سریال ایرانیسینماسینمای ایران

نقد فیلم «برادران لیلا»؛ حراف و زیاده‌گو

سینمای سعید روستایی، سینمایی حراف، پرگو و سخنران است؛ نه فقط به این معنا که شخصیت‌های فیلم‌هایش زیاد حرف می‌زنند، جر و بحث می‌کنند یا مدام توی حرف هم می‌پرند، بلکه به این معنا که خودش هم انگار تا دغدغه‌اش را به مخاطب نقبولاند و خیالش راحت نشود که تماشاگر منظور او را از سیر اتفاقات یک بخش یا یک سکانس فهمیده، دست‌بردار نیست و مدام روی مضمون مورد نظرش تاکید می‌کند. به همین دلیل هم موقعیت‌هایی در فیلم‌هایش وجود دارند که در آن‌ها انگار روابط علت و معلولی داستان و هم‌چنین بده و بستان شخصیت‌ها از حالت ارگانیک خارج می‌شوند و روستایی فیلمش را رو به تماشاگر و خطاب به او می‌سازد. این عارضه در «ابد و یک روز» و «متری شش و نیم» وجود داشت اما متاسفانه چنان در این اثر تازه از کنترل خارج شده که انگار فیلم‌ساز در حال سخنرانی و خواندن خطابه رو به ما است.

از سوی دیگر نماد و نشانه اصلا مناسب فیلم‌های پرگو و حراف نیست؛ چرا که فیلم‌هایی این‌چنین مدام در حال فریاد زدن محتوای خود هستند و اصلا چیزی برای پنهان کردن ندارند. نمادها و نشانه‌ها در فیلم‌هایی قابل باور می‌شوند و مخاطب را به پیدا کردن رمز و راز نهفته در خود وامی‌دارند که فیلم‌ساز ارزش عمیق ایجاز و ابهام را بفهمد و به دنبال فریاد زدن تمام مضامین اثرش نباشد. به همین دلیل است که اساسا سمبل و نماد، در آثاری با رویکرد مینی‌مالیستی یا شاعرانه ارج و قرب پیدا می‌کنند نه فیلم‌هایی که از هر دری سخن می‌گویند. پس صرف استفاده از چند نماد و نشانه به هیچ وجه موجب اعتلای سینمایی یک فیلم نمی‌شود و چه بسا اگر به درستی در تار و پود اثر جای خود را پیدا نکند، به پیکره‌ی آن ضربه بزند و شخصیت‌ها را به سمت و سویی بکشاند که بسیار از آن فاصله دارند و در جایی دیگر سیر می‌کنند. به همین دلیل است که دیالوگ‌های «برادران لیلا» چنین شعاری جلوه می‌کنند؛ چرا که متعلق به این شخصیت‌ها با این خصوصیات ویژه نیستند و انگار به خواست نویسنده و فیلم‌ساز از جایی خارج از جهان اثر بر زبان آن‌ها جاری شده‌اند.

بیشتر بخوانید
آیا خشونت فیلم‌ها و سریال‌ها و بازی‌های ویدیویی بر زندگی واقعی تاثیر می‌گذارد؟

هشدار: در نقد فیلم «برادران لیلا» خطر لو رفتن داستان وجود دارد

برادران لیلا

پرگویی «برادران لیلا» سبب‌ساز آسیب دیگری هم شده است؛ روستایی از همان فیلم اولش قدر تک لحظات ناب سینمایی را می‌دانست. همان لحظاتی که می‌توانستند برای خود حیاتی مستقل از فیلم دست و پا کنند و مثلا در فضای مجازی مدام دست به دست شوند و به شهرت اثر و سازنده‌اش اضافه کنند. لحظاتی مانند سکانس معروف به «سمیه نرو» با آن مونولوگ طولانی نوید محمدزاده در فیلم «ابد و یک روز» چنین خاصیتی پیدا کردند و نه تنها خود به خود دیده شدند، بلکه به نوعی به دیده شدن هر چه بیشتر فیلم هم کمک کردند و این‌گونه به شکلی به تبلیغ مثبت تبدیل شدند.

اما مشکل از «متری شش و نیم» شروع شد. فیلم‌ساز مستعد سینمای ایران حالا بیش از گذشته به دنبال ساختن چنین سکانس‌هایی بود و همان‌طور که می‌شد حدس زد برخی از آن‌ها ساز جداگانه‌ی خود را کوک کردند و آوازی دیگر سر دادند که اصلا با جهان حاکم بر داستان هم‌خوانی نداشت. اگر سکانس «نرو سمیه» به شکلی خودجوش و طبیعی از دل فیلم کنده شد و حیاتی مستقل یافت، این بار انگار فیلم‌ساز قصد داشت به هر قیمتی که شده، چندتایی از این سکانس‌ها داشته باشد و از آن جایی که لازمه‌ی توجه فضای مجازی به سکانس‌هایی این‌چنین غلظت بالای احساسات‌گرایی آن‌ها است (مانند همان سکانس نرو سمیه) «متری شش و نیم» تبدیل به جولانگاه چند سکانس سانتی مانتالی شد که هیچ ربطی به جهان فیلم نداشتند. ضجه زدن و گریه‌های آن قاچاقچی مثلا گردن کلفت مواد مخدر، باز هم با بازی نوید محمدزاده، در زندان و در برابر وکیلش برای تجدید دیدار با معشوق جفاکار یا رجزخوانی وی در بازداشتگاه و سکانس‌های مربوط به پدری که می‌خواهد پسر نوجوانش گناه وی را به گردن بگیرد تا خودش از زندان رهایی یابد، از این دست سکانس‌ها بودند که چون آن حال و هوای طبیعی را نداشتند و مصنوعی جلوه می‌کردند، هیچ‌گاه به شهرت «نرو سمیه» نرسیدند.

بیشتر بخوانید
۵ فیلم زندگینامه‌ای که در آینده‌ی نزدیک اکران می‌شوند
کتاب سینمای مستند ایران اثر محمد تهامی نژاد انتشارات سروش

متاسفانه ایرادهایی این چنین به خاطر ضرب شصت‌های تکنیکی فیلم‌ساز در «متری شش و نیم» چندان دیده نشدند تا کار به جایی برسد که کارگردانی چنین مسلط به ابزار سینما، به ساختن سکانسی مانند سکانس حضور ۴ برادر فیلم «برادران لیلا» روی پله‌های ورودی مجتمع تجاری و تماشای پیاده شدن دخترها از اتوموبیل روی آورد؛ سکانسی که می‌توان آن را با خیال راحت بدترین سکانس کارگردانی شده توسط سعید روستایی نامید؛ از این رو که نه تنها با آن اسلوموشن و تاکیدهای بیجا، به لحاظ تکنیکی در حد بقیه‌ی سکانس‌های او نیست، بلکه هیچ جوره و با هیچ چسبی به ساختار رئالیستی و محتوای واقع‌گرایانه‌ی اثر نمی‌چسبد و دقیقا در نقطه مقابل استراتژی فیلم‌ساز برای نمایش ناتورالیستی جهان فلک‌زده‌ی لانه کرده در محل زندگی و خانه‌ی این ۴ برادر می‌ایستد.

«برادران لیلا» مدام رنگ عوض می‌کند و تغییر لحن می‌دهد. در بخشی از فیلم به نظر می‌رسد که فیلم‌ساز به حال و هوای اثر اولش بازگشته و قصد دارد که که در چارچوب یک اثر رئالیستی، قصه‌ای در باب یک خانواده‌ی مشکل‌دار و مشکل‌زا تعریف کند. در لحظاتی به نظر می‌رسد که سری به سینمای آن سوی دنیا می‌زند و از جهان فیلم «پدرخوانده» ساخته‌ی فرانسیس فورد کوپولا الهام می‌گیرد و در یک ادای دین آشکار پایان‌بندی قسمت یک آن شاهکار باشکوه تاریخ سینما را در لحظه‌ی بسته شدن در روی شخصیت پدر با بازی سعید پورصمیمی بازسازی می‌کند. جاهایی به نظر می‌رسد که روایت عینی جای خود را به روایتی ذهنی می‌دهد و به طور مشخص در سکانس بالا رفتن پدر از پله‌ها در مراسم عروسی و جلوس بر صندلی «بزرگی فامیل»، دوربین حالتی سوبژکتیو پیدا می‌کند که رفتاری متفاوت با دیگر بخش‌های فیلم دارد. زمان‌هایی هم هستد که انگار همه چیز کش می‌آید و دوست ندارد که تمام شود. وجود چند لحن و چند حال و هوای متفاوت اصلا چیز بدی برای هیچ فیلمی نیست، البته به شرط اینکه این لحن‌های مختلف بتوانند به درستی در کنار هم قرار گیرند و هر کدام ساز جداگانه‌ی خود را نزنند. در واقع هر کدام از این فضاها باید بتواند به خلق یک اثر واحد، با معنایی واحد کمک کند که جهانی خودبسنده و قائم به ذات دارد.

بیشتر بخوانید
۱۰ شخصیت سینمایی برتر که به قدرت دهن‌کجی می‌کنند

عدم همراهی و هم‌گامی این چند لحن متفاوت باعث می‌شود که پایان فیلم چنین دیر از راه برسد و از جایی به بعد به نظر برسد که انگار اصلا قرار نیست این قصه تمام شود؛ چرا که فیلم‌ساز دوست دارد هر کدام از بخش‌هایش را به سرانجام برساند. این چنین است که سکانسی ذهنی مانند پایکوبی خلسه‌وار پایانی علیرضا، باز هم با بازی نوید محمدزاده، به لحاظ فرمی دنباله‌روی همان فضای ذهنی سکانس بالا رفتن پدر از پله‌ها به نظر می‌رسد، نه پایانی که از سیر طبیعی روابط علت و معلولی اثر سرچشمه بگیرد، که اگر چنین بود «برادران لیلا» خیلی زودتر باید تمام می‌شد.

همه‌ی این‌ها به این معنا نیست که «برادران لیلا» فیلم هدر رفته‌ای است و ارزش تماشا کردن ندارد. حقیقتا به چشم آمدن این ضعف‌ها به خاطر توقعی است که خود سعید روستایی با آن همه توانایی‌های تکنیکی در خلق سکانس‌های منفرد و هم‌چنین بخش‌هایی جذاب و پر کشش در هر سه فیلم بلندش، ایجاد کرده است. به عنوان نمونه در همین اثر تازه، از لحظه‌ی فراخوانده شدن پدر خانواده به خانه‌ی بایرام تا درگیری و رو در رو شدن علیرضا با وی در آن اتاق کذایی در مراسم عروسی و کتک خوردن علیرضا (به جز لحظاتی اضافه مانند تاکید بیش از حد بر دورهمی‌های برادران در عروسی یا تغییر لحن ناگهانی در زمان طی شدن پله‌ها توسط پدر) فیلم اصلا از رمق نمی‌افتد و همه چیز سر جای خودش قرار دارد. حتی در لحظه‌ی گرفتن عکس خانوادگی در حیاط خانه، روستایی نشان می‌دهد که در اندازه نگه داشتن احساسات جاری در یک سکانس و تاثیرگذار کردنش بسیار توانا است. قرار گرفتن این لحظات خوب در کنار هم و البته توانایی بالای کارگردان در سرگرم کردن مخاطب فقط این حسرت را باقی می‌گذارد که «برادران لیلا» می‌توانست به اثر بهتری تبدیل شود و البته این امید را هم می‌دهد که سعید روستایی هنوز بهترین فیلمش را نساخته است.

شناسنامه‌ی فیلم «برادران لیلا»

نویسنده و کارگردان: سعید روستایی

تهیه کنندگان: سعید روستایی و جواد نوروزبیگی

بازیگران: ترانه‌ علیدوستی، نوید محمدزاده، پیمان معادی، فرهاد اصلانی، محمد علی‌محمدی، مهدی حسینی‌نیا، نیره فراهانی و سعید پورصمیمی

خلاصه داستان: لیلا که در بخش اداری یک مجتمع تجاری کار می‌کند، تلاش دارد که به نحوی بتواند چهار برادرش را به خرید یک باب مغازه در آن مجتمع ترغیب کند. از سوی دیگر پدر خانواده به شدت به سنت‌های خانوادگی خود وابسته است و این سنت‌ها را به فرزندان خود ترجیح می‌دهد. زمانی فرامی‌رسد که پدر تصمیم می‌گیرد سکه‌های پس‌اندازش را به جای کمک به فرزندانش، به یک مراسم عروسی خانوادگی اهدا کند. این موضوع او را در برابر خانواده قرار می‌دهد. تا اینکه …

امتیاز نویسنده به فیلم: ۲ از ۵

نقد فیلم «برادران لیلا» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ‌ نیست

بیشتر بخوانید
چرا بهترین فیلم‌های کودکانه‌ همیشه غم‌انگیزند؟
کتاب سینمای نوشتاری ایران اثر حسین گیتی انتشارات افراز

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا