سینما

بهترین‌ نقش‌آفرینی‌های سینمایی سال ۲۰۲۲

با نزدیک‌شدن به پایان سال میلادی زمان انتخاب بهترین‌های سینمایی در رشته‌های گوناگون از نقش‌آفرینی‌های سینمایی تا ژانرهای مختلف فیلم از جمله درام، کمدی و اکشن فرا می‌رسد. رسمی همیشگی است و معمولاً هم برای طرفداران و عشاق سینما جذاب است؛ چرا که توشه‌ی سینمایی یک ساله‌ی خود را مرور می‌کنند و نظرات نویسندگان و منتقدان درباره‌ی بهترین‌های سال را با نظرات شخصی خود می‌سنجند. بسیاری از عناوین این فهرست‌ها در نهایت به نامزدهای نهایی گلدن گلوب و اسکار راه پیدا می‌کنند، بدین ترتیب، یک سال سینمایی دیگر به پایان می‌رسد. گزارش پیش‌رو از لس‌آنجلس تایمز نگاهی به بهترین نقش‌آفرینی‌های سینمایی سال ۲۰۲۲ می‌اندازد.

فهرست من از برترین فیلم‌های ۲۰۲۲ هنوز در دست تدوین است. در این میان، متوجه شدم که جمع‌آوری فهرستی از نقش‌آفرینی‌های سینمایی محبوبم  راحت‌تر خواهد بود. البته اشتباه می‌کردم؛ نه‌تنها تعداد بازیگران خوب هر سال همیشه بیشتر از تعداد فیلم‌ها است، بلکه بازیگران گاهی در فیلم‌های معمولی نه چندان خوب هم به یکباره کارهای خارق‌العاده‌ای ازشان سر می‌زند.

در تلاش برای جمع‌آوری فهرست نقش‌آفرینی‌های سینمایی محبوبم، به یاد آوردم که بسیاری از بازی‌های خارق‌العاده‌ی امسال به‌صورت دونفره متعلق به دو بازیگری بوده است که چنان پیوندی در صحنه برقرار کرده بودند که از هماهنگی یا تناسب صرف فراتر می‌رود. اخیراً وقتی جشنواره‌ی فیلم مستقل بریتانیا، بخش جدیدی را تحت عنوان «بهترین بازی مشترک» معرفی کرد، به این فکر افتادم. این تصمیم خوب و اثرگذاری است؛ چرا که به یاد ما می‌آورد بسیاری از فیلم‌ها و بازی‌های خوب نتیجه‌ی کار مشترک دو بازیگر در کنار هم بوده است. این چیزی نیست که بتوان از بعضی کمپین‌های مسخره‌ی اسکار امسال دریافت، که دوست دارد معنی «نقش اصلی» و «مکمل» را به نفع خود تعبیر کند.

مثلاً اینکه کری مولیگان در فیلم کمتر دیده‌شده‌ی «آن زن گفت» (She Said) نسبت به زویی کازان در درجه‌ی دوم اهمیت قرار دارد، یا برندان گلیسون در فیلم «بنشی‌های اینشیرین» (The Banshees of Inisherin) مکمل کالین فارل است،نشان از ذهنیت شرکت‌های پخش‌کننده‌ی تشنه‌‌ی جایزه‌ای دارد که نمی‌خواهند بازیگران از یک جنسیت را مستقیماً در رقابت با هم قرار دهند. لازم به ذکر است که جشنواره‌ی فیلم مستقل بریتانیا یکی از چندین سازمانی است که امسال به تأسیس شاخه‌ی بهترین بازیگر بدون توجه به جنسیت رأی دادند؛ این امر تغییری مثبت و غیرجنجالی در روند و سیاست‌های قرض‌ورزانه‌ی جشنواره‌های سینمایی ایجاد می‌کند.

برای اینکه تا جای ممکن، نقش‌آفرینی‌های سینمایی محبوبم را در این فهرست جا بدهم (با اینکه باز هم بسیاری را از قلم انداختم)، فهرستم شامل بیست بازیگری می‌شود که امسال کاری خارق‌العاده انجام دادند. ده مورد اول به تنهایی این کار را انجام داده‌اند، و ده مورد دوم به طور مشترک.

۱۰ مورد اول از بازی‌های انفرادی برتر به ترتیب حروف الفبا:

۱. کیت بلانشت در «تار» (Tár)

بهترین نقش‌آفرینی‌های سینمایی سال 2022، کیت بلانشت در فیلم تار

برای بازیگری که به شخصیت‌های سلطنتی انگلیسی و الفی زندگی بخشیده و در نقش باب دیلن و کاترین هپبورن بازی کرده است، و اسکار بهترین نقش اولش را برای نمایش نسخه‌ی مدرن شخصیت روان‌پریش و شکست‌خورده‌ی بلانچ نمایشنامه‌ی معروف تنسی ویلیامز، به خوانش وودی آلن، دریافت کرده است (او را برای بازی در نقش کاترین هیپبورن در «هوانورد» اسکورسیزی هم اسکار بهترین نقش مکمل زن را دریافت کرد) نقش یک موسیقی‌دان مشهور جهانی چندان سخت به‌نظر نمی‌رسد. اما سختی که همواره مقیاس غلط‌اندازی برای سنجش قدرت بازیگری بوده است، تأثیری در جذابیت لیدیا تار ندارد.

بسیاری از بازیگران می‌توانستند به خوبی بلانشت در این فیلم، پیانو، آهنگسازی و آلمانی یاد بگیرند؛ اما عده‌ی کمی می‌توانند چنین جذبه‌ی شگفت‌انگیزی به شخصیت لیدیا تار ببخشند. این نابغه‌ی درخشان موسیقی و این شخص خودخواه و بی‌رحم، به خوبی پیش چشمان ما به تصویر درمی‌آید؛ تمام جزئیات زندگی شخصی و عمومی‌اش را می‌بینیم، و تمام حرکات خودکار و چوب‌دستی‌اش را حس می‌کنیم. و وقتی دنیای لیدیا شروع به فروپاشی می‌کند و درکش از واقعیت‌ها متزلزل می‌شود، بلانشت ما را نزدیک‌تر می‌کشد و شرارت وجود این شخصیت (یا عظمتش را) پنهان نمی‌کند.

بیشتر بخوانید
۱۰ درس زندگی که از انیمیشن‌های دریم ورکس می‌گیریم

بلانشت حالا که نامزد جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اول گلدن گلوب هم شده است حتماً در فهرست نهایی رقبای اسکار هم جای خواهد گرفت. البته آشکار است که بازی او اسکارپسند است؛ مگر آنکه اعضای آکادمی بخواهند طبق پروتکل‌های تازه جور دیگری رفتار کنند. مثلاً جایزه را به یک سیاهپوست یا یک غیرامریکایی بدهند. البته خانم بلانشت استرالیایی است اما هم به لطف توانایی‌هایش بازیگر هالیوودی است، هم اسکار را هم قبلاً با خود به خانه برده است.

۲. دالی دی لئون در «مثلث غم» (Triangle of Sadness)

دالی دی لئون در «مثلث غم»

منتقدان مانند هر فیلم تحریک‌کننده‌ی خوب دیگری نسبت به این فیلم عجیب و غریب روبن اوستلوند که نخل طلا را هم برد (این دومین نخل طلایی این کارگردان سوئدی است) نظرات متفاوتی داشتند. اما کمتر کسی قدرت بازیگرانش را انکار کرد، مخصوصاً هریس دیکینسون و شارلبی دین فقید که چند ماه پس از اکران «مثلث غم» درگذشت. داستان کلی فیلم حول دالی دی لئون می‌چرخد، یکی از پیشکسوتان تئاتر فیلیپین، در نقش ابیگیل، کارمند دون‌پایه‌ی کشتی تفریحی که از یک حادثه‌ی دریایی جان سالم به‌ در برده و دو بدبیاری تکان‌دهنده را تجربه می‌کند. دی لئون تکیه‌گاه عاطفی فیلم طنزآمیز و درهم‌وبرهم اوستلوند است، کسی که دورویی دنیایی را آشکار می‌کند که مردم در آن تنها بر اساس فایده‌شان ارزش پیدا می‌کنند. بازی او با قدرت این منطق را نقض می‌کند؛ توانمند، آمرانه، بامزه و درنهایت، غم‌انگیز.

۳. دنیل ددوایلر در «تیل» (Till)

بهترین نقش‌آفرینی‌های سینمایی سال 2022، دنیل ددوایلر در «تیل»

انگیزه‌ی رهایی از یک حادثه‌ی غم‌انگیز می‌تواند به قیمت بی‌اهمیت‌ شدن آن تمام شود، حتی اگر آن حادثه، به‌اندازه‌ی قتل امت تیل، تاریخی و جاودان باشد. اما کارگردان چینونیه چوکوو با تمرکز بر مامی تیل موبلی و فعالیت اجتماعی آگاهانه‌ی او در جریان مرگ پسرش، روندی اصولی و اصلاحگرانه در پیش گرفت؛ راهی که بدون هوش و جذابیت بازی ددوایلر چنین اثری برجا نمی‌گذاشت. ددوایلر بار سنگین استیصال مامی را به تصویر می‌کشد، باری که زندگی حتی برای یک روز دیگر را غیرممکن می‌سازد. اما او تنها احساسات مامی را نشان نمی‌دهد؛ او تفکراتش، درگیری‌اش با ندای درون و بار هزینه‌های شخصی و منفعت عمومی هر واژه‌ای را که به زبان می‌آورد نیز نشان می‌دهد. هر بازیگری نمی‌تواند از پس ریزبینی چوکوو بربیاید، چه برسد به اینکه خودش نیز آن ریزبینی را با قدرت و اراده به مخاطبان بازگرداند.

۴. کالین فارل در «بعد از یانگ» (After Yang) و «بنشی‌های اینشیرین»

بهترین نقش‌آفرینی‌های سینمایی سال 2022، کالین فارل در «بعد از یانگ» و «بنشی‌های اینشیرین»

می‌توانستم به‌سادگی کالین فارل و برندن گلیسون را به‌خاطر جنگ اراده‌ی لذت‌بخش و طبیعی‌شان در «بنشی‌های اینشیرین»، وارد فهرست بازی‌های مشترکم کنم. اما فارل چنان در سال ۲۰۲۲ مثال‌زدنی بود (می‌توانستم «سیزده زندگی» (Thirteen Lives) و «بتمن» (The Batman) را هم در فهرست بیاورم) که باید حتماً جداگانه نام او را می‌آوردم وگرنه در حقش کوتاهی کرده بودم. با اینکه او در «اینشیرین» در نقش کشاورزی در شهری کوچک که نمی‌تواند طردشدن را بپذیرد بسیار خوب عمل کرده است (از اساس نتیجه‌ی همکاری او با مارتین مک‌دونا همیشه خوب از آب درآمده است؛ «در بروژ» را به خاطر بیاورید.) اما من او را در «بعد از یانگ» بیشتر دوست دارم؛ فیلمی که در آن او در نقش یک مرد خانواده‌دار و عزادار، یک پیشرو دیستوپیایی با اصول اخلاقی نامشخص را رهبری می‌کند. به‌سختی می‌توان تصور کرد که دو شخصیت این‌قدر با هم متفاوت باشند، اما به لطف تلخی شرمگینانه‌ی فارل، این شخصیت‌ها مانند دو برادرند، که هر دو در مواجهه با فقدان‌های غیر قابل‌تصور، محکم به خاطرات روزهای بهتر چنگ زده‌اند.

بیشتر بخوانید
فیلم «پلنگ سیاه: واکاندا برای همیشه»؛ گذشته‌‌ی واکاندا و آتلانتیس

۵. دانیل خیمنس کاچو در «باردو، وقایع‌نگاری نادرست یک مشت حقیقت» (Bardo, False Chronicle of a Handful of Truths)

دانیل خیمنس کاچو در «باردو، وقایع‌نگاری نادرست یک مشت حقیقت»

دوست‌ داشتن یا حتی فهم فیلم نیمه‌بیوگرافی فانتزی و پرپیچ‌وخم الخاندرو جی. اینیاریتو چندان کار ساده‌ای نیست. اما راهنمایی‌های ضروری خیمنس کاچو در فیلم بی‌مبالات اینیاریتو در نقش روزنامه‌نگار و فیلمساز مستندی به نام سیلوریو گاما به بیننده کمک می‌کند. او با هوش انعطاف‌ناپذیر و چهره‌ی جذاب و میانسالش، چنان کاریزمای عظیمی از خود نشان می‌دهد که شایسته‌ی تملق است. اما او حسی فیزیکی و ظریف، ماهرانه، و هوشیارانه را نیز القا می‌کند که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. در میان تمام تصاویر عجیب و خاطراتی که به دورش می‌چرخند، این خیمنس کاچو است که باید شخصیت ثبات‌بخش فیلم و مرکز آرام و واکنش‌گرش باشد. و این کار را به زیبایی انجام می‌دهد؛ شما سیلورو را باور می‌کنید؛ چه به یک روح باستانی خیره شده باشد یا با پسر نوجوانش بحث کند یا در سوگ غمی فراموش‌نشدنی، عزاداری کند.

فیلم داستان یک روزنامه‌نگار و مستندساز مشهور مکزیکی را روایت می‌کند که با هویت، روابط خانوادگی، خاطرات و همچنین گذشته کشورش دست‌وپنجه نرم می‌کند، به خانه برمی‌گردد و گرفتار یک بحران وجودی می‌شود. او در گذشته خود به‌دنبال پاسخ‌هایی می‌گردد تا با خود در زمان حال آشتی کند.

۶. میا گاث در «پرل» (Pearl)

بهترین نقش‌آفرینی‌های سینمایی سال 2022، میا گاث در «پرل»

«ایکس» (X)، ادای احترامی ضعیف به فیلم‌های اسلشر قدیمی دهه‌ی ۱۹۷۰، نقطه‌ی شروع بازی گاث در دو فیلم هیجانی امسال به کارگردانی تی وست بود. اما در «پرل»، پیش‌درآمدی درهم‌وبرهم از شش دهه پیش بود که گاث توانست بازی پررنگ‌تر و جسورانه‌تری از خود نشان دهد. انگار ترکیبی از دوروتی گیل، کری وایت و نورمن بیتس در یک افسانه‌ی رنگارنگ و درخشان گیر کرده‌ باشند، و پرل می‌خواهد فرار کند اما تشنه‌ی خون است، و گاث این تمایلات دوگانه را چنان باورپذیر به تصویر می‌کشد که کارگردانی بسیار جذاب وست، آن‌ را پررنگ‌تر هم می‌کند. گاث با لب‌های سرخ و خندانش، و چشمانش که یک لحظه با شوق می‌درخشند و لحظه‌ی بعد تسلیم تمایلات کشنده‌اش می‌شوند، یک شیطان عالی را خلق می‌کند، و در عین‌ حال، موجودی بسیار ترحم‌برانگیز است. او در لحظه‌ای که رؤیاهایش با خاک یکسان می‌شوند فریاد می‌زند: «من یک ستاره‌ام!» و چه کسی آن‌قدر احمق است که با او مخالفت کند؟

۷. لی هیه یونگ در «جلو صورتت» (In Front of Your Face) و «فیلم رمان‌نویس» (The Novelist’s Film)

لی هیه یونگ در «جلو صورتت» و «فیلم رمان‌نویس»

لی در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ یکی از بازیگران ثابت سینمای کره بود، و دو بازی اخیرش برای نویسنده و کارگردان، هونگ سانگ سو، یکی از بهترین بازگشت‌های امسال را شکل می‌دهد. یکی از آن‌ها «جلو صورتت» به طرز جالبی با تجربیات شخصی او همخوانی دارد؛ شخصیت او در این فیلم سانگ اوک بازیگری است که کار نمی‌کند و به دلایلی که تنها خودش می‌داند، منتظر بازگشتش به روی پرده‌ی سینما است.

او در «فیلم رمان‌نویس» هم نقش یک نویسنده‌ی موفق به نام جون هی را بازی می‌کند که می‌خواهد شانس خود را در نگارش فیلمنامه‌ی یک فیلم کوتاه امتحان کند. این دو زن علی‌رغم حس خلاقیت مشترک‌شان، کاملاً با هم متفاوت هستند- سانگ اوک مهربان‌تر و نسبت به وقایع حال منعطف‌تر است، در حالی‌ که جون‌ هی پرخاشگر، شرایط را به میل خود تغییر می‌دهد؛ اما لی هردوی آن‌ها را با ظرافتی مثال‌زدنی، هوشی گزنده و خنده‌ای اجرا می‌کند که تمسخر و غم را همزمان متنقل می‌کند. (بازگشت او ادامه دارد: منتظر همکاری سال آینده‌ی او با هونگ در فیلم «بلند شو» (Walk Up) باشید.)

۸. جک لودن در «نیایش» (Benediction)

جک لودن در «نیایش»

کهنه‌سرباز انگلیسی و شاعر جنگی، زیگفرید ساسون، سوژه‌ی چندان مشهوری برای یک فیلم بیوگرافی نیست که بخواهد مخاطبان را با نقش‌آفرینی بی‌نقص و ظاهری خاص یا سخنرانی‌هایش شگفت‌زده کند. اما در فیلم دردناک و همدلانه‌ی ترنس دیویس درباره‌ی نویسنده‌ای که با هنر، ایمان و جنسیتش درگیر است، لودن با کارنامه‌ی متنوعش («مبارزه با خانواده‌ام» (Fighting With My Family) و «دانکرک» (Dunkirk) باعث می‌شود ما با کسی احساس همدردی و صمیمیت کنیم که او را به طور غریزی می‌شناسیم؛ مردی که مهارت‌های زبانی‌اش او را به شهرت رسانده و وارد حلقه‌ای از دوستان و معشوقان کرده است، اما نمی‌تواند از او در برابر غم طرد شدن و از دست دادن محافظت کند. مهارت خود لودن در این است که حس دودلی را روشن و گیرا نمایش دهد؛ زیگفرید او سخنوری ماهر است، اما همیشه پرحرف‌ترین مرد اتاق نیست؛ معشوقی بااحساس و یک مبارز ضد جنگ و مصمم است که همیشه نمی‌داند چه می‌خواهد. فروپاشی عاطفی او در لحظات آخر، قطعاً نیایشی تکان‌دهنده است.

بیشتر بخوانید
کالیمبا سگا مدل CKc00-C؛ خوش دست و خوش صدا

۹. آناماریا وارتولومئی در «اتفاق» (Happening)

آناماریا وارتولومئی در «اتفاق»

اضطراب خاص اقتباس آدری دیوان از رمان آنی ارنو ریشه در پرونده‌ی قانونی در فرانسه‌ی دهه‌ی ۱۹۶۰ دارد، که سالیان سال قانون منع سقط جنین در آن اجرا می‌شد. اما این اضطراب را بیشتر از همه در بازی شیوا و خارق‌العاده و اکثراً کم‌سخن وارتولومئی در نقش ان می‌بینید؛ زن جوانی که می‌خواهد جنینش را نابود کند، و حتی در مستأصل‌ترین حالت خود هم تسلیم ناامیدی نمی‌شود. وارتولومئی با نگاه نافذ خود هر تحقیر خردکننده و جنسیت‌زده‌ای را نشان می‌دهد، چه از زنان قضاوت‌گر خوابگاه مدرسه‌اش باشد، یا از دکتر مرد بدرفتاری که او را از مطبش بیرون می‌اندازد. مشکلات ظالمانه‌ای سر راه او وجود دارد. اما همان‌طور که از اراده‌ی ان و نبردش با تحقیری که جامعه می‌خواهد به او اعمال کند می‌بینیم، این پایان داستان او نیست.

۱۰. میشل یئو در «همه‌چیز همه‌جا به یکباره» (Everything Everywhere All at Once)

میشل یئو در «همه‌چیز همه‌جا به یکباره»

فیلم نوآورانه‌ی دانیل کوان و دانیل شاینرت که طراحی بیش‌ از حد اغراق‌آمیزی دارد و یک اکشن چندجهانی فانتزی است، یک پیروزی کامل نیست. اما بازی یئو هست. یئو همان‌طور که چندین و چند چهره (و بدن‌های متفاوت) ایولین را با اکشنی شگفت‌انگیز به نمایش می‌گذارد، قدرت خیره‌کننده‌ی هنرهای رزمی‌اش را نیز آشکار می‌کند که او را تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین ستارگان اکشن آسیا کرده است. اما تو ظرافت و شکنندگی عاطفی را نیز نشان می‌دهد که اغلب مخاطبان و منتقدانش به آن کم‌توجهی کرده‌اند. به همین دلیل، می‌توانستم او و کی هوی کوان طغیانگر را در فهرست بازی‌های گروهی‌ام جای دهم، چراکه بازی آن‌ها به شکلی عالب و و متناسب با هم هماهنگ از آب درآمده است. اما در نهایت این فیلم فیلم یئو است، و او به تنهایی می‌درخشد، و لگد می‌زند و می‌درد و می‌پرد و اوج می‌گیرد.

ده مورد بعدی که سزاوار حضور در این فهرست هستند: برایان دارسی جیمز در «کلیسا» (The Cathedral)، ادن دامبرین در «نزدیک» (Close)، ربکا هال در «رستاخیز» (Resurrection)، بیل نای در «زندگی» (Living)، آبری پلازا در «امیلی جنایتکار» (Emily the Criminal)، جرمی پوپ در «تفتیش» (The Inspection)، آندره‌آ ریسبرو در «به لزلی» (To Leslie)، فرانتس روگوفسکی در «آزادی بزرگ» (Great Freedom)، لئا سیدو در «یک صبح خوب» (One Fine Morning) و مایا وندربک در «زمین بازی» (Playground).

در این بخش، بهترین بازی‌های گروهی سال ۲۰۲۲ به ترتیب حروف الفبای نام فیلم، فهرست شده‌اند:

۱. فرانکی کوریو و پاول مسکل در «بعد از طلوع» (Aftersun)

بهترین نقش‌آفرینی‌های سینمایی سال 2022، فرانکی کوریو و پاول مسکل در «بعد از طلوع»

فیلم یادبود شارلوت ولز داستان دختری و پدرش را در یک تعطیلات تابستانی آرام و تأثیرگذار روایت می‌کند. فیلم داستانی پراکنده دارد که از میان لایه‌هایی از خاطرات مبهم و غم فراقی فراموش‌نشدنی روایت می‌شود. اما مسکل، بازیگر «مردم عادی» (Normal People) و «مخلوقات خدا» (God’s Creatures)، با حالت پسرانه و نگاه نافدش، و کوریو، یک بازیگر دوازده‌ساله‌ی تازه‌کار و شگفت‌انگیز، بدون اینکه همه‌ی نکات را بازگو کنند، به پیوند در حال تغییر شخصیت‌هایشان روحی عمیق می‌بخشند. این ظریف‌ترین، باورپذیرترین و پیچیده‌ترین رابطه‌ی پدر و دختری است که اخیراً در سینما دیده‌ایم.

بیشتر بخوانید
آیا ربات قاتل فیلم «مگان» می‌تواند به حقیقت تبدیل شود؟

۲. پارک هه‌ایل و تانگ وی در «تصمیم جدایی» (Decision to Leave)

پارک هه‌ایل و تانگ وی در «تصمیم جدایی»

فیلم هیجانی و کارآگاهی «سرگیجه»گونه‌ی پارک چان ووک چنان اثر پرجزئیاتی است که شاید در نگاه اول حتی به بازیگران هم توجه نکنید. اما پارک هه‌ایل و تانگ وی در نقش یک کارآگاه باهوش پلیس و زن افسونگری که زندگی او را زیر و رو می‌کند، ظریف‌ترین و پیچیده‌ترین نبرد تمایلات درونی را به تصویر می‌کشند. فیلم را دوباره ببینید- برای چند بار دیدن ساخته شده است- و گیجی و تمایلات زیر پوسته‌ی حرفه‌ای پارک هه‌ایل، و لطافت پنهان در جذابیت پری‌گونه‌ی تانگ وی را ببینید. آن‌ها به این داستان نافرجام و بهای خانمان‌سوزش، رنگی انسانی می‌بخشند.

۳. استرلینگ کی. براون و رجینا هال در «برای عیسی بوق بزن روحت را نجات بده» (Honk for Jesus. Save Your Soul)

استرلینگ کی. براون و رجینا هال در «برای عیسی بوق بزن روحت را نجات بده»

می‌توانید استیصال جاری در شخصیت لی کرتیس و ترینیتی چایلدز را ببینید، دو دوره‌گرد طرفدار باور الهیات رفاه (Prosperity theology) و رسوا که در فیلم رسمی و بی‌ثبات آداما ابو می‌خواهند ثروت و سرزمین کلیسایشان را احیا کنند. اما زیر کت‌وشلوارهای روشن و کلاه‌های کلیسایی گران‌قیمت، براوت و هال یکی از قوی‌ترین و صمیمانه‌ترین داستان‌های ازدواج امسال را به تصویر می‌کشند، که در آن یک تلاش ضعیف در مدیریت بحران تبدیل به ایمانی غم‌بار و در نوع خود تحسین‌برانگیز می‌شود. براون با ذکاوت خود در پرگویی‌های کشیش‌وارانه استاد شده است؛ هال به‌سادگی زنی خیره‌کننده است که حقیقت دردناک ازدواجش را می‌بیند، و با هر آنکه از او بابت ادامه‌ دادن این زندگی انتقاد می‌کند مخالفت می‌کند.

۴. ان. تی. راما رائو جونیور و رام چاران در «آرآرآر» (RRR)

ان. تی. راما رائو جونیور و رام چاران در «آرآرآر»

بلاک‌باستر شدیداً سرگرم‌کننده و ضد استعمار اس. اس. راجامولی، سکانس‌های رقص گیرا، بدلکاری‌های خشونت‌بار و ببرهای وحشی کامپیوتری دارد، و هیچ‌کدام از این‌ها بدون هماهنگی برادرانه و تا پای جانِ چاران و رائو این‌قدر جذاب نمی‌بود. هر صحنه‌ی انفرادی می‌توانست آن‌ها را شایسته‌ی این فهرست کند، چه عملیات نجات آکروباتیک و شجاعانه‌ای باشد که در ابتدا بهیم (رائو) و راجو (چاران) را به هم رساند، یا آواز مسحورکننده‌ی Naatu Naatu و رقص‌ها، یا لحظه‌ای که بدن‌هایشان تبدیل به ماشین‌های کشتار خشن می‌شوند.

۵. داریو آرجنتو و فرانسوا لوبران در «گرداب» (Vortex)

داریو آرجنتو و فرانسوا لوبران در «گرداب»

فیلم اخیر و چندبخشی گاسپر نوئه که سفری مرگبار و بی‌رحم و در عین حال لطیف است، داستان یک زوج مسن و بیمار پاریسی را در روزهای آخر زندگی‌شان روایت می‌کند. دو بازیگر توانمند نقش اصلی- آرجنتو، کارگردان ژانر وحشت افسانه‌ای و ایتالیایی، و لوبران، ستاره‌ی درخشان فرانسوی از فیلم «مامان و روسپی» (The Mother and the Whore)- هر دو نمایانگر عشق خالصانه به سینما هستند. آن‌ها همچنین بازی پیچیده و قانع‌کننده‌ای در نقش دو شخصیتی از خود نشان داده‌اند که دارند وارد خلاء می‌شوند، و تماشا می‌کنند که زندگی، عشق و خاطرات از چنگ‌شان می‌گریزد.

پنج مورد بعدی از نقش‌آفرینی برتر مشترک که سزاوار حضور در این فهرست هستند: ژولیت بینوش و ونسان لندون در «دو لبه‌ی تیغ» (Both Sides (of the Blade، تیلدا سوینتن و تیلدا سوینتن در «دختر ابدی» (The Eternal Daughter)، دنیل کریگ و جنل مونی در «گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز» (Glass Onion: A Knives Out Mystery)، اما تامپسون و دریل مک‌کورمک در «موفق باشی، لئو گرانده» (Good Luck to You, Leo Grande)، دنیل کالویا و کیکه پالمر در «جواب منفی» (Nope).

خرید کتاب‌های مرتبط با آموزش بازیگری در دیجی‌کالا

منبع: latimes

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا