سینما

۵ لحظه شگفت‌انگیز در فیلم‌های نولان که برخلاف تصورتان بدون جلوه‌های ویژه ساخته‌ شده‌اند

پنج لحظه‌ی شگفت‌انگیز در فیلم‌­های کریستوفر نولان وجود دارند که ممکن است آن‌ها را با صحنه‌هایی که توسط جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری تولید شده‌اند اشتباه بگیرید اما باید بگوییم که همه‌ی آن‌ها تماما واقعی و فیلم‌برداری شده هستند.

در دوران پیشرفت «تصویرپردازی کامپیوتری» (CGI: Computer Generated Imagery)، به نظر می‌رسد که دستورالعمل چند دهه‌ای ساخت بلاک‌باسترها دیگر کاملا منسوخ شده است. در این شرایط گرافیک کامپیوتری پیشرفته است که به ویژگی اصلی فیلم‌های سینمایی برای جذب حداکثری مخاطب تبدیل شده.

به عنوان مثال، فیلم‌هایی مانند: «انتقام­‌جویان: پایان بازی»، «آواتار» و «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» که درآمدهای میلیارد دلاری داشتند نمونه‌های شاخصی از انبوه فیلم‌های مملو از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری هستند که هم صنعت سینما و هم تجربه‌ی سینمایی مخاطبان را متحول کردند. طبیعتا فیلم و سریال‌هایی که امروزه تولید می‌شوند برای عقب نماندن از قافله و همگام شدن با این فرمول پرطرفدار باید تغییرات فنی فزاینده‌ای را در فرآیند تولید خود تجربه کنند.

با این اوصاف، هنوز هستند کسانی که خلاف جریان آب شنا کنند. یکی از آن‌ها کریستوفر نولان، فیلم‌ساز صاحب سبک بریتانیایی – آمریکایی است که در هالیوود به دوری و پرهیز از فرهنگ تصویرسازی کامپیوتری – اگر و هر لحظه که بتواند! – شناخته می‌شود و با پیمودن مسیر برعکس و استفاده از جلوه‌های ویژه‌ی میدانی و کاربردی در آثارش به نمادی در این زمینه تبدیل شده است. البته، برخی از کارهای او به طور اجتناب ناپذیری، جادوی «سی ­جی ­آی» را در خود جای داده‌اند اما با شناختی که از نولان داریم این مسئله بیشتر به تقویت عناصر ضبط شده توسط دوربین و اثرگذاری بیشتر سکانس‌ها  محدود می­‌شود.

طبعا با چنین فعالیت‌های خلاقانه‌ای، هیچ جای تعجب نیست که نولان نامزد دریافت چندین جایزه مهم برای کارهای خود شده باشد. یکی از مهم‌ترین آن‌ها در سال ۲۰۱۸ و اولین نامزدی‌اش برای دریافت جایزه‌ی اسکار بهترین کارگردانی به خاطر فیلم زیبای «دانکرک» بود. در آینده‌ی نزدیک و سال ۲۰۲۳، فیلمی در گونه‌ی بیوگرافی از این کارگردان به اسم «اوپنهایمر» اکران خواهد شد که داستان آن روایت‌گر زندگی فیزیکدان نظری جی. اوپنهایمر، با بازی کیلین مورفی است. علاوه بر این، نولان به سبک خود وفادار است و طبق گزارش‌­ها، از یک بمب اتمی واقعی در فیلم خود استفاده کرده است. در حالی­ که باید برای دیدن دیوانه‌بازی‌های تازه‌ی کریستوفر نولان تا سال آینده صبر کنیم، در اینجا لیستی از صحنه­‌های فیلم‌­های او که «سی ­جی ­آی» نیستند – بخوانید دیوانه‌بازی – را جمع‌آوری کرده‌ایم.

بیشتر بخوانید:

بیشتر بخوانید
چرا فیلم‌های ترسناک به اقتباس از قصه‌های کودکانه گرایش پیدا کرده‌اند؟

۵. سرآغاز – صحنه‌ی مبارزه در راهروی چرخشی (Inception – Rotating Hallway Fight Scene)

صحنه‌ی راهروی چرخان و درگیری جوزف گوردون لویت با محافظ رابرت

«سرآغاز»، یا به تعبیر دیگر «تلقین» یکی از برجسته‌ترین و بحث‌برانگیزترین آثار ساخته شده توسط کریستوفر نولان است که با روایت غیرمعمول خود به عنوان یکی از نامتعارف‌ترین و درگیرکننده‌ترین فیلم‌های کارنامه‌ی حرفه‌ای او شناخته می‌شود. فیلمی که حسابی ذهن تماشاگر را به چالش می‌کشد و طوری دنیای خواب و رویا را با حقیقت جهان فیزیکی در هم می‌آمیزد که در انتها همه را مات و مبهوت می‌گذارد.

فیلم روایت‌گر داستان شخصی به نام دام کاب (لئوناردو دی کاپریو) است که هنر ویژه و کمیابی در دزدی کردن دارد. او با کاشتن ایده‌ها و خواسته‌هایش در ضمیر ناخود‌آگاه اهدافی که از قبل تعیین کرده به دنبال به دست آوردن سریع پول است. در یکی از این ماموریت‌های تقریباً غیرممکن، آرتور (جوزف گوردون­ لویت)، دست راست و نزدیک‌ترین شخص به کاب، وظیفه دارد به ناخودآگاه رابرت فیشر (کیلین مورفی)، شخصی که سایتو به او پیشنهاد کرده نفوذ کند و رویای مدنظر را در ناخودآگاه او بکارد. اما نکته اینجاست که ناخودآگاه فیشر برای دفاع در برابر چنین حملاتی آموزش دیده است و این ویژگی او زمینه را برای صحنه‌ی مبارزه در راهرو از نظر زیبایی شناختی بصری فراهم می­‌کند.

در این سکانس، آرتور را می‌بینیم که پا به پای بادیگارد رابرت در راهروی چرخشی که نیروی جاذبه در آن صفر است مبارزه می­‌کند. برای دستیابی به این صحنه‌­ی جذاب و البته غیرمعمول، کریستوفر نولان و تیمش واقعا یک مجموعه­‌ی عمودی چرخشی ۳۶۰ درجه را در مقیاس واقعی ساختند. آن‌ها برای دستیابی به هدفشان از آشیانه­‌ی یک کشتی هوایی در خارج از لندن کمک گرفتند. علاوه بر این، برای اینکه تعادل گوردون و دیگر بازیگران حفظ شود سیم‌ها و کابل‌های متعددی را در این صحنه به آن‌ها متصل کردند. تیم جلوه‌های ویژه نیز برای القای واقعی بودن حس گرانش صفر در این سکانس و هر صفحه‌­ی نمایشی، دوربین‌­ها را در پایین صحنه‌ی ساخته شده قرار دادند و این‌گونه با چرخش صحنه توهم سقوط را ایجاد می‌کردند.

۴. شوالیه­‌ی تاریکی – حقه‌ی مداد (The Dark knight – Pencil Trick)

هیث لجر فقید در نقش جوکر مشغول شعبده‌بازی

وقتی در سینما صحبت از معما  و دلهره به میان می­‌آید، سه­‌گانه­‌ی شوالیه­‌ی تاریکی یکی از نمونه‌هایی است که از این نظر هیچ کمبودی ندارد. حتی ساده‌ترین سکانس‌هایی که در این اثر می‌بینیم – هرچند که میزان مرگ‌آور بودن‌شان کم‌تر نیست –  تاثیری حیاتی در فیلم دارند. یکی از این صحنه‌های شاخص و ماندگار، شعبده‌ای است که جوکر (هیث لجر) برای روسای تبهکاران شهر گاتهام اجرا می‌کند. او با استفاده از یک مداد نمایشی بی‌نقص را اجرا می‌کند که نهایتا به مرگ وحشتناک افراد یکی از سردستگان میانجامد.

بیشتر بخوانید
۱۰ فیلم فانتزی اقتباسی که شباهتی به کتاب‌هایشان ندارند

برای کسانی که فیلم را ندیده‌اند، در صحنه‌ای جوکر با خیالی آسوده و خنده‌ای که هر قهقهه‌اش حاکی از تمسخر است به جلسه‌ سردسته‌های خلافکاران شهر گاتهام وارد می‌شود؛ جلسه‌ای که افراد حاضر در آن، خود به دنبال کشتن جوکر هستند، زیرا در ابتدای فیلم، جوکر پول زیادی را از آن‌ها دزدیده و پا به فرار گذاشته است. زمانی که یکی از سردسته‌های خلافکاران به جوکر می‌گوید: «یه دلیل به من بده که افرادم سرتو از تنت جدا نکنن» جوکر پاسخ می‌دهد: «با یه شعبده چطوری»، سپس یک مداد را به میز جلسه فرو می‌کند تا مداد صاف بایستد و می‌گوید :«من می‌خواهم این مداد را غیب کنم». در این زمان یکی از افراد خلافکاران به سمت جوکر حرکت می‌کند و زمانی که به او می‌رسد، جوکر سر آن خلافکار را می‌گیرد و آن را به همان نقطه از میز که مداد صاف ایستاده بود می‌کوبد، مداد وارد چشم او شده و او را می‌کشد. حال دیگر مداد غیب شده و جوکر از اجرای شعبده‌اش کاملا راضی به نظر می‌رسد.

«چارلز جرمن» (Charles Jarman) بدلکاری که این صحنه را بازی می‌کرد طی مصاحبه‌ای وارد جزئیات این سکانس شد و گفت: «قبل از آنکه لجر سرم را به میز می‌کوبید باید مداد را با دست راستم برمی‌داشتم تا در چشمم فرو نرود و نمیرم. ما باید تمام این پروسه را در فرآیندی روان و بدون مکث انجام می‌دادیم تا کاملا واقعی به نظر برسد». او نشان داد که چگونه مداد با پیچش مناسب دست ناپدید می‌شد. جرمن ادامه داد: «ما چند تمرین با سرعت کم و متوسط فقط برای اینکه به حرکت چرخشی مناسب دست راست من برسیم، انجام دادیم. وقتی بدنم پایین می‌رفت، مداد را می‌گرفتم و سرم به سطح خالی برخورد می‌کرد، به همین سادگی و خطرناکی!». از آن‌جایی که فیلمبرداری «شوالیه‌ی تاریکی» با تکنولوژی «آی مکس» (IMAX) انجام شده بود نولان تصمیم گرفت تا از تصویرسازی کامپیوتری برای ساخت مداد استفاده نکند و به روش خودش صحنه را دربیاورد.

۳. دانکرک – سیاهی­ لشکر در صحنه‌­های جنگ (Dunkirk – Extras In The War Scenes)

سریازان مقوایی در انتهای صحنه دیده میشوند

جنگ، حماسه‌هایش و اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهند ، اگرچه از نظر بصری جذابیت فوق‌العاده بالایی دارد، اما ساخت فیلم در این ژانر بسیار محبوب معمولاً هزینه‌های بسیار بالایی دارد و چالش‌های فنی زیادی را پیش روی تیم سازنده می‌گذارد که برخی از آن‌ها واقعا روی اعصابند. مانند نیاز به تعداد زیادی بازیگر آماتور برای ایفای نقش سیاهی‌­لشکر در صحنه‌های نبرد که خود ماجرایی مفصل است. در عصری که «سی ­جی ­آی» بخش عمده‌ای از محتوای دیداری ما را تشکیل می‌دهد، بسیاری از فیلم‌ها و فیلمسازان به سادگی هر تعداد افرادی که بخواهند را به صورت دیجیتالی به میدان جنگ اضافه می‌کنند تا هم به شدت جنگ افزوده شود و هم عظمت دروغین اثر خود را به نمایش بگذارند.

بیشتر بخوانید
چرا ضدقهرمان‌های سینمایی عصر مدرن را دوست داریم؟

با این حال، بسیار قابل توجه است که «دانکرک»، به جای اینکه به سمت ترفند‌های گرافیکی و تصویرسازی‌های کامپیوتری معمول گرایش داشته باشد، با این مشکل به صورت سنتی برخورد کرد و با راه‌حلی بسیار جالب به سراغ آن رفت. در کمپانی «پر سینما بلِند»، تیم تولید، حصاری متشکل از تقریبا ۴۰۰۰۰۰ سیاهی لشکر مقوایی ساختند و آن‌ها را در امتداد ساحل برای نماهای دور نصب کردند. در اصل، برای واقعی‌تر شدن این ایده عکس‌هایی از صدها سرباز در حالت‌های مختلف گرفته شد و پس از چاپ روی توری چسبانده شد تا بوم بزرگ پس‌زمینه برای سکانس‌های مختلف جنگ پر شود! جالب است نه؟!

۲. شوالیه‌­ی تاریکی برمی­‌خیزد – صحنه­‌ی ربودن هواپیما در آسمان (The Dark Knight Rises – Midair Airplane Hijacking Scene)

این سکانس یکی از چالش‌برانگیزترین صحنه‌های فیلم شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد بود

در سکانس آغازین فیلم فوق‌العاده و نفس‌گیر «شوالیه‌­ی تاریکی برمی‌خیزد»، مزدوران بِین (تام هاردی)، ضد قهرمان فیلم در حال نفوذ به هواپیمای سیا برای ربودن دکتر پاول هستند. صحنه‌ای که ممکن است بسیاری آن را به عنوان جادوی «سی ­جی ­آی» و جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری در نظر بگیرند اما باید بگوییم که این صحنه کاملا در واقعیت فیلمبرداری شده و نتیجه‌ی جلوه‌های ویژه‌ی میدانی است. تیم تولید این صحنه را با استفاده از یک هواپیمای پشتیبان و سپس یک شبیه­‌ساز در مدت چند روز فیلمبرداری کردند.

کریستوفر نولان به عنوان کارگردان فکرهای جذاب و دیوانه‌واری برای شکل‌گیری درست صحنه­‌ی پیچیده­‌ی هواپیماربایی در آسمان داشت و تیم تولید نیز با اعتقاد به او تمام توانشان را برای رسیدن به هدف متمرکز کردند.  در این صحنه یک هواپیمای ساختگی مدل ای­ام­بی – ۱۱۰ آفریقای جنوبی که متعلق به سیا است توسط یک هرکولس سی – ۱۳۰ لاکهید واقعی که برای مزدوران بِین در سکانس‌­های نفوذ در نظر گرفته شده بود، یدک کشیده می‌­شد. پس از فیلمبرداری این نماها، براساس الزلمات فیلمنامه، هواپیمای ساختگی را که از هرکولس عظیم الجثه آویزان شده بود، در کوه­‌های سیرن­­گورم پایین انداختند تا نماهای هواپیمای منهدم شده نیز فیلمبرداری و ضبط شود.

بیشتر بخوانید
دیزنی در حال ساخت دنباله‌ انیمیشن‌های «یخ‌زده»، «زوتوپیا» و «داستان اسباب‌بازی» است

علاوه بر تمام این کارهای جسورانه و غافلگیر کننده، برای صحنه‌هایی که در داخل هواپیما اتفاق می‌افتد، نولان دستور ساخت یک ماکت در مقیاس کاملا واقعی را داد تا بتواند کنترل کامل محیط و صحنه را به دست بگیرد و به آنچه در ذهن دارد دست پیدا کند. این صحنه که در انگلستان فیلم­برداری شد، کاملاً شبیه به چیزی بود که در «سرآغاز» و برای سکانس راهروی چرخشی استفاده شده بود.

۱. میان‌ستاره‌ای تارز و کیس (Interstellar – TARS and CASE)

کیس، روبات دوست داشتنی که حضور فعالی در ماموریت‌ها داشت!

درام علمی – تخیلی و حماسی «میان ستاره‌ای» اثری جسورانه و پیشرو از کریستوفر نولان است که در سال ۲۰۱۴ روی پرده‌ی سینماها رفت. فیلمی که بحث‌های زیادی پیرامون مسائل مطرح شده در آن در گرفت هم مخالفان و هم موافقان دلایل قانع کننده‌ای برای درستی نظراتشان داشتند. فیلم‌نامه‌ی این اثر دیدنی را نولان به همراه برادرش جاناتان نوشت و از فیزیکدان نظری مشهور، کیپ تورن، برای کمک و مشاوره در مسائل علمی بهره گرفت. این فیلم برای اولین بار چندین مفهوم ناشناخته‌ی فیزیک مانند چرخش سیاهچاله­‌ها، کرمچاله­‌ها، گرانش مصنوعی، اتساع زمان گرانشی و بسیاری مفاهیم ناشناس دیگر را به تصویر کشید و مخاطب را با آن‌ها آشنا کرد.

این موضوعات که احتمالا شما هم مثل من با دیدن نام‌شان چشمانتان گرد شده به همان اندازه که در سطح روایی جذاب هستند، به همان میزان هم خلاقانه و نوآورانه‌اند که این مسئله به نولان اجازه داد تا بتواند بلندپروازی‌هایش را وارد مرحله‌ی دیگری بکند. رویکرد سینمایی دیگر «میان ستاره‌ای» توجه به روبات‌ها، به خصوص تارز و کیس است. تارز و کیس در واقع دو روبات از چهار ربات تاکتیکی سابق تفنگ‌داران دریایی ایالات متحده به همراه پلکس و کیپ هستند که در جهان «میان ستاره‌ای» به نمایش درآمدند. آن‌ها به همراه کوپر، برند، دویل و رومیلی از اعضای پروژه‌ی استقامت هستند.

این روبات‌ها در فیلم کاملا واقعی هستند و همان‌طور که احتمالا در مستند «میان ستاره‌ای: ورای زمان و مکان» که برگرفته از تصویر کلیشه‌ای روبات‌هاست دیده‌اید، مشخص شد که ایده ‌تارز و کیس از چوب بالسا و چاپستیک گرفته شده است. اساساً، این روبات‌ها عروسک‌هایی با وزن دویست پوند بودند که توسط تیم جلوه‌های ویژه ساخته شده بودند. این ساختارهای یکپارچه‌مانند که به‌خوبی طراحی شده بودند به کمترین جلوه‌های دیجیتالی برای چندین صحنه نیاز داشتند و توسط بیل ایروینِ کمدین که بازیگر صدای آن‌ها بود در طول سکانس‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

منبع: movieweb

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا