ساختهشدن سریال تلویزیونی هری پاتر، رویایی بود که حالا ممکن است به همین زودیها به واقعیت بپیوندد. این اتفاق میتواند به این معنا باشد که بسیاری از شخصیتهای سری کتابهای هری پاتر که در فیلمهای سینمایی حذف شدهبودند، به داستان برمیگردند. فیلمها به دلیل محدودیتهای زمانی، قادر به روایت همهی ویژگیهای کتاب نبودند و مجبور بودند کاراکترهای هزینهبر یا غیراصلی را حذف کنند. اما بهطور معمول، سریالهای تلویزیونی با بسیاری از این محدودیتها روبرو نیستند و از همین رو، سریالی که از سری کتابهای هری پاتر ساخته شود، به احتمال زیاد، بسیار وفادارتر و نزدیکتر به کتاب خواهد بود.
بر اساس گزارشها، برادران وارنر مشغول بستن قراردادی هستند تا یک سریال تلویزیونی از هری پاتر بسازند. انتظار میرود که این سریال از طریق شبکههایی مانند اچبیاو عرضه شود و هر فصلش، به یکی از کتابهای رولینگ اختصاص یابد. این بدان معناست که هر کتاب، به مراتب زمان بیشتری نسبت به فیلم خواهد داشت و کسانی را که کاراکترهای محبوبشان در فیلمها حذف شدهبودند، به بازگشت این کاراکترها امیدوار خواهد کرد. این بازگشت احتمالی کاراکترهای حذفشده، بیشک به انسجام بیشتر داستان هم کمک خواهد کرد. چرا که هر یک از این کاراکترها، چیزی معنادار را با خود ارائه میکنند.
۹) پیوز
پیوز شبح، ممکن است کاراکتری آزاردهنده در داستانهای هری پاتر محسوب شود، اما با همهی اینها، بخشی از تجربهی هاگوارتز است. او دوست داشت تا جایی که میتوانست، دانشآموزان مدرسه را به دردسر بیندازد؛ پیوز روی آنها بادکنک آبی میانداخت یا چغلیشان را به معلمان مدرسه میکرد. با وجود اینکه در قسمت اول فیلم، بازیگری برای نقش پیوز انتخاب شده بود، اما در نسخهی نهایی فیلم، قسمتهای حضور پیوز از فیلم حذف شدند و دیگر در فیلمهای بعدی هم خبری از او نشد.
خوشبختانه پیوز در بازی ویدئویی هری پاتر که به تازگی عرضه شده، ظاهر شد و با حضورش، تجربهی بودن در هاگوارتز را کاملتر کرد. او به همان اندازه که در کتابها آزاردهنده بود، در بازی هم هری را اذیت میکرد. اگر قرار باشد که سریال هری پاتر ساخته شود و هاگوارتز سریال، به خوبی هاگوارتزی شود که در بازی ویدئویی میبینیم، حضور پیوز الزامیست.
۸) پروفسور بینز
پروفسور بینز تاثیری به اندازهی پیوز در روند داستان نداشت. او یک شبح بود که تا زمانی که حافظهی هر جادوگری یاری میکرد، معلم درس تاریخ جادو در هاگوارتز بوده. اغلب تصور میشود که پروفسور بینز هرگز نمیدانسته که مرده. این باید باعث جالبشدن او میشد، اما با یک مقایسهی ساده، بهنظر میرسد که او کسلکنندهترین معلم هاگوارتز بوده. با این حال، وجود یک شبح که در قامت معلم به تعدادی دانشآموز، درس تاریخ میدهد، باعث میشود که هاگوارتز هرچه بیشتر به فضای جادوییاش نزدیک شود. همین امر، عدم حضور او در فیلمها را ناراحتکننده میکند.
این احتمال میرود که دلیل حذف پروفسور بینز از فیلمها، هزینهی بالای جلوههای ویژه برای خلق یک شبح باشد. این در حالیست که چند شبح دیگر در فیلم بودند. اما بینز به اندازهی آنها و به اندازهی باقی معلمهای هاگوارتز مهم نبود. با همهی اینها، اگر سریال بخواهد که به کتاب وفادار باشد، باید پروفسور بینز را به داستان برگرداند.
۷) چارلی ویزلی
از چارلز ویزلی دفعات متعددی نام برده میشود. اما تنها یک جا و در عکس خانوادگی ویزلیها او را میبینیم. گرچه در کتاب هم چارلی خیلی پررنگ نیست، اما در همان دفعات اندک حضورش هم کاراکتری دوستداشتنی و بهیادماندنی جلوه کرد. چارلی در دوران دانشآموزیاش در هاگوارتز، جستجوگر تیم گریفیندور بود و تقریباً در هر کاری که انجام میداد، بااستعداد شناخته میشد.
شاید چارلی در داستان هری پاتر، نقشی اساسی نداشته باشد، اما دستاوردهای او، بر روی شخصیت رون بسیار موثر بود. بیل، بزرگترین پسر خانوادهی ویزلیها بود و بعد از او، چارلی، پسر دیگر خانواده بود. هر دوی این پسرها بسیار موفق بودند. در دوران دانشآموزشیان ارشد گروه بودند و پس از فارغالتحصیلی هم در شغلشان موفق شدند. اینها باعث میشد که رون همیشه فشار زیادی را روی خودش حس کنم. او همیشه نگران بود که مبادا مایهی ننگ برادران ویزلی شود. این احساس ناامنی رون، به طور کامل در فیلمها بازتاب پیدا نکرد. اما اگر در سریال شاهد بازگشت چارلی به داستان باشیم، پرورش کاراکتر بهترین دوست هری هم به خوبی تکمیل میشود.
۶) وینکی
گرچه بسیاری از شخصیتهایی که از فیلمها کنار گذاشتهشدند در طرح اصلی فیلم نقشی نداشتند، اما وینکی اینگونه نبود. حضور او در داستان بسیار موثر بود و همین باعث شد یک حفرهی ملموس در داستان هری پاتر و جام آتش شکل بگیرد. وینکی جن خانگی خانوادهی کراوچ بود. اما پس از اینکه بارتی کراوچ پسر به اشتباه عصایی به او داد، او تبدیل به جنی آزاد شد.
وینکی نقطهی مقابل دابی بود. دابی دوست داشت که از دست خانوادهی آزارگری که کنترلش را برعهده داشتند آزاد شود. اما وینکی پس از آزادشدن، افسرده شد و تمام وقتش را به مصرف نوشیدنی کرهای گذراند. این واقعیت که جنهای خانگی دوست ندارند آزاد شوند، مدتهاست مورد انتقاد قرار گرفته و سازندگان سریال باید در زمینهی بازگشت وینکی، احتیاط به خرج دهند.
۵) لودو بگمن
لودو بگمن یکی دیگر از شخصیتهای مهم در هری پاتر و جام آتش بود. بگمن یک بازیکن حرفهای کوییدیچ بود که حالا به مقام وزارت سحر و جادو رسیده بود و بهنظر میرسید که به قمار اعتیاد دارد. او علاقهی خاصی به هری داشت و ارتباطش با جنها، او را به یکی از مظنونین اصلی معمای «چه کسی نام هری را در جام آتش انداخت؟» تبدیل کرد.
بعدها معلوم شد که لودو بگمن ارتباطی با هری نداشته و تنها هزینهی قابلتوجهی روی بردن او در مسابقهی جام آتش، شرطبندی کرده بوده. او امیدوار بود که با این پول، بتواند بدهیاش را به جنهای بانک گرینگوتز بپردازد و رابطهی شکرآبش با آنها را بهبود بخشد. در نهایت مهمترین نقش او در مجموعهی هری پاتر این بود که چه طور سر فرد و جرج شیره مالید و سد راه آنها در کسب مالکیت کسبوکارشان شد. خوشبختانه هری آنقدر خوشحال بود که جایزهاش را به آنها ببخشد و نجاتشان بدهد؛ یک لحظهی بهیادماندنی و دلچسب که باید در سریال ببینیمش.
۴) خانوادهی گانت
خانوادهی گانت مدتها قبل از ورود هری به مدرسهی هاگوارتز مرده بودند. اما نقشی انکارناپذیر در داستان هری پاتر دارند. آنها نوادگان مغرور سالازار اسلیتری نبودند و هیچ چیز به اندازهی خون اصیلشان برایشان مهم نبود. خانهی آنها کثیف و عاری از عشق بود. دختر خانواده، مروپ گانت، مادر لرد ولدمورت بود. گرچه او آنقدر زنده نبود که به فرزندش خانه یا عشق بدهد.
هری در طول درسهایش در هری پاتر و شاهزادهی دورگه، همهچیز را راجع به خانوادهی گانت آموخت. این جلسات خصوصی دامبلدور با هری، و سفر آنها به قدح اندیشه در فیلم هم نمایش داده شدند. اما بخشی که مربوط به خانوادهی گانت میشد از فیلم حذف شد. دانستن اینکه مروپ مورد آزار قرار گرفتهبوده و خودش نیز با آزار یک ماگل، صاحب فرزند شده، میتوانست کمک بسیاری به پیشبرد داستان بکند و به هری بفهماند که ولدمورت از کجا آمده. فیلمها تا حدود بسیاری این بخش از داستان را از دست دادند. بخشهایی که سریال باید حتماً به آنها بپردازد.
۳) آگوستا لانگباتم
آگوستا یکی دیگر از شخصیتهاییست که علیرغم ذکر شدن نامش، خودش را در فیلمهای هری پاتر نمیبینیم. البته به لطف نویل در فیلم هری پاتر و زندانی آزکابان، با لباسهایی که او میپوشد آشنا میشویم. این لحظهی خندهدار در کتابها هم وجود داشت. تا پیش از این، خوانندگان هیچ آشناییای با مادربزرگ نویل نداشتند. اما سر و کلهی او در ادامهی کتاب باز هم پیدا شد و خوانندگان دریافتند که چرا نویل اعتماد به نفس ندارد.
آگوستا به پسرش افتخار میکرد. او مردی موفق بود و در مقابلش، نوهاش نویل یک ناامیدی بزرگ محسوب میشد. خوشبختانه نویل آرامآرام شروع به یافتن اعتماد به نفس ازدسترفتهاش کرد و در نهایت به یک قهرمان تبدیل شد. نویل یکی از بهترین شخصیتهای هری پاتر بود اما درک فشاری که از طرف مادربزرگش میدید، میتوانست شخصیتپردازیاش را ملموستر و دقیقتر کند.
۲) آندرومدا تانکس
هری تنها یک بار آندرومدا تانکس را در کتابهای هری پاتر ملاقات کرد و در همان ملاقات هم، او را با بلاتریکس لسترنج اشتباه گرفت و سعی کرد به او حمله کند. به طور کلی، او نقش مهمی در پیشبرد داستان نداشت. آندرومدا مادر نیفادورا تانکس بود و تدی لوپین را بزرگ کرد (به همین دلیل، به احتمال زیاد هری به عنوان پدرخواندهی تدی، در سالهای بعد از سریال هری پاتر رابطهی نزدیکتری با آندرومدا برقرار میکند). با اینحال، نکتهای که شخصیت آندرومدا را جذاب میکند این است که او در خانوادهی بلکها دنیا آمده بود و خواهر بلاتریکس لستنرج و نارسیسا مالفوی بود.
خانوادهی بلک به دلیل تعصبی که بر خون خالص خود داشتند شناخته شده بودند. تعداد اندکی از اعضای این خانواده از مسیر خانواده منحرف شده بودند و راه خودشان را رفته بودند. معروفترین آنها سیریوس بلک بود. آندرومدا هم درست مثل اوست. متاسفانه جزئیات جداشدن آندرومدا از خواهران شرورش در کتابها پوشش داده نشده. اگر قرار باشد در سریال هم شاهد آندرومدا باشیم، میتوانیم امیدوار باشیم جزئیاتی از او ببینیم که در کتاب هم نبودهاند و به پرسشهای بیپاسخ بسیاری جواب میدهند.
۱) تدی لوپین
تدی لوپین در هری پاتر و یادگاران مرگ متولد شد. بنابر همین موضوع، او زمان زیادی نداشت تا نقش یک شخصیت محوری را در داستان ایفا کند. از او در قسمت پایانی کتاب نام برده میشود؛ جایی که هری میگوید که تدی تقریباً هر روز در عمارت پاترهاست و عضوی از خانوادهی آنها محسوب میشود. این باعث زندهنگاهداشتهشدن یاد لوپین و تانکس میشود. اما تدی اهمیتی ورای اینها دارد.
باردارشدن تانکس یکی از رویدادهای مهم هری پاتر و یادگاران مرگ بود. زیرا باعث شد تا ریموس دچار بحران شود. او به عنوان یک گرگینه، از پدر شدن وحشت داشت. بنابراین از تانکس فاصله گرفت و ماجراجوییهایش با هری را بیشتر کرد. این ماجرا هری را بسیار خشمگین کرد. او احساس میکرد که والدین نباید فرزندان خود را ترک کنند، مگر اینکه چارهای جز این باقی نمانده باشد. اگر تدی در سریال هری پاتر هم ظاهر شود، میتواند بسیار دقیقتر به این چالشهای اخلاقی بپردازد.
منبع: ScreenRant