد.

در این جا شخصی در داستان وجود دارد که دیگران به او نیاز دارند. او هم از این فرصت سواستفاده می‌کند و همین هم زمینه‌ی درگیری میان اهالی یک روستا را فراهم می‌کند. همه‌ی این‌ها در دستان متین ارکسان تبدیل به فرصتی شده که به اختلافات طبقاتی و درگیری‌های فرهنگی در کشورش بپردازد و نقدی جانانه به نظام طبقاتی آن زمان کشورش وارد کند. از سوی دیگری می‌توان مولفه‌های ملودرام را هم در داستان دید. فیلم‌های ترکی معروف به این هستند که به خوبی از المان‌های سینمای ملودرام استفاده می‌کنند. حتی در هنری‌ترین فیلم‌های آن‌ها هم می‌توان نمودهایی از بروز احساسات را دید. هنر ارکسان در این بود که از آن شور و هیجانات سطحی فراتر رفت و به تصویری انسانی و البته نزدیک به واقعیت رسید.

بیشتر بخوانید
۱۰ شخصیت محبوب دنیای مارول به ترتیب محبوبیت

دیگر نقطه قوت اثر، کیفیت معرکه‌ی تصاویر سیاه و سفید آن است. ارکسان به شیوه‌ی فرمالیست‌های بزرگ و کارگردانان مهم سینمای کلاسیک سعی کرده تا آن جا که می‌تواند از قاب‌هایش برای روایت آن چه که در کف جامعه وجود دارد استفاده کند. تمرکز او بر هر چه واقعی جلوه کردن همه چیز، نقطه عزیمت فرم سینمایی اثر شده تا به تکاپوی درونی شخصیت‌هایش رنگی حقیقی و به دور از جلوه‌گری ببخشد. به همین دلیل هم در آن زمان «تابستان خشک» حسابی در دنیا درخشید و دیده شد. اروپایی‌ها کیفیت تصاویر فیلم را ستودند و آن را در کنار بزرگ‌ترین فیلم‌های سال قرار دادند. جشنواره‌ی برلین هم جایزه‌ی خرس طلایی بهترین فیلم را به آن داد تا «تابستان خشک» به اولین فیلم ترکیه‌ای موفق در سطح بین‌المللی تبدیل شود.

همه‌ی این‌ها باعث به وجود آمدن موجی تازه در سینمای ترکیه شد. حال کارگردانان ترک افق‌هایی تازه در برابر خود می‌دیدند و متوجه شدند که می‌توان مرزهای تازه‌ای را فتح کرد. نکته‌ی دیگر این که «تابستان خشک» همواره در نظرسنجی از اهالی فرهنگ و هنر ترکیه برای انتخاب بهترین فیلم تاریخ کشورشان بر صدر می‌نشیند.

«در یک روز گرم تابستانی، آب کافی برای آبیاری محصولات کشاورزی اهالی یک روستا وجود ندارد. همه‌ی اهالی و کشاورزان به دنبال پیدا کردن راهی هستند که بتوانند به آب دست پیدا کنند. این در حالی است که چشمه‌ای در یکی از زمین‌ها وجود دارد اما مالک آن علاقه‌ای به تقسیم آب با دیگران ندارد. همه‌ی این‌ها باعث افزایش تنش بین اهالی می‌شود. این در حالی است که یکی از آن‌ها در تلاش است تا راهی بیابد و به هر شکلی که شده به زمینش آب برساند …»

۶. معصومیت (Innocence)

بهترین فیلم‌های ترکی معصومیت

  • کارگردان: زکی دمیرکوبوز
  • بازیگران: هالوک بیلگینز، دریا آلابورا
  • محصول: ۱۹۹۷، ترکیه
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۷٪

زکی دمیرکوبوز یکی از جذاب‌ترین فیلم‌سازان سینمای ترکیه برای نگارنده است. آن نگاه ویژه و به دور از کلیشه‌ها، به همراه پیچش‌های ناگهانی قصه و دوری از شیوه‌ی شخصیت‌پردازی مرسوم که متکی برای روانشناسی شخصیت نیست، از او فیلم‌سازی متفاوت از دیگران ساخته که هر اثرش تبدیل به اثری کنجکاوی‌برانگیز می‌شود. از سوی دیگر او هیچ‌گاه در طول فعالیتش افتی محسوس و شدید نداشته و همواره توانسته توقعات را برآورده کند و فیلم‌هایی قابل توجه بسازد؛ نکته‌ای که در کار کمتر فیلم‌سازی در تاریخ قابل مشاهده است. به همین دلایل هم حتما باید فیلمی از او را در لیست بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ قرار داد.

نکته‌ی جالب درباره‌ی او این است که اصلا قرار نبوده فیلم‌ساز شود. او برای امرار معاش و پشت سر گذاشتن فقر وارد صنعت سینما می‌شود و ناگهان خود را در جایگاه دستیار کارگردان یکی از معروف‌ترین فیلم‌سازان ترک در دهه‌ی ۱۹۸۰ یعنی زکی اوکتن می‌بیند. از همین جا به سمت فیلم‌سازی کشده می‌شود و در نهایت در دهه ۱۹۹۰ شروع به ساختن فیلم می‌کند اما مشکل این جا است که همواره نامش زیر سایه‌ی بزرگی چون نوری بیگله جیلان، که اتفاقا هم دوره‌ای او هم هست، قرار گرفته.

«معصومیت» داستان عجیب و غریبی دارد؛ قصه‌ی مردی که پس از آزادی از زندان علاقه‌ای به ترک آن جا ندارد. در ادامه هم اتفاقاتی شکل می‌گیرد که شاید در نگاه اول طبیعی نباشند، اما نگاه دقیق‌تر به روان رنجور شخصیت‌ها مشخص می‌کند که اتفاقا این اعمال غیرقابل باور، فقط می‌تواند از همین شخصیت‌های سردرگم و نیمه دیوانه سر بزند و اصلا نباید توقع تصمیمات منطقی از آن‌ها داشت.

از سوی دیگر وجود عشقی دیوانه‌ور قصه را به سمت و سوی جنون‌آمیزی و غیرقابل حدسی می‌کشد و در نهایت پیچش‌های داستانی یکی یکی از راه می‌‌رسند تا مخاطب متوجه شود که با فیلمی معمولی از یک کارگردان معمولی طرف نیست. در این میان شاید «معصومیت» عاشقانه‌ترین فیلم ترکی تاریخ نباشد اما قطعا یکی از عجیب‌ترین آن‌ها است.

عنوان فیلم، یک عنوان کاملا کنایی است؛ چرا که در داستان هیچ شخص بیگناه و معصومی وجود ندارد. اما دوربین فیلم‌ساز نه تنها تلاشی برای تقبیح آن‌ها نمی کند، بلکه سعی دارد مخاطب را با آن‌ها همراه کند. این چنین است که در پایان به نظر می‌رسد اتفاقا همین ترسیم به دور از قضاوت، درست‌ترین راه نزدیک شدن به زندگی افرادی است که در مردابی عمیق دست و پا می‌زنند و هر چه بیشتر تلاش می‌کنند، بیشتر در گنداب آن فرو می‌روند.

فیلم «معصومیت» در جشنواره فیلم ونیز آن سال درخشید و نام زکی دمیرکوبوز را در سطح جهانی به نامی آشنا برای مخاطب جدی سینما تبدیل کرد. در ادامه هم او توانست با فیلم‌های دیگرش به این درخشش ادامه دهد، البته نه به اندازه‌ی نوری بیگله جیلان. فیلم یک سکانس مونولوگ مفصل هفت دقیقه‌ای دارد که یکی از بهترین سکانس‌های تاریخ سینمای ترکیه است.

«یوسف یک زندانی است و دوران محکومیتش رو به اتمام است اما دوست ندارد که از زندان آزاد شود و ترجیح می‌دهد که همان جا بماند. بالاخره روز موعود فرا می‌رسد و از زندان خارج می‌شود. او حال دچار افسردگی شده و روزها را بطالت می‌گذراند و مدام پرسه می‌زند. در این میان یوسف مدتی را در هتلی ساکن می‌شود و همان جا با زنی عجیب آشنا می‌شود. یوسف به آن زن دل می‌بازد اما مشکل این جا است که این زن، زنی بدکاره است …»

۵. هتل سرزمین مادری (Motherland Hotel)

بهترین فیلم‌های ترکی هتل سرزمین مادری

  • کارگردان: عمر کاوور
  • بازیگران: مجید کوپر، سایکا تکاند و سرا ایلماز
  • محصول: ۱۹۸۷، ترکیه
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۷٪

عمر کاوور سینماگری مولف در کشور ترکیه بود که جهانی ویژه و یگانه داشت. برخی از آثارش جز بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ قرار می‌گیرند و «هتل سرزمین مادری» هم بهترین آن‌ها است که شهرتی جهانی دارد. او را می‌توان تا قبل از ظهور نوری بیگله جیلان پرافتخارترین سینماگر ترکیه‌ای دانست. عمر کاوور تا قبل از ساختن فیلم، زندگی عجیب و جذابی داشت و به خاطر شرایط زندکی خانوادگی خود، مدام در حال سفر بود و همین هم باعث شد که تجربیات مختلفی را پشت سر گذارد و مثلا دستیاری فیلم‌ساز بزرگی چون «آلن رب گریه» فرانسوی را تجربه کند. پس طبیعی است که یکی از فیلم‌های کسی چون او به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های ترکیه‌ای تاریخ انتاب شود.

عمر کاوور در دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی در دنیا حسابی درخشید و مثلا همین فیلم «هتل سرزمین مادری» او موفق شد که جایزه‌ی فیپریشی را از جشنواره‌ی فیلم ونیز دریافت کند. «هتل سرزمین مادری» فیلمی نمادین است. حتی با خواندن خلاصه داستان آن هم می‌توان متوجه چنین چیزی شد. نکته این که عمر کاوور برای تعریف کردن این قصه‌ی خود از فیلم‌سازان مدرن اروپایی الهام گرفته و می‌توان رد پای کسانی چون میکل آنجلو آنتونیونی ایتالیایی یا حتی آلن رنه فرانسوی را در فیلمش دید.

قصه‌ی فیلم، قصه‌ی جمع و جور و لاغری است. اما توانایی فیلم‌ساز در دست یافتن به احساسات عمیق انسانی این موضوع را جبران می‌کند. گرچه قصه‌ی فیلم خبر از یک فیلم ترکیه‌ای عاشقانه می‌دهد، اما هر اتفاق و سوژه‌ی حاضر در قصه را می‌توان به چیزی فراتر از متن اثر تعبیر کرد. به عنوان نمونه همان طور که از نام فیلم هم برمی‌آید، هتل فیلم نمادی از کشور ترکیه است و اتفاقی هم که بین دو شخصیت اصلی قصه شکل می‌گیرد، می‌تواند نمادی از تاریخ معاصر این کشور و آن چه که بر مردم آن جا گذشته باشد. به همین دلیل هم شاید به عنوان یک فیلم ترکی قدیمی، اثری سخت برای تماشا کردن باشد.

این سختی فقط از قصه‌ی نمادین آن سرچشمه نمی‌گیرد. تماشای دست پا زدن‌های بیهوده‌ی مردی که تمام عمرش در انتظار رسیدن کسی می‌گذرد، به شکلی به تصویر درآمده که هر مخاطبی را با عمیق‌ترین ترس‌های درونش روبه‌رو می‌کند. انگار این انتظار طاقت‌فرسای مرد، انتظار برای سررسیدن فرشته‌ی مرگ و زل زدن به چهره‌ی او را به ذهن متبادر می‌کند؛ انتظاری که جهان شمول است و هر کسی، در هر کجای کره‌ی خاکی درکش می‌کند. اگر فیلم چنین جهان شمول نبود، قطعا تاریخ مصرف پیدا می‌کرد و آوازه‌ی شهرتش از مرزهای ترکیه فراتر نمی‌رفت.

دیگر نقطه قوت فیلم، بازی بازیگر نقش اصلی فیلم یعنی مجید کوپر است. در تمام مدت او در مرکز قاب فیلم‌ساز قرار دارد و این او است که باید به عمر کاوور کمک کند تا بتواند از پس نمایش احساسات متناقض شخصیت برآید. در چنین قابی اگر پای بازیگر بلغزد و نتواند از پس رنگ‌آمیزی درست شخصیت برآید، نه تنها کار خودش به چشم نمی‌آید، بلکه فیلم هم با سر زمین می‌خورد. خوشبختانه او بازی درجه یکی ارائه کرده تا «هتل سرزمین مادری» تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ شود.

بیشتر بخوانید
۱۰ شخصیت انسانی برتر انیمیشن‌های پیکسار

«مردی به نام زبرجت، مدیر هتلی کوچک در یک روستای کوچک است. روزی زنی زیبا وارد هتل او می شود و زبرجت به آن زن دل می‌بازد. اما مشکل این جا است که زن روز بعد باید با قطار از آن روستا برود. زن در حین خروج از هتل و خداحافظی با زبرجت، به او قول می‌دهد که روزی نزد وی بازخواهد گشت. حال هر روز زبرجت به در هتل زل می‌زند و آمدن زن را انتظار می‌کشد. با گذشت زمان به نظر می‌رسد که این زن هیچ‌گاه بازنخواهد گشت و همین هم مرد را دستخوش احساسات متناقضی می‌کند …»

کتاب سینمای اگزیستانسیالیستی اثر ویلیام سی پامرلو انتشارات بیدگل

۴. زمان عشق (Time To Love)

زمان عشق

  • کارگردان: متین ارکسان
  • بازیگران: فدیل گاران، سما ازکان
  • محصول: ۱۹۶۵، ترکیه
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز:

این دومین فیلم متین ارکسان در این لیست است و شاید غریب‌ترین آن‌ها هم باشد. متین ارکسان که در فیلم «تابستان خشک» به سمت تعریف کردن قصه‌ی خود به شکلی کاملا واقع‌گرایانه حرکت کرده و از مولفه‌های سینمای غیر واقعی دوری کرده بود، حال در این جا به سمت قصه‌ای نمادین، با حال و هوایی کاملا ملودرام حرکت کرده که کمی هم از عناصر سینمای فانتزی در آن یافت می‌شود و حتی می‌توان نشانه‌هایی از سوررئالیسم را در بخش‌هایی از اثر دید. مهم‌ترین تفاوت این فیلم با اثر قبلی او هم به این موضوع بازمی‌گردد که او این بار بر دورن شخصیت‌هایش تمرکز کرده و سعی کرده که به احساسات درونی‌ها آن‌ها دست یابد و چندان به اعمال بیرونی آن‌ها کاری ندارد.

از این منظر، انگار با فیلمی از سینمای مدرن اروپا طرف هستیم و با کار کارگردانان بزرگی چون آنتونیونی سر و کار داریم. درگیری‌های درونی شخصیت اصلی و نگاه ویژه‌ی کارگردان به مقوله‌ی عشق باعث شده که «زمان عشق» به اثری جهان شمول تبدیل شود. ضمن این که این قصه از حال و هوایی عارفانه هم برخوردار است؛ قهرمان داستان طوری با عشقش نسبت به یک زن طرف می‌شود که انگار برای این عاشقی، هیچ نیازی به طرف مقابل ندارد و فقط خود او و احساساتش اهمیت دارند. طبعا در چنین قابی آن چه که اهمیت می‌یابد، دوری کردن از احساسات‌گرایی غلیظ و سانتی مانتالیسم بیش از حد است.

شخصا، با توجه به دیده‌ها، «زمان عشق» را عاشقانه‌ترین فیلم ترکی تاریخ می‌دانم. این ادعا با توجه به این که سینمای این کشور در نمایش عشق‌های پر سوز و گداز ید طولایی دارد و اصلا بسیاری سینمای ترکیه را فیلم‌های عاشقانه‌اش می‌شناسند، ادعای بزرگی است، اما باور کنید که شیوه‌ی نمایش عشق در این اثر چنان یگانه و ویژه است که حتی در عالم سینما هم کمتر مشابهی برایش یافت می‌شود. پس در چنین قابی این گزاره نه تنها ادعای گزافی به نظر نمی‌رسد، بلکه طبیعی هم می‌نماید؛ مگر این که فیلم ندیده‌ای در سینمای ترکیه وجود داشته باشد که به شیوه‌ی بدیع‌تری به نمایش عشق رسیده و مرزهای تازه‌ای را کشف کرده باشد.

اگر به سال ساخت فیلم توجه کنید، متوجه خواهید شد که این نگاه چقدر از زمان خود جلوتر بوده است. در آن زمان سینمای ترکیه در حال نمایش عشق به شیوه‌ای کاملا سطحی بود و یک فیلم ترکیه‌ای عاشقانه را می‌شد در چهارچوب آشنای عشق‌های دختر و پسری یا آثاری با میزان احساسات‌گرایی بالا خلاصه کرد. اما متین ارکسان بار دیگر به سینماگران کشورش یاد داد که می‌توان افق‌های تازه‌ای را کشف کرد و قدم در قلمروهای تازه‌ای گذاشت. حقیقتا که او فیلم‌ساز بسیار مهمی برای سینمای ترکیه بود و توانست نام این سینما را خیلی زودتر از سینماگران مطرح امروز ترکیه، به نقشه‌ی جهان سینما سنجاق کند. از سوی دیگر «زمان عشق» به خاطر همین رویکرد متفاوت در بیان عشق، یک فیلم ترکی معروف به حساب می‌آید و همه‌ی این‌ها قرار گرفتن نامش در لیست بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ را ناگزیر می‌کند.

«یک نقاش ساختمان فقیر در یک عمارت مجلل در حال کار است که ناگهان با تصویر پرتره‌ی زن جوان و زیبایی روبه‌رو می‌شود. او عاشق این تصویر می‌شود. در نهایت و با گذشت زمان، نقاش با آن زن روبه‌رو می‌شود اما وی را پس می‌زند و توجهی با او نمی‌کند. انگار که مرد عاشق تصویر زن شده، نه خود او. در ادامه …»

کتاب  نشانه شناسی سینما اثر کریستین متز

۳. امید (Hope)

امید

  • کارگردان: ییلماز گونی
  • بازیگران: ییلماز گونی، عثمان الیاناک
  • محصول: ۱۹۷۰، ترکیه
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۱۰۰٪

ییلماز گونی را می‌توان از مهم‌ترین فیلم‌سازان تاریخ سینمای ترکیه به حساب آورد و او را کنار کسانی چون نوری بیگله جیلان، متین ارکسان و عمر کاوور نشاند. البته او از جهاتی با سینماگران دیگر تفاوت دارد که بخشی از این موضوع به موضع‌گیری‌های صریح سیاسی‌اش بازمی‌گردد. بسیاری «امید» را اولین اثر جدی سیاسی در تاریخ سینمای ترکیه می‌دانند. حضور جامعه‌‌ای درمانده و واداده در پس زمینه‌ی قصه‌ی مردی که چیزی برای از دست دادن ندارد و تنها امیدش به چند تکه کاغذ است، فرصت خوبی برای کارگردانی چون ییلکاز گونی است، تا تیغ تند نقدش را در تن جامعه و کشورش فرو کند.

در این جا مانند «تابستان خشک» هم نزاع‌های طبقاتی در مرکز قاب فیلم‌ساز قرار دارد، هم جامعه‌ای واداده که طبقه‌ی فقیر جامعه را به ته خط کشانده و هم مردی که فقط در مرداب اطرافش دست و پا می‌زند تا شاید چند روزی بیشتر شکم خود و خانواده‌اش را سیر کند. این مرد به طرز دردناکی چند تکه بلیط بخت‌آزمایی هم در دست دارد که نمادی از یک امید واهی و بی سرانجام است که امکان تحقق ندارد و فقط مانند مخدری مرد را گیج می‌کند تا در نهایت دست تقدیر فرا رسد و گریبانش را بگیرد.

«امید» برخلاف اسمش اصلا فیلم خوش‌بینانه‌ای نیست و بسیار تلخ است. در چنین بستری تماشای آن شاید برای مخاطب خو کرده به سینمای بازاری ترکیه کار چندان ساده‌ای نباشد، اما به خاطر صراحتش و هم‌چنین ترسیم درست سایه‌ی شوم تقدیرگرایی بالای سر مرد، قطعا شایسته‌ی حضور در لیست بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ است. از سوی دیگر بازی خود ییلماز گونی در قالب نقش اصلی، چنان خوب و اثرگذار است که باعث ارتقای اثر شده است. او چنان خود را در قالب نقش مردی واداده و پاک‌باخته جا انداخته که تصور قرار گرفتن کسی به جای وی، سخت به نظر می‌رسد.

فیلم «امید» اثری است عدالت‌خواهانه از کارگردانی که وجود زخم‌هایی ناسور در کشورش، باعث رنجش وی بود. به همین دلیل هم روایت آن چنین تاثیرگذار است و با وجود گذشت نزدیک به ۵۰ سال از زمان ساخته شدنش، هنوز هم دل هر انسانی را به درد می‌آورد. دیگر نکته‌ای که فیلم را به اثری قابل توجه تبدیل می‌کند، استفاده‌ی ییلماز گونی از المان‌های سینمای نئورئالیستی برای تاثیرگذاری هر چه بیشتر است. در این جا این تهمید باعث شده که فضای فیلم هر چه واقعی‌تر به نظر برسد و مخاطب بیشتر با شخصیت‌های قصه همراه شود.

«مردی فقیر باید از خانواده‌ پر جمعیت خود که از شش فرزند و همسر و مادربزرگش تشکیل شده، مراقبت کند. او زندگی خود را از طریق یک درشکه می‌گذراند و به همین دلیل هم بسیار به اسب‌هایش وابسته است. این در حالی است که اسب‌های درشکه‌ی او تعریف چندانی ندارند و به خاطر کار فراوان، در آستانه‌ی تلف شدن هستند. در این شرایط مرد فقط یک امید برای ادامه‌ی حیات دارد و آن هم برنده شدن در یک جایزه‌ی بخت‌آزمایی است که به تازگی بلیطش را خریده است. خلاصه که تمام امید مرد به همین چند تکه کاغذ وابسته است. زندگی در این شرایط روز به روز سخت‌تر می‌شود، اما فاجعه زمانی سر می‌رسد که روزی درشکه‌ی او با یک ماشین مجلل تصادف می‌کند و اسبش بر اثر این اتفاق می‌میرد. حال با مرگ این اسب، امید چندانی برای مرد باقی نمی‌ماند …»

بیشتر بخوانید
چرا رابطه‌ی آنیا و دیمیتری در «آناستازیا» بهتر از همه‌ی قصه‌های عاشقانه‌ انیمیشن‌های دیزنی است؟
کتاب نئورئالیسم چیست اثر کامران شیردل

۲. راه (Yol)

راه

  • کارگردان: ییلماز گونی و شریف گورن
  • بازیگران: خلیل آرگون، طارق آکان و شریف سزر
  • محصول: ۱۹۸۲، ترکیه
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۷۷٪

روایت سفر چند زندانی به سراسر کشور ترکیه در دستان ییلماز گونی تبدیل به فرصتی شده که این کارگردان سری به جامعه‌ی خود پس از حوادث سال ۱۹۸۰ بزند. در این جا با قصه‌ی مردانی طرف هستیم که هیچ امیدی به ادامه دادن زندگی ندارند. به همین دلیل هم تماشای فیلم تجربه‌ی تکان‌دهنده‌ای است و شاید برای بسیاری کار چندان ساده‌ای نباشد. این تصویر تاریک از زندگی بشر و این حضور شوم سایه‌ی تقدیر بر سر مردمان برگزیده‌ی سازندگان اثر، تبدیل به فیلم تلخی شده که از سر و رویش بدبختی و نکبت می‌بارد و هیچ جایش کورسویی از امید یا نوری در تاریکی نمی‌توان یافت.

در چنی قابی است که «راه» تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ می‌شود. روایت دقیق و خشن فیلم‌ساز از زندگی شخصیت‌هایش در کنار نمایش احساساتی عمیقا انسانی، چنین وجاهتی به «راه» بخشیده است. یکی از مواردی که این فیلم را چنین تلخ و تاریک می‌کند، عدم امکان رویاپردازی در محیطی است که سازندگان اثر ترسیم کرده‌اند. هر کدام از شخصیت‌ها رویایی در سر دارند، اما این رویاها چنان ابتدایی و پیش پا افتاده هستند که باید آن‌ها را بخشی از نیازهای اساسی ‌آدمی دانست، نه رویا. به عنوان نمونه یکی از شخصیت‌ها با نام یوسف فقط آرزو دارد که دوباره همسرش را ببیند، اما رویای او بلافاصله از دست می‌رود. یا یکی دیگر از شخصیت‌ها فقط به دنبال آن است که لحظه‌ای با همسرش تنها باشد، اما او هم امکان چنین کاری را ندارد و در نهایت تصمیمی ویرانگر می‌گیرد.

این عدم امان رویاپردازی تا به آن جا ادامه پیدا می‌کند که یکی دیگر از شخصیت‌ها با نام عمر، حتی از دیدن آرامش در روستایش بازمی‌ماند و به جای پذیرفته شدن در محیط خانه، باید با یک سردرگمی جان فرسا سر کند. در چنین چهارچوبی است که شخصیت‌های فیلم «راه» به مردانی تبدیل می‌شوند که به مرده‌ی متحرک می‌مانند، نه حتی انسان‌های سردرگریبان و واداده؛ مردانی که به دنبال ذره‌ای خوشبختی می‌گردند اما هر چه تلاش می‌کنند، کمتر آن را می‌یابند تا در نهایت تمام درهای امید یکی یکی روی آن‌ها بسته شود.

«راه» در سال ۱۹۸۲ توانست جایزه‌ی نخل طلای کن را به طور مشترک با فیلم «گمشده» (Missing) ساخته‌ی کوستا گاوراس و بازیگری جک لمون و سیسی اسپیسک به دست آورد. به همین دلیل هم می‌توان آن را یکی از مطرح‌ترین فیلم‌های ترکی در سطح جهان دانست که شاید فقط فیلم‌های نوری بیگله جیلان به لحاظ شهرت به پای آن می‌رسند.

«به پنج زندانی یک هفته مرخصی داده می‌شود تا به خانواده‌های خود سر بزنند و از احوال آن‌ها جویا شوند و مشکلاتشان را حل کنند. علی متوجه می‌شود که همسرش به شهر دیگری رفته و به همراه خانواده‌ی خود زندگی می‌کند. مهمت زمانی که متوجه می‌شود اعضای خانواده‌ی همسرش قصد دارند که طلاقش را از او بگیرند، با قطار و به همراه همسر و فرزندانش از آن جا فرار می‌کند. یوسف هنگام ایست بازرسی دستگیر می‌شود؛ چرا که برگه‌ی مرخصی‌اش را گم کرده و عمر در بازگشت به روستای خود متوجه می‌شود که برادرش فراری است و یک درگیری خونبار به راه افتاده. مولوت هم مجبور است که به دیدار خانواده‌ی نامزدش برود اما ناگهان تصمیم دیگری می‌گیرد که …»

۱. روزی روزگاری در آناتولی (Once Upon A Time In Anatolia)

روزی روزگاری در آناتولی

  • کارگردان: نوری بیگله جیلان
  • بازیگران: مهمت اوزنر، تانر بیرسل
  • محصول: ۲۰۱۱، ترکیه
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۲٪

بهترین فیلم ترکی تاریخ، اثری است که از دو قسمت کاملا جدا، اما مکمل هم تشکیل شده است. در بخش اول داستان، پلیس و اعضای دادستانی به همراه دو نفر مظنون به قتل، در دل یک برهوت بی انتها به دنبال جنازه‌ای می‌گردند. در بخش دوم هم جدالی میان دو مرد وجود دارد که مانند آثار خوب نوری بیگله جیلان، سعی در بیان احساسات سرکوب شده‌ی خود در قالب کلمات دارند. اما آن چه که این فیلم را در صدر بهترین فیلم‌های ترکی تاریخ می‌نشاند، ترکیبی از مختصات سینمای جنایی، در کنار دغدغه‌های همیشگی کارگردانی است که خوب می‌داند چگونه می‌توان به درون آدم‌ها نقب زد.

جیلان این کار را آهسته و پیوسته انجام می‌دهد. او از این جستجو برای کشف یک جنازه محملی می‌سازد تا به دو شخصیت اصلی خود، یعنی دادستان و پزشک نزدیک شود. بحث‌هایی میان این دو درمی‌گیرد که خبر از روان‌های آزرده دارد. سینه‌ی آن‌ها پر از رازهای مگو است و همین مصاحبت و چند ساعت همراهی با هم در چنین شرایط ترسناکی سبب می‌شود که فرصتی برای تنها شدن با دیوهای درون فراهم شود. در حالی که مخاطب توقع دارد که قاتل‌ها یا تحقیقات پلیس در مرکز قاب فیلم‌ساز قرار بگیرد، نوری بیگله جیلان عمدا از این موضوع دوری می‌کند. همه‌ی این‌ها مخاطب را برای یک نیمه‌ی دوم مهیب، پر از باز شدن زخم‌های کهنه آماده می‌کند.

از سوی دیگر بازی موش و گربه‌ی قاتلین با مردان قانون و تنش موجود در فضا در نیمه‌ی ابتدایی و پهن کردن بساط یک پرسش و پاسخ فلسفی / اخلاقی در نیمه‌ی دوم، چنان فیلم را بالا می‌کشد که نه تنها «روزی روزگاری در آناتولی» را به یکی از درخشان‌ترین آثار جنایی یک دهه‌ی گذشته تبدیل می‌کند بلکه افق‌های دیگری می‌گشاید تا اثر پا را فراتر گذارد و از یک فیلمِ ژانرِ مبتنی بر کلیشه‌ها فاصله بگیرد.

همان طور که گفته شد فیلم به دو نیمه تقسیم شده است؛ نیمه‌ی اول به تلاش طاقت‌فرسای عوامل پلیس و دادستانی برای پیدا کردن جنازه‌ای در میان بیابانی بی انتها اختصاص دارد. در سراسر این نیمه جانیان، جای دفن جنازه را به درستی به یاد ندارند و تنش از بی حوصلگی رییس پلیس و از کوره در رفتنش ریشه می‌گیرد. برخورد واقع‌گرایانه‌ی فیلم‌ساز با این جستجو، در همراهی با تاریکی شب ابعادی ترسناک به جستجوی مردان می‌دهد.

در نیمه‌ی دوم جدال کلامی دادستان و مامور پزشک قانونی به عنوان تنها آدم‌های تحصیل کرده‌ی جمع، درست بالای سر جسد، فضایی را ترسیم می‌کند که می‌توان نیمه‌ی اول را مقدمه‌ای برای رسیدن به آن دانست. در این نیمه فضایی پوچ بر داستان حاکم است که به همان قاطعیت مرگی است که در اطراف شخصیت‌های اصلی است. در حالی که مخاطب هنوز هم به دنبال چرایی قتل است، جیلان تاکید می‌کند که قصه‌ی این دو مرد بیش از هر چیز دیگری برایش اهمیت دارد و همه چیز در خدمت ساخت فضایی است که دردهای این دو نمود بیشتری پیدا کنند و نبود یک رستگاری نهایی را در جوار یک جنازه یادآور شوند.

ممکن است با خواندن خلاصه داستان فیلم به نظر برسد با فیلمی خسته کننده و کسالت‌بار طرفیم اما گول این چند خط را نخورید. بیگله جیلان آن‌ چنان با ظرافت تمام نماهای فیلمش را به هم پیوند می‌زند که نه تنها در طول تماشای فیلم متوجه گذر زمان نمی‌شویم بلکه تنش زیرپوستی فیلم باعث ایجاد هیجان و تعلیقی طولانی هم می‌شود. فقط باید توقع تماشای فیلمی کلیشه‌ای به سبک انبوه آثار تولید شده در سینمای هالیوود را نداشته باشید وگرنه سر خورده خواهید شد.

سکانس افتتاحیه‌ی فیلم، قطعا بهترین سکانس افتتاحیه‌ی فهرست است و از همان ابتدا حسابی مخاطب را درگیر می‌کند. البته اگر قرار بر این باشد که بهترین سکانس از میان تمام فیلم‌های فهرست را انتخاب کنم، قطعا سکانس چای خوردن گروه جستجو در خانه‌ی کدخدا را انتخاب خواهم کرد؛ سکانسی که تنها زیبایی حاضر در فیلم را در خود جای داده و نمادی از وجود امید، در این دنیای تاریک است.

«مردی توسط دو نفر کشته شده است و پلیس بعد از دستگیری این دو به دنبال جسد می گردد. در این جستجوی شبانه به جز قاتل‌ها و افراد پلیس، رییس پلیس، دادستان و پزشک قانونی حضور دارند. قاتل‌ها به دلیل شباهت محیط، محل دقیق دفن جنازه را به یاد نمی‌آورند و این اعصاب همه را به هم ریخته است. شب در حال گذر است و تا صبح چیزی نمانده اما هنوز هم از جنازه خبری نیست. همه تصمیم می‌گیرند که به روستایی در همان حوالی بروند و کمی استراحت کنند اما …»

کتاب قصبه اثر نوری بیلگه جیلان نشر مرکز

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا