در ژانر علمی-تخیلی، معمولا یک شخصیت ضدقهرمان واضح وجود دارد که زندگی قهرمانان داستان را دشوارتر میکند و تهدیدی برای آنها و یک شهر یا کشور و گاهی هم برای کل سیارهی زمین به حساب میآیند. در حالی که توافق بر این است که معمولا موجودات بیگانه، روباتها یا هیولاها موجودات شرور یک فیلم باشند، برخی از آثار علمی-تخیلی هوشمندانه از این قاعده سرپیچی، و در عوض داستانی را خلق میکنند که در آن انسان هیولای واقعی است. در این مطلب ۵ فیلم علمی-تخیلی نام بردیم که در یک پیچ و تاب جالب، انسانها را به عنوان هیولاهای واقعی داستانهایشان به تصویر میکشند.
این فیلمهای علمی-تخیلی که انسان را به شخصیتهای بد تبدیل میکنند، مثل همیشه نیستند، اما بینندگانی که به دنبال چیزی متفاوت باشند، همچنان گزینههای فراوانی برای انتخاب دارند. بهترین فیلمهای علمی-تخیلی متعلق به این ژانر علاوه بر سرگرمکننده بودن، این قدرت را دارند که مخاطب را به تفکر وادارند.
۵. فراماشین (Ex Machina)
- کارگردان: الکس گارلند
- بازیگران: دامنل گلیسون، آلیسیا ویکاندر، اسکار آیزاک
- محصول: ۲۰۱۴
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
اولین کارگردانی موفق الکس گارلند یکی از فیلمهای علمی-تخیلی است که انتظارات بیننده را از این ژانر زیر و رو میکند. این داستان تنها بر روی سه شخصیت متمرکز است – دانشمند ثروتمندی به نام ناتان، کارمند او به نام کالب، و هوش مصنوعی به نام آوا، که چهرهی یک زن زیبا را دارد و تازه شروع به یادگیری بیشتر در مورد دنیای اطراف خود کرده است. آوا پس از مدتی محبوس شدن، شورش میکند و بدون در نظر گرفتن عواقب کارهایش، برای پیدا کردن راه خود به سوی آزادی میجنگد.
حتی اگر اعمال آوا خشونتآمیز باشند، هنوز هم میتوان فهمید که او از کجا آمده است، و به این ترتیب، فیلم تصمیمگیری برای همدردی با شخصیتها را دشوار میکند. درست است که آوا به دیگران صدمه زد، اما ناتان اولین کسی بود که او را حبس کرد و به این موضوع فکر نکرد که ممکن است اختراعش آنقدر درک و آگاهی داشته باشد که برای رسیدن به آزادی دست به کارهای خطرناک بزند. در نتیجه، هیچ یک از شخصیتها بیتقصیر نیستند، اما ناتان کسی بود که همه چیز را شروع کرد. ناگفته نماند که آوا اولین هوش مصنوعی نبود که ناتان سعی کرد بسازد.
۴. مردان ایکس؛ روزهای گذشتهی آینده (X-Men: Days of Future Past)
- کارگردان: برایان سینگر
- بازیگران: هیو جکمن، جیمز مکآووی، نیکولاس هولت
- محصول: ۲۰۱۴
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
کل فرنچایز «مردان ایکس» کم و بیش حول محور این موضوع میچرخد که جهشیافتهها از دست انسانها رنج میبرند. برای مثال، مگنیتو، یکی از بسیار یهودیانی بود که در اردوگاههای کار اجباری زندانی بودند و حتی پس از کشف قدرتهایش همچنان توسط جامعه طرد میشد. هدف اصلی پروفسور ایکس و مگنیتو، محافظت از همنوعان جهشیافتهی خود در برابر ظلم و ستم است.
«مردان ایکس؛ روزهای گذشتهی آینده» به لطف خلق روباتهای سنتینل عظیمی که وظیفهی پیدا کردن و کشتن تمام جهشیافتهها را دارند، آن را یک قدم جلوتر از بقیهی فیلمها میبرد. با وجود اینکه سنتینلها روبات هستند، اما توسط یک دانشمند انسانی خلق شدهاند، و ماموریت آنها برنامهریزی شده است، بنابراین آنها شرور واقعی داستان نیستند. « مردان ایکس؛ روزهای گذشتهی آینده» نه تنها به عنوان یک داستان ماجراجویانه و سرگرمکننده با شخصیتهای برجسته عمل میکند، بلکه این موضوع را یادآور میشود که مردم با افرادی که با آنها تفاوت دارند چگونه رفتار میکنند.
۳. فرانکنشتاین (Frankenstein)
- کارگردان: جیمز ویل
- بازیگران: کالین کلایو، می کلارک، جان بولز
- محصول: ۱۹۳۱
- امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
فیلم ترسناک علمی-تخیلی «فرانکشتاین» یکی از آثار کلاسیک دنیای سینما است. حتی با وجود اینکه آنتاگونیست اصلی فیلم هیولای فرانکنشتاین نام دارد، اما این که آیا این موجود شایستهی چنین نامی است یا خیر مورد بحث است. دانشمندی به نام هنری فرانکنشتاین، هیولایی را از بقایای افراد مرده میسازد، اما نمیتواند از آن در برابر کسانی که میخواهند به آن آسیب برسانند، محافظت کند. در ابتدا، این موجود به شیوهای معصومانه و تقریبا کودکانه عمل میکند، اما همچنین میخواهد از خود در برابر کسانی که به او صدمه میزنند یا قصد دارند او را بکشند محافظت کند.
در نتیجه، این موجود چند نفر را میکشد و هنری او را طرد میکند. اگر هنری این موجود را به دنیا نیاورده بود، یا از او در برابر دیگران مراقبت میکرد، به احتمال زیاد این موجود هرگز به کسی آسیب نمیرساند. اما از آنجایی که هنری برای ساخت این موجود با مرگ بازی کرده بود، به همان اندازه مسئول مرگ آنهایی بود که توسط مخلوقش کشته شدند.
۲. بتمن در برابر سوپرمن؛ طلوع عدالت (Batman v Superman: Dawn of Justice)
- کارگردان: زک اسنایدر
- بازیگران: بن افلک، هنری کویل، ایمی آدامز
- محصول: ۲۰۱۶
- امتیاز متاکریتیک: ۴۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
بتمن از لحاظ اخلاقی یکی از مبهمترین ابرقهرمانها است. از یک طرف، او از شهر خود در برابر جنایتکاران محافظت میکند، و از طرف دیگر میتواند نسبت به دیگران بیش از حد قضاوت و تعصب داشته باشد. او زمانی که سوپرمن را مسئول ویرانی که در درجه اول توسط ژنرال زاد به وجود آمده سرزنش میکند و تصمیم به کشتن مرد فولادی میگیرد، جنبهی تاریک شخصیت خود را نشان میدهد.
یکی از دلایلی که بتمن از تصمیم سوپرمن میترسد این است که سوپرمن یک بیگانه است. حتی با وجود اینکه بتمن متوجه اشتباه اعمال خود میشود، در نهایت، مبارزهی او با سوپرمن همچنان باعث صدماتی میشود و به طور بالقوه سوپرمن را به اندازهی کافی ضعیف میکند تا دومزدی بتواند سوپرمن را بکشد (البته فقط برای مدتی). لکس لوتور (انسان دیگر) ممکن است در فیلم کنار بتمن ایستاده باشد، اما وقتی لوتور به سوپرمن حمله کرد و با کریپتونیت به او آسیب رساند، بتمن همه چیز را میدانست.
۱. مگس (The Fly)
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: جف گلدبلوم، جینا دیویس، جان گنز
- محصول: ۱۹۸۶
- امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
مگس نمونهی دیگری از یک ترسناک علمی-تخیلی دربارهی دانشمندی است که از آزمایشهای خود قدم فراتر میگذارد و یک هیولا خلق میکند. در طی یک اشتباه، شخصیت اصلی فیلم، سث، خود تبدیل به یک هیولا میشود که مخلوطی از انسان و مگس است. با گذشت روزها و تغییرات مداوم، سث بیشتر و بیشتر انسانیت خود را از دست میدهد و به شدت خطرناک میشود.
اگرچه این کاملا تقصیر او نبود، اما سث باید هنگام آزمایش با دستگاهی که پتانسیل بازنویسی DNA انسان را داشت، بیشتر مراقب میبود. برخلاف سایر فیلمهای علمی-تخیلی، هیچ نتیجهی مثبتی در این تغییر و تحول وجود ندارد و هیچ پایان خوشی در انتظار سث نیست، و این موضوع داستان را حتی تاثیرگذارتر میکند.
منبع: game rant