تماشای رقابت میان جوکر و بتمن یکی از جذابترین جنبههای فیلمهای ابرقهرمانی دی سی است و اشتیاق مخاطب برای دنبال کردن این بازی موش و گربه حتی پیش از احیای فرنچایز توسط کریستوفر نولان با فیلم «بتمن آغاز میکند» (Batman Begins) هم وجود داشت. با این حال نقشآفرینی بینظیر و دیوانهوار هیث لجر در قسمت دومِ سهگانه به نام «شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight) دلقک جنایتکار دی سی را به اوج رساند و علاوه بر این استانداردهای تازهای برای ابرشرورها تعریف کرد.
جوکرِ هیث لجر که خیابانهای گاتهام را به آشوب میکشید به اندازهای جذاب از آب درآمد که عملا نمایش را از بتمنِ کریستین بیل ربود و همهی توجهها را به خود جلب کرد. متاسفانه مرگ غمانگیز و ناگهانی این بازیگر با استعداد برنامههای نولان برای وارد کردن شخصیت جوکر به دنبالههای احتمالی را با خاک یکسان کرد و سینما یکی از بهترین ابرشرورهایش را از دست داد.
لجر با این که نقشهای خوبی در کارنامهی هنریاش دارد اما با جوکر درخشید و در کمال ناباوری مدت زمان کوتاهی در کانون توجه قرار داشت و مرگ دلخراشش پایان تراژیکی برای این بازیگر عجیب و غریب بود. با این حال نکات جذابی دربارهی پرفروغترین نقش کارنامهی هنری لجر وجود دارد که بسیاری از مخاطبان در موردشان اطلاعی ندارند.
۱۰- او ابتدا میخواست نقش شوالیهی تاریکی را ایفا کند
کریستوفر نولان وقتی با «بتمن آغاز میکند» (Batman Begins) اولین قسمتِ سهگانهی بتمن را کلید زد به هیث لجر به عنوان یکی از اصلیترین گزینههای ایفای نقش بتمن فکر میکرد و اتفاقا این پیشنهاد را با او مطرح کرد. لجر با نقش بتمن دو مشکل اساسی داشت؛ اول این که تردیدهای زیادی در رابطه با حضور در فیلمهای ابرقهرمانی داشت و تصور میکرد ممکن است در این آثار مضحک به نظر برسد. همچنین پس از این که متوجه شد بازیگران دیگری مثل جیک جیلنهال و هنری کویل هم نامزد ایفای نقش بتمن هستند، مطمئن شد آنها گزینههای بهتری هستند و بهتر است عطای نقش شوالیهی تاریکی را به لقایش ببخشد.
اما شک لجر خیلی زود با اکران بتمن آغاز میکند برطرف شد و به این نتیجه رسید که آثار کریستوفر نولان با سایر فیلمهای ابرقهرمانی تفاوتهای اساسی دارد. به همین دلیل هم وقتی نولان برای ایفای نقش جوکر به عنوان یکی از دیوانهترین ابرشرورهای دنیای دی سی به سراغ او آمد، خیلی زود حضور در شوالیهی تاریکی را پذیرفت، این در حالی بود که نولان هنوز فیلمنامه را به پایان نرسانده بود.
۹- لجر تنها بازیگری بود که نقش جوکر به او پیشنهاد شد
با پایان یافتن داستان بتمن آغاز میکند در سال ۲۰۰۵، ورود قریب الوقوع دلقک جنایتکار به قسمت بعد بر همه محرز شد و طرفداران با شور و اشتیاق حدسهای زیادی دربارهی این که چه کسی قرار است ایفای نقش جوکرِ نولان را بر عهده بگیرد را مطرح میکردند. مطمئنا تعداد بازیگرانی که به این نقش درجه یک توجه نشان میدادند کم نبود؛ از آدرین برودی تا استیو کارل نیم نگاهی به شخصیت جوکر داشتند و بدشان نمیآمد یک ابرشرور تمام عیار را به کارنامهی هنریشان اضافه کنند.
با این حال وقتی نولان برای نخستین بار از هیث لجر به عنوان بازیگر نقش جوکر نام برد با انتقادات وسیعی از سوی طرفداران دی سی مواجه شد که معتقد بودند او برای ایفای نقش این دلقک شرور و دیوانه گزینهی مناسبی نیست. البته با توجه به آثاری مثل «۱۰ چیز دربارهی تو که ازشان متنفرم» (۱۰ Things I Hate About You) و «کوهستان بروکبک» (Brokeback Mountain) در کارنامهی هنریاش، به عنوان جوانی عاشق و شیدا شناخته میشد و به نظر نمیرسید که روحیاتش به این نقش عجیب و بیرحم بخورد.
خوشبختانه لجر با عملکرد خیرهکنندهاش ثابت کرد که هیچکدام از این پیشداوریها پایه و اساس درستی نداشتند و در عوض جنبههای متفاوتی از تواناییهایش را به رخ کشید.
۸- هیث لجر جوانترین بازیگر جوکر در لایو اکشنها است
یکی از اساسیترین انتقاداتی که به حضور لجر در شوالیهی تاریکی مطرح میشد، سن کمش بود. او نه تنها جوانترین بازیگری بود که در یک لایو اکشن شخصیت جوکر را به تصویر میکشید بلکه کلیشههای رایج هالیوود در زمینهی تیپسازی یک ضدقهرمان را هم شکست و به یکی از جوانترین ستارههایی تبدیل شد که در تاریخ سینما در نقش یک ابرشرور درخشیدند و استانداردهای تازهای را برای ابرشرورهای آینده تعریف کردند.
بازی تحسینبرانگیز هیث لجر در شوالیهی تاریکی این واقعیت را به اثبات رساند که بازیگران جوان در نقشهای بزرگ حرفهای زیادی برای گفتن دارند. از آن زمان به بعد موجی از رقابت میان جوانها و میانسالها برای تصاحب نقشهای ابرشرورها در گرفت؛ زیرا در آن دوره بازیگران باتجربهای مثل ویلیام دافو در نقش گرین گابلین یا رالف فاینس در نقش ولدمورت به اندازهای خوب بودند که عملا فرصت عرضاندام را از جوانترها گرفته بودند اما لجر نشان داد که میتوان با اعتماد به کم سن و سالها به نتایج شگفتانگیزی رسید.
۷- او تا حد زیادی از پرتقال کوکیِ استنلی کوبریک الهام گرفت
لجر هم مثل همهی بازیگرانی که پیش از او ایفای نقش جوکر را بر عهده داشتند بیش از حد در این نقش عجیب غرق شد. او برای کمک گرفتن در طراحی درست شخصیت به سراغ بازیگری رفت که به عنوان جوکر نمادین فیلمهای تیم برتون شناخته میشد که کسی نبود جز جک نیکلسون. در حالی که نیکلسون از انتخاب لجر به عنوان جوکر آیندهی سینما خیلی راضی نبود اما بعدا در مصاحبهای گفت که او و لجر دربارهی این که دشمن آشفتهی بتمن باید چگونه باشد، گفتگوی صمیمانهای داشتند.
لجر همچنین از راهنماییهای کریستوفر نولان برای طراحی شخصیت جوکر استفاده کرد. از آن جایی که او برای ایفای نقش یک جوکر تیرهتر نسبت به پیشینیان، آماده میشد، به همین دلیل تصمیم گرفت از رفتارهای دیوانهوار الکس دلارج (مالکوم مکداول) در فیلم پرتقال کوکی استنلی کوبریک الهام بگیرد. این فیلم ایدههای کلی دربارهی خنده، صدا و حتی طراحی کلی شخصیت را در اختیار جوکر آیندهی سینما قرار داد. در حقیقت بخش مهمی از دیوانگی جوکرِ هیث لجر مدیون این فیلم عجیب و خونبار است.
۶- بر اساس شایعات لجر خودش گریم شخصیت جوکر را انجام میداد
یکی از مهمترین شایعاتی که در طول همهی این سالها دربارهی جوکرِ هیث لجر مطرح میشود این است که شخصا گریم شخصیت جوکر را انجام میداد. ظاهرا او فکر میکرد گریم جان کاگلیون جونیور برای این شخصیت بیش از حد تمیز و حرفهای است و در عوض جوکر به گریمی آشفته و کثیف نیاز دارد تا شخصیت ناآرامش را به خوبی نشان دهد؛ بنابراین لجر دست به کار میشود و مواد آرایشی ارزان و بیکیفیتی میخرد و خودش را گریم میکند تا حس واقعگرایی به مخاطب منتقل شود. این شایعه علیرغم جذاب بودنش پایه و اساس درستی ندارد.
جان کاگلیون جونیور طراح چهرهپردازی شوالیهی تاریکی این ادعا را رد میکند و میگوید لجر خودش گریم شخصیت جوکر را انجام نداد با این حال در مورد چهرهی نمادین شخصیت جوکر نظرات گستردهای داشت که آنها را با کریستوفر نولان مطرح میکرد که طبیعتا بر کار نهایی کاگلیون جونیور تاثیر گذاشت. البته او تا زمان اکران فیلم از نتیجه نهایی کارش مطمئن نبود اما بدون شک نامزدی اسکار بهترین چهرهپردازی تردیدهایش را برطرف کرد.
۵- زخمهای صورت جوکر از لبخند گلاسکو الهام گرفته شده
شاید یکی از آزاردهندهترین جنبههای شخصیت جوکر در شوالیهی تاریکی کریستوفر نولان زخمهای گسترده و بدشکلی است که چهرهی او را خندان نشان میدهد. البته هنوز دلیل ایجاد این زخمها در هالهای از ابهام قرار دارد اما خود جوکر در سکانسهای مختلف دو روایت متفاوت را علت ایجاد آنها میداند:
در روایت اول یکی از شبهایی که پدر او مست به خانه میآید پس از این که زن و بچهاش را به باد کتک میگیرد ناگهان متوجه چهره غمگین پسرش میشود و در حالی که جملهی «چرا اینقدر جدی هستی پسر؟» را به زبان میآورد با چاقو کنارههای لب جوکر را میبرد و در حقیقت طرحی از لبخند را تا ابد بر صورتش حک میکند. در روایت دوم او همسر زیبایی داشته که در قمار غرق میشود و بدهی زیادی بالا میآورد. یک شب که طلبکاران از وصول بدهیشان ناامید میشوند، صورت او را زخمی میکنند. جوکر هم برای این که عشقش را به همسرش ثابت کند، تصمیم میگیرد زخمی به شکل لبخند را بر صورتش ایجاد کند.
در هر صورت چه این روایتها درست باشند و چه زادهی ذهن مشوش جوکر، لبخند او در حقیقت از یک حادثهی واقعی الهام گرفته شده که باعث به وجود آمدن زخمهایی به نام لبخند گلاسکو میشود. ماجرا از این قرار است که در سالهای بین ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ باندهای خلافکار در گلاسکوی اسکاتلند برای انتقام از دشمنانشان با چاقو یا تیغ موکت بری گوشههای دهان آنها را به صورت لبخند زخمی میکردند که در نهایت به لبخند گلاسکو معروف شد و خیلی زود میان اشرار انگلیس محبوبیت زیادی پیدا کرد.
کانر اوسالیوان طراح پروتز در پروژهی شوالیهی تاریکی برای طراحی و ساخت پروتزهای زخم گلاسکوی صورت جوکر با قربانیانی که این نوع زخم را بر صورت داشتند دیدار میکند و تحقیقات زیادی در این زمینه انجام میدهد تا نتیجهی نهایی به واقعیت نزدیک باشد.
۴– هیث لجر همیشه در نقش جوکر فرو نمیرفت
لجر رویکرد منحصربهفردی برای نزدیک شدن به نقش جوکر داشت؛ مثلا ۴۳ روز خودش را در اتاق متل حبس کرد تا بتواند ویژگیهایی مثل صدا و خندهی هیستریک جوکر را به خوبی طراحی کند. با این حال برخلاف تصورات همیشه هم در نقشش فرو نرفته بود و در بسیاری از لحظات فیلمبرداری خود واقعیاش بود. کریستین بیل در این باره گفت که هیث لجر همیشه هم غرق شخصیت جوکر نمیشد و بین سکانسها با سایر اعضای گروه حرف میزد و شوخی میکرد.
طراح چهرهپردازی شوالیهی تاریکی جان کاگلیون جونیور ادعا میکند لجر در صحنهی فیلمبرداری اسکیت سواری میکرد و زمانی که جلوی دوربین نبود به شخصیت واقعی خودش بازمیگشت. با توجه به کارنامهی هنریاش و همچنین توصیههای بازیگران پیشین جوکر، به نظر میرسد لجر تمام تلاشش را میکرد که نقطهی مقابل شخصیتی باشد که مجبور بود جلوی دوربین بازیاش کند.
۳- لجر باعث شد مایکل کین دیالوگهایش را فراموش کند
با توجه به این که هیث لجر ابعاد جوکری وجودش را فقط وقتی جلوی دوربین قرار میگرفت بروز میداد، به صورت ناگهانی تغییر میکرد که برای همبازیهایش عجیب و حتی تا اندازهای ترسناک بود. این وحشت ناگهانی شامل حال مگی جیلنهال تازهوارد که جایگزین کیتی هولمز در نقش ریچل داوس شده بود و مایکل کین کهنهکار در نقش آلفرد پنیورث شد.
مایکل کین ادعا میکند از اجرای وحشتناک لجر پس از ورود به پنت هاوس بروس وین و دیوانهبازیهایش به اندازهای غافلگیر و وحشتزده میشود که دیالوگهایش را فراموش میکند. البته درک این موضوع با توجه به آزاردهنده بودن جوکر هیث لجرِ حتی در صفحهی تلویزیون کار سختی نیست، تصور کنید همبازیهایش که دقیقا در آن لحظات کنارش حضور داشتند چه حال و روزی را تجربه کردند!
۲- لجر از کریستین بیل خواست که او را کتک بزند
بدون شک یکی از پر حاشیهترین سکانسهای شوالیهی تاریکی سکانس بازجویی بتمن از جوکر است که این زوج بالاخره با هم رودررو شدند. جوکر با وجود زندانی شدن هنوز هم نبوغ دیوانهوارش را حفظ کرده و دست بالا را دارد و بتمن را تا مرز جنون میکشاند. این سکانس طبیعی و نفسگیر است؛ زیرا هیث لجر از کریستین بیل میخواهد بدون رودربایستی او را بزند!
البته کریستین بیل ابتدا در این کار تردید میکند اما وقتی فیلمبرداری آغاز میشود، لجر با شدت تمام خودش را به در و دیوار و میز میکوبد و این باعث میشود که بیل بالاخره بیخیال ادب و احترام شود و لجر را به باد کتک بگیرد. اطمینان کریستوفر نولان در مورد خشونت موجود در این صحنه و تعهد لجر در متحمل شدن ضربات سنگین بیل باعث شد که یکی از بینظیرترین سکانسهای تاریخ سینما خلق شود.
۱- او چند سکانس شوالیهی تاریکی را کارگردانی کرد
شاید یکی از جنبههای کمتر شناختهشدهی زندگی لجر پیش از مرگش اشتیاق او برای کارگردانی اولین اثر سینماییاش بود. قسمتی از این آرزو در شوالیهی تاریکی تحقق پیدا کرد. نولان به خاطر کارگردانی چند موزیک ویدیو به او اطمینان کرد و اجازه داد دو ویدیوی گروگانگیری جوکر را کارگردانی کند که اتفاقا خوب هم از آب درآمد و از استعداد لجر در کارگردانی پرده برداشت.
دلیل اصرار لجر برای کارگردانی این دو ویدیو اطمینان او از تطابق کامل آنها با دیدگاه عجیب و دیوانهوار جوکر بود. همچنین شوالیهی تاریکی این فرصت را در اختیار او قرار داد تا اولین آثار کارنامهی هنریاش را کارگردانی کند تا روزی به سراغ ساخت اولین فیلم بلندش با اقتباس از «گامبی وزیر» (Queen’s Gambit) برود. البته این آرزو هیچ وقت رنگ واقعیت نگرفت و در نهایت نتفلیکس سال ۲۰۲۰ مینی سریالی با اقتباس از این اثر را منتشر کرد که با واکنشهای انتقادی خوبی هم مواجه شد.
منبع: cbr