فیلمهای اقتباسشده از مجموعه «هری پاتر» جی.کی.رولینگ مانند اکثر اقتباسهای سینمایی، تفاوتهایی با آنچه در کتاب نوشته شده دارد. بسیاری از طرفداران بر این باورند که این تفاوتها اشتباهات ناشی از تولید عجولانه، عدم توجه به جزئیات کتاب یا تغییراتی است که به منظور تطبیق داستان با دورهی زمانی خاصی انجام شده است. برخی دیگر اما حدس میزنند که سازندگان فیلم اساسا به اندازه کافی به منابع اصلی پایبند نبودهاند و در این مورد دغدغه چندانی هم نداشتهاند. دلیل هر چه باشد، این اشتباهات طرفداران را ناامید و بعضا سردرگم کرده است.
۱. گروهبندی تصادفی دانشآموزان سال اول در «هری پاتر و سنگ جادو»
این موضوع شاید عجیبترین تصمیم سازندگان مجموعه فیلم باشد. در فیلم اول، قرار گرفتن دانشآموزان در گروههای چهاگانه مدرسه، همانطور که در کتابها توضیح داده شده است، به ترتیب حروف الفبا انجام نمیشود. این به خودی خود مسالهی مهمی نیست اما فهرست اسامی که توسط پروفسور مک گونگال خوانده میشود، هیچ منطقی ندارد: اول هرمیون گرنجر، سپس ناگهان دراکو مالفوی، سپس سوزان بونز، رونالد ویزلی، و در پایان هم هری پاتر برای گروهبندی توسط کلاه فراخوانده میشود.
بقیه دانشآموزان سال اولی هم که در مراسم گروهبندی حاضر بودند کاملا نادیده گرفته شدند.
مراحل گروهبندی سه شخصیت اصلی و رقیب آینده آنها، دراکو مالفوی، که مشخصا به دلیل اهمیتشان برای طرح داستان نشان داده شدهاند. اما سوزان بونز چطور؟ بازیگر این نقش النور کلمبوس، دختر کارگردان فیلم «هری پاتر و سنگ جادو»، کریس کلمبوس است. ظاهراً تنها به همین دلیل است که این دختر توانسته پنج دقیقه در این فیلم ظاهر شده و به شهرتی برسد. اینکه بگوییم در حق بقیه بچههای سال اولی بی انصافی شده، بیراه نیست .
۲. اطلاعنداشتن الیور وود از قوانین کویدیچ در «هری پاتر و سنگ جادو»
مسخره به نظر میآید، اما حقیقت دارد. شخصیت الیور وود در فیلم،با وجود اینکه کاپیتان تیم گریفیندور است، بر خلاف کتاب، قواعد اولیه کوئیدیچ را نمیداند!
در صحنهای که الیور تمام قوانین ظریف محبوبترین بازی جادوگری را برای هری توضیح میدهد، اتفاق عجیبی رخ میدهد: وود ادعا میکند که اگر جستجوگر تیمی بتواند گلدن اسنیچ را بگیرد، تیم او برنده میشود. اما در واقع اینطور نیست.
طبق قوانین اصلی کوییدیچ، ۱۵۰ امتیاز به تیمی تعلق میگیرد که بتواند گلدن اسنیچ را بهچنگ آورد، اما این همیشه به معنای پیروزی نیست. به هر حال، تیم مقابل اگر تعداد گلهای مناسبی در طول بازی به ثمر رسانده باشد، هنوز هم میتواند برنده شود.
۳. پیشینهی ناگفتهی شاهزاده دورگه در «هری پاتر و شاهزاده دورگه»
در فیلم ششم، هری یک کتاب درسی در زمینه طرز تهیه معجون پیدا میکند که زمانی متعلق به شاهزاده دورگه بود. با پیشروی فیلم متوجه میشویم که صاحب سابق کتاب اطلاعات بسیار خوبی از موضوع داشته است. او همچنین یادداشتهای مهمی را در صفحات کتاب به جای گذاشته که به هری در موفقیت در کلاسهای اسلاگهورن کمک زیادی کرد.
در پایان فیلم متوجه میشویم که سیریوس اسنیپ پشت نام مستعار شاهزاده دورگه مخفی شده است، اما توضیحات در این مورد به همین جا ختم میشود. سازندگان فیلم توضیح نمیدهند که چرا رئیس سابق گروه اسلیترین چنین نامی را انتخاب کرده و در نهایت این نام به چه معناست.
بر اساس کتاب، پدر اسنیپ یک ماگل و مادرش یک جادوگر با نام خانوادگی پرنس بود. این جزئیات کوچک اما مهم در بیوگرافی جادوگر سیاه، برای درک شخصیت او بسیار مهم است که متأسفانه در فیلم به طور کامل بررسی نشده است.
۴. لباسهای گریفیندور جیمز و سیریوس در «هری پاتر و یادگاران مرگ»
در یکی از فلاشبکهایی که در قسمت پایانی مجموعه فیلم نشان داده میشود، میتوانید جیمز کوچک، سیریوس و لیلی را ببینید. این فلشبک به طور خاص سیریوس اسنیپ را در اولین روز حضورش در هاگوارتز نشان میدهد. بچهها دور یک میز نشستهاند و مراسم سنتی گروهبندی درحال اجرا است. اما در همین نقطه چیزی درست نیست: جیمز و بهترین دوستش، سیریوس، در این صحنه لباسهایی با نماد گریفیندور پوشیدهاند، ولی از نظر تئوری نباید قبل از گروهبندی در مجلس، لباسهای گروه خاصی را پوشیده باشند. ظاهراً سازندگان این فرنچایز به سادگی این جزئیات را فراموش کرده بودند، اما طرفداران کتابها واقعاً از این اشتباه آزرده شدند.
۵. مطابقنبودن رنگ چشم هری با مادرش
طرفداران دنیای جادوگری بارها از سازندگان فیلمها انتقاد کردهاند که با وجود سبز توصیف شدن چشمان هری پاتر در کتابها، در فیلم چشمهای او آبی است.
متأسفانه در طول فیلمبرداری اولین فیلم، دنیل رادکلیف به لنزهای تماسی واکنش آلرژیک نشان داد و در نهایت تصمیم گرفته شد از آن استفاده نکند. مشکلی ندارد، اما چرا مادر شخصیت اصلی فیلم، لیلی ایوانز، چشمان قهوهای دارد؟
انتخاب بازیگری با چشمان آبی مانند رادکلیف قطعا منطقیتر بوده، اما ظاهرا سازندگان مجموعه فیلم تصمیم گرفتهاند این جزئیات را نادیده بگیرند. جزئیاتی که چندان کوچک هم نبوده و عنصری بسیار مهم در داستان است. حداقل به این دلیل که شخصیتهای دیگر فیلم مدام به هری پاتر یادآوری میکنند که «او چشمانی دقیقا شبیه به مادرش دارد.»
۶. شکستن مهمترین قانون هاگوارتز توسط هرمیون در «هری پاتر و سنگ جادو»
از قضا، بهترین دانشآموز هاگوارتز، هرمیون گرنجر، مهمترین قانون مدرسه را در اولین روز ملاقات با هری و رون در قطار زیر پا میگذارد.
این دختر بعد از دیدن اینکه عینک شخصیت اصلی با نوار چسب تعمیر شده است، تصمیم میگیرد آن را با طلسم ساده Reparo درست کند. در کمال تعجب، هیچ یک از جادوگران بزرگسال قطار حتی به خود زحمت نمیدهند که او را در زمینه ممنوعیت انجام جادو خارج از مدرسه نصیحت کنند. علاوه بر این، هرمیون تمام کتابهای درسی مدرسه را قبل از آمدن به مدرسه خوانده بود، بنابراین باید میدانست که تحت هیچ شرایطی نباید از جادو بیرون از دیوارهای هاگوارتز استفاده کرد.
۷. تعمیرنشدن چوبدستی هری و شکستن ابرچوبدستی در «هری پاتر و یادگاران مرگ»
در پایان آخرین کتاب، هری از ابرچوبدستی برای تعمیر چوبدستی خود استفاده میکند، سپس به مزار دامبلدور میرود و ابرچوبدستی را به صاحب واقعی آن برمیگرداند. اما در فیلم، شخصیت اصلی به سادگی یکی از یادگاران مرگ را از وسط میشکند و آن را از روی پل مدرسه به پایین پرت میکند. پس از تماشای این صحنه، حداقل دو سوال وجود دارد: هری پاتر چگونه قصد دارد چوبدستی خود را تعمیر کند؟ و چرا او باید چنین اثر باستانی و قدرتمندی را به این راحتی از بین ببرد؟
منبع: startefacts