پس از تماشای «ونزدی» که اولین تجربهی تیم برتون در ساخت سریال تلویزیونی بود و تصویر خشک و بیروح دوستداشتنی جنا اورتگا، شخصیت ونزدی را میتوان یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای زن ساختههای برتون دانست. با وجود اینکه قهرمان اصلی بسیاری از فیلمهای تیم برتون مرد بودهاند، اما شخصیتهای زن در ساختههای او، از کت وومن گرفته تا آنجلیک، از جایگاه ویژهای، چه در داستان و چه در بین مخاطبان، برخوردار بودند و به پیچیدگی احساسات و انگیزههای آنان به خوبی پرداخته شده.
سبک بصری تیم برتون تنها جنبهی منحصر به فرد ساختههای او نیست، شخصیتهای او انگیزههای عاطفی عمیقی دارند که همیشه به سبک گوتیک فیلمهای او گرما میبخشد. با وجود مضامین نه چندان لطیف عشق نافرجام، انتقام و مرگ، برتون باز هم میتواند احساسات، لطافت و عشق را در شخصیتهای زن خود، حتی شرورهایشان، به نمایش بگذارد.
۱. کت وومن، «بتمن بازگشت»
دو فیلم اول بتمن ساختهی تیم برتون به دلیل ترکیب سبک بصری کتابهای مصور بتمن و سبک گوتیک برتون به یادماندنی شدند. قبل از نسخههای ساختهی کریستوفر نولان از این فیلم ابرقهرمانی که بیشتر منطبق بر واقعیت بودند، تصویر عجیب و غریب و در عین حال پیچیدهی کت وومنِ برتون، با بازی میشل فایفر در فیلم بازگشت بتمن، واقعا تاثیرگذار بود است.
در این فیلم شخصیت لطیف و خجالتی سالینا کایل در کنار کت وومن با لباسی فرانکنشتاینی، که خودش بعد از نجات پیدا کردن توسط گربههای محبوبش آن را سرهم کرده است، قرار گرفته. شخصیت به دقت طراحی شدهی او با وجود اینکه همدردی مخاطب را برمیانگیزد، جنبهی خطرناک او را هم نشان میدهد که همین تناقض نماد شخصیتهای زن منحصر به فرد برتون است.
۲. لیدیا دیتز، «بیتل جویس»
«بیتل جویس» فیلمی در ژانر ترسناک فانتزی است که اواخر دهه ۸۰ ساخته شده است. این فیلم تخیل خانوادهها را با بیتل جویس، شرور دوستداشتنی با بازی مایکل کیتون، ارواح ساده لوح، جینا دیویس و الک بالدوین و هنرمند مدرن، کاترین اوهارا تسخیر کرد. با این حال، این لیدیا با بازی وینونا رایدر بود که به عنوان نوجوانی در ظاهر خشن و گوتیک ولی با قلبی مهربان در یاد همه زنده ماند.
چارلز دیتس، پدر لیدیا، مردی بسیار ثروتمند است که از طریق خرید و فروش املاک در نیویورک به این ثروت رسیده و همسرش دلیا، هنرمندی پرادعا است. لیدیا اما برخلاف والدین پرافادهاش، ساده و دوستداشتنی است و دربارهی جنبههای تاریک زندگی و مرگ بسیار کنجکاو است.
لیدیا که حالا در خانهای زندگی میکند که صاحبانش تازه از دنیا رفتهاند، خیلی زود با ارواح ترسناک و بانمک صاحبان قبلی خانه ارتباط برقرار میکند و تصمیم میگیرد هر کاری از دستش برمیآید برای محافظت از آنها در برابر خانوادهی متجاوزش انجام دهد. شخصیت مالیخولیایی و دراماتیک او در کنار سن کمش باعث میشود به خوبی با ارواح و اتفاقات فراطبیعی که در اطرافش در جریان است کنار بیاید. او هنگام تلاش برای کمک به خانوادهی میتلند، شخصیت خشنش نرم و آرام می شود. حتی در نهایت پوشیدن لباسهای سر تا پا مشکی را کنار میگذارد و در نهایت در خانهی مردگان احساس عادی بودن میکند.
۳. ملکه سرخ، «آلیس در سرزمین عجایب»
اقتباس تیم برتون از «ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب» نوشتهی لوئیس کارول، اثری رنگارنگ و منحصربهفرد از این داستان کلاسیک ایجاد کرده است. یکی از شخصیتهای اصلی زن این فیلم که دقیقا از انیمیشن کلاسیک دیزنی «آلیس در سرزمین عجایب» تأثیر گرفته است و توسط برتون تکامل یافته، ملکه سرخ است.
ملکه سرخ با بازی هلنا بونهام کارتر بزرگ، ایدهآلترین شکل تجسم کودکی لوس در بدنی بزرگسال است، حتی اگر سرش دو برابر اندازهای است که باید باشد! این جزئیات کوچک (یا شاید بزرگ!) باعث شد که شخصیت خودخواه و مغرور ملکه سرخ حتی قبل از اینکه فریاد بزند: «سرش را بزنید» برای مخاطب آَکار شود.
۴. سالی، «کابوس قبل از کریسمس»
داستان و تخیلات تیم برتون توسط کارگردان، هنری سلیک در فیلم کابوس قبل از کریسمس زنده شد. این انیمیشن که با استفاده از تکنیک استاپ موشن ساخته شده است، ترکیبی از حال و هوای کریسمس و هالووین است و تماشای آن برای بسیاری، به سنتی سالانه تبدیل شده است. موسیقی و سبک منحصر به فرد این انیمیشن پس زمینهای عالی و تاثیرگذار به داستان جک و سالی دوست داشتنی، با صداپیشگی کریس ساراندون و کاترین اوهارا اضافه میکند.
سالی صدای شیرینِ عقل در اوج بحران هویت جک است. عشق یک طرفهی او به جک مانع از آن نمیشود که به دنبال او باشد حتی زمانی که او در تلاش برای تبدیل شدن به بابا نوئل به سمت جنوب میرود. ماهیت قوی و باپشتکار سالی، او را نه تنها به شخصیتی بیادماندنی بلکه در نهایت به یک قهرمان تبدیل کرده است.
۵. سالت وروکا، «چارلی و کارخانه شکلات سازی»
در دیگر اقتباس ساختهی تیم برتون از داستان محبوب ویلی ونکا و کارخانه شکلاتسازی، او با کنار هم قرار دادن موسیقیهای رنگارنگ و شاد با کودکان وحشتناک و اتفاقات کابوسواری که در کارخانه روی میدهد، توانسته اثری بیاد ماندنی خلق کند.
سالت وروکا با بازی جولیا وینتر، را شاید بتوان لوسترین و وحشتناکترین این کودکان دانست که برتون در به تصویر کشیدن آن بسیار خوب عمل کرده است. دقیقا مانند داستان کلاسیک اصلی، در اقتباس خلاقانهی برتون هم سالت با آن لبخند گوش تا گوش و گستاخیاش تقریباً اصلیترین شرور داستان است. وقتی او برای گرفتن یکی از سنجابهای آموزشدیده ویلی ونکا از روی دروازه میپرد بلاخره به سزای اعمالش میرسد.
۶. پگ باگز، «ادوارد دست قیچی»
فیلم «ادوارد دست قیچی» مستقیما زنان خانهدار دهه ۱۹۵۰ را مخاطب قرار میدهد که شیوههای شایعه پراکنی آنها بر خیابانها حکومت میکرد. دقیقا همانطور که از فیلمی ساختهی تیم برتون انتظار میرود، خانهها رنگهای پاستلی دارند و عمارت برجسته روی تپه به رنگ مشکی است. وقتی پگ (با بازی دایان ویست)، زنی از محلهی آوون، ادوارد (با بازی جانی دپ) را تنها در عمارت مییابد، بدون هیچ تردیدی او را به خانه میبرد.
خانواده بدون هیچ سوالی از تصمیم پگ تبعیت میکنند و او مانند پسرش از ادوارد با تمام رفتارهای عجیباش مراقبت میکند و به روی او آغوش باز میکند. پگ که کاملا با دیگر زنان خانهدار محله متفاوت است تجلی کامل شخصیت مادرانه است. بدین ترتیب ادوارد مادری را به دست میآورد که هرگز نداشته و پگ روح دوستداشتنی را در ادوارد مییابد که بسیار شبیه خودش است.
۷. ناتالی لیک، «مریخ حمله می کند!»
سارا جسیکا پارکر به عنوان یکی از شخصیتهای عجیب «مریخ حمله می کند!» به تیم برتون میپیوندد و نقش مصاحبهگر ساده اما شیکپوش، ناتالی را بازی میکند. او و سگ محبوبش، پاپی، اولین کسانی هستند که توسط مهمانان ناخوانده از مریخ ربوده میشوند.
در حالی که داستان بیشتر شخصیتهای به خوبی پرورانده شده، اما ناتالی قطعا به یادماندنیترین این شخصیتهاست. پس از ربودنش مریخیها او را تحت آزمایش قرار میدهند. در صحنهای نشان داده میشود که سر او به بدن پاپی چسبیده است، این پررنگترین صحنهای است که از آن زمان تاکنون در ذهن طرفدارانش مانده است. ولی با وجود همه این اتفاقات، دقیقا به سبک برتون، او باز هم میتواند عاشق دانشمند سربریده، کسلر (با بازی پیرس برازنان)، شود و قبل از مرگ نهاییشان عشق ابدی را تجربه کنند.
۸. خانم لاوت، «سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت»
یکی از وحشیانهترین داستانهایی که توسط تیم برتون ساخته شده، «سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت» است که اقتباسی از نمایش موزیکال برنده جایزه تونی است. این فیلم داستانی عاشقانه را با فیلمی اسلشر که در اواخر دهه ۱۸۰۰ لندن اتفاق میافتد ترکیب میکند.
سوئینی تاد (جانی دپ)، آرایشگاهی را در بالای شیرینیفروشی خانم لاوت (هلنا بونهام کارتر) باز میکند. خانم لاوت یکی دیگر از شرورهای پیچیده در ساختههای برتون است. فانتزیهای شیرین او با سوینی تاد نشان دهنده تمایل برتون به آمیختن لطافت با تاریکی است. با وجود اینکه عشق نافرجام خانم لاوت به تاد باعث موفقیتش در شیرینی فروشی میشود، اما قضاوتش دربارهی او را مخدوش میکند و باعث میشود در مسیر تاریک انتقام تاد با او همراه شود و در نهایت همهچیز را نابود کند.
۹. امیلی – «عروس مردگان»
در «عروس مردگان»، امیلی، با صداپیشگی هلنا بونهام کارتر، یکی دیگر از شخصیتهای قوی و بامزهای است که با ماهیتی غیرمعمول در ساختههای تیم برتون حضور مییابد. مبارزه امیلی با هویت خود به عنوان عروسی مرده برای شوهر کاملا زندهاش ویکتور با صداپیشگی جانی دپ، موقعیت تا حدودی قابل درک او و لحظهی رستگاریاش، او را به یکی از دوست داشتنیترین شخصیتهای برتون تبدیل کرده است.
امیلی با داستانی غمانگیز و همسر جدیدش ویکتور که با شخص دیگری نامزد کرده است، شخصیتی درهم و متضاد دارد. اگرچه امیلی ویکتور را دوست دارد، اما در نهایت خود را فدای دیگران میکند و صحنه غمانگیز پایانیاش، دقیقا پایانی است که برای شخصیتهای دوستداشتنی برتون قابل پیشبینی است.
۱۰. آنجلیک، «سایههای تاریک»
آنجلیک با بازی ایوا گرین، شرور فیلم «سایههای تاریک» دیزنی است که کاملا نمودی از روی تاریک برتون است. او شخصیتی فوق العاده زیبا با لبخندی شیطانی است که امضای منحصر به فرد برتون یعنی شخصیت فوقالعاده پیچیده را بر خود دارد. همین شخصیت پیچیده است که او را به مسیری شیطانی هدایت میکند. عشق نافرجام او به بارناباس کالینز (جانی دپ) او را وادار میکند تا زندگی خود را وقف نابود کردن نام کالینز کند.
پس از اینکه آنجلیک با استفاده از قدرت خود کالینز را به خونآشام تبدیل کرد، یک شرکت ماهیگیری ایجاد میکند و به زنی بسیار موفق و خشن تبدیل میشود. با این حال، در روزگار تلخ و شیرینش، آسیب پذیری او آشکار میشود و نشان میدهد که او در تمام مدت چقدر حساس بوده است.
منبع: COLLIDER