سینما

۱۰ لحظه تلخ و تاریک فرنچایز «داستان اسباب‌بازی» که هرگز از یاد نخواهید برد

پیکسار به کنکاش در موضوعات جدی و بالغانه شهرت دارد، و مجموعه فیلم‌های «داستان اسباب‌بازی» (Toy Story) با وجود لحظات به‌یادماندنی و البته غم‌انگیز، مطمئنا از این قاعده مستثنی نیست. اولین کارتون «داستان اسباب‌بازی» سال ۱۹۹۵ استودیوی انیمیشن پیکسار را در کانون توجه قرار داد و در طول سه دهه‌ی بعد، این کمپانی در ادامه‌ی روند صعودی آثارش، فیلم‌های قابل‌ توجهی مانند «در جست‌و‌جوی نمو» (Finding Nemo)، «بالا» (Up)، «درون و بیرون» (Inside Out) و «بنیادین» (Elemental) را به مخاطبان هدیه داد. توانایی پیکسار در به تصویر کشیدن لحظات تلخ و تاریک فیلمی که قرار است در ظاهر یک کمدی ساده‌ی خانوادگی به نظر برسد، قابل توجه است، و پیکسار بارها و بارها ذکاوت خود را در انجام این کار ثابت کرده. در این مطلب ۱۰ لحظه تلخ و تاریک فرنچایز «داستان اسباب‌بازی» را نام بردیم که هرگز از خاطرتان پاک نخواهد شد.

پیکسار به درستی در میان دیگر تولیدکنندگان فیلم‌های انیمیشن تحسین می‌شود، به ویژه در مقایسه با دیزنی، چرا که فیلم‌های این دو کمپانی معمولا به یک اندازه کودکان و بزرگسالان را هدف قرار می‌دهد. فرنچایز «داستان اسباب‌بازی» مظهر این ادعا است، چون داستان‌های این مجموعه با رشد مخاطبانشان تکامل یافته‌اند. خبر تایید نشده و هیجان‌انگیز این است که علی‌رغم عناصر پیچیده‌ی موضوع بازاریابی، «لایت‌یر» (Lightyear) چشم‌انداز «داستان اسباب‌بازی ۵» (Toy Story 5) را تقویت کرده. باید دید با توجه به پایان‌بندی «داستان اسباب‌بازی ۴» (Toy Story 4) و بدون حضور وودی، داستان اسباب‌بازی‌ها چگونه ادامه خواهد داشت. به هر حال، مطمئنا قسمت جدید روند قسمت‌های قبلی خود را دنبال می‌کند و با روایت جذاب دیگری مخاطبان را به مسیرهای تاریک و غیرمنتظره می‌کشاند.

۱۰. لحظه تلخ و تاریک «داستان اسباب‌بازی» که وودی وارد اتاق خواب سید می‌شود

لحظه تلخ و تاریک «داستان اسباب‌بازی» که وودی از اتاق خواب سید بازدید می‌کند

در تمام طول فیلم «داستان اسباب‌بازی»، شخصیت سید به عنوان یک شرور شناخته می‌شود. سید ثابت می‌کند در حالی که بچه‌ها با عشق و تخیل خود به اسباب‌بازی‌ها جان می‌بخشند، می‌توانند زندگی را از آن‌ها بگیرند. سید به طور سادیستی از شکنجه‌ی اسباب‌بازی‌ها لذت می‌برد، اگرچه باید اذعان کرد که او اصلا باور نداشت که اسباب‌بازی‌ها زنده هستند و شکنجه‌هایش را احساس می‌کنند. سید قطعات آن‌ها را از هم جدا و آن‌ها را منفجر می‌کرد و دوباره کنار هم قرار می‎داد، و بارها این کار را تکرار می‌کرد. جای تعجب نیست که اسباب‌بازی‌های سید حرف نمی‌زنند، چه به معنای واقعی کلمه و چه به صورت استعاری، آن‌قدر شکسته‌اند که نمی‌توانند این کار را انجام دهند. به این ترتیب، وقتی وودی و باز به خانه‌ی سید می‌روند، با مناظر وحشتناک و تلخی مواجه می‌شوند.

سکانس اسباب‌بازی‌های شکنجه شده‌ی سید به طور غیرمنتظره‌ای یک لحظه تلخ و تاریک «داستان اسباب‌بازی» است، به خصوص برای بینندگان کوچک‌تر. با توجه به ظاهر ترسناک آن‌ها، تماشاگران ناخودآگاه تصور می‌کنند که این موجودات ترسناک و شرور خواهند بود. خوشبختانه، وودی و باز بارقه‌ای از نور و امید را در آن‌ها کشف کردند و به آن‌ها فرصت دادند تا به خاطر تمام دردی که سید به آن‌ها تحمیل کرد انتقام بگیرند.

بیشتر بخوانید
فیلم‌هایی با لوکیشن‌های وجدآور که انگیزه‌ی سفر می‌دهند
کتاب داستان اسباب بازی ها اثر آزاد تیموری انتشارات طلایه

۹. لحظه‌ی تلخ و ترسناک «داستان اسباب‌بازی» که باز متوجه می‌شود تنها یک اسباب‌بازی است

لحظه‌ی تلخ و ترسناک «داستان اسباب‌بازی» که باز متوجه می‌شود که تنها یک اسباب‌بازی است

در حالی که وودی با احساس خود و مشکل جایگزین شدن دست و پنجه نرم می‌کند، باز برعکس با واقعیت خود کنار می‌آید. «داستان اسباب‌بازی» لحظه‌ی تلخی را برای باز نشان می‌دهد که مجبور است درک کند که او واقعا تنها یک اسباب‌بازی است، و حتی یک اسباب‌بازی اصلی هم نیست و هزاران باز دیگر شبیه او وجود دارد. این لحظه شاید به خاطر محتوایش خیلی ترسناک نباشد، اما از لحاظ احساسی بسیار عمیق است. وقتی باز سعی می‌کند احساسات خود را کنار بگذارد و پرواز کند، درست در لحظه‌ی سقوط بینندگان می‌توانند محو شدن امید را از چشمان پلاستیکی باز ببینند.

این لحظه‌ی خاصی برای باز در دنیای «داستان اسباب‌بازی» است. جالب اینجاست که کارتون «داستان اسباب‌بازی ۴» دارای سکانسی مشابه است، زمانی که فورکی مدام سعی می‌کند پس از فهمیدن واقعیت وجودی‌اش خود را دور بیاندازد. اما خوشبختانه برای باز، به لطف اندی و اسباب‌بازی‌هایش، او بار دیگر بارقه‌ی امید را پیدا می‌کند.

۸. لحظه تلخ و ترسناک «داستان اسباب‌بازی» که وودی بعد از آسیب دیدن کابوس می‌بیند

8. لحظه تلخ و ترسناک «داستان اسباب‌بازی» که وودی بعد از آسیب دیدن کابوس می‌بیند

وودی با توجه به تلاش فراوان برای بیرون راندن باز از زندگی‌اش، می‌تواند به عنوان شخصیت شرور «داستان اسباب‌بازی» به تصویر کشیده شود. وودی در حالی که بر دلهره‌های خود غلبه کرد و به بهترین دوست باز تبدیل شد، هرگز ترس از طرد شدن رهایش نگرد. وقتی وودی به طور تصادفی آسیب می‌بیند و از رفتن به کمپ کابوی‌ها با اندی بازمی‌ماند، این موضوع به بهترین نحو نمایان می‌شود. او توسط مادر اندی در قفسه قرار می‌گیرد و کابوس می‌بیند که به دلیل آسیب دیدگی، اندی دیگر هرگز با او بازی نخواهد کرد.

در نگاه اول، این صحنه طبیعی به نظر می‌رسد، اما بیننده به سرعت به عملکرد واقعی آن به عنوان یک کابوس پی می‌برد. این لحظه برای بسیاری از بزرگسالان کاملا قابل درک است، و ماهیت آن احساسات آزاردهنده‌ای که وودی را به داخل تاریکی می‌کشاند، به طور غیرمنتظره‌ای چشمگیر است. این لحظه نیز یکی از فراموش‌نشدنی‌ترین‌ها است زیرا مستقیما به مواجهه با شخصیت ویزی و تراژدی رها و فراموش شدنی که با آن روبرو است ختم می‌شود.

جعبه موزیکال اینو دلا ویتا مدل Arca Figura ملودی داستان اسباب بازی Toy Storyطرح باز لایتر

۷. داستان ناراحت کننده‌ی جسی

جسی و باز

«داستان اسباب‌بازی ۲» به طور تصادفی در حین تولید حذف شد، به این معنی که تقریبا هرگز به مرحله‌ی آخر تولید نرسید، اما خوشبختانه بازیابی شد، در غیر این صورت، تماشاگران هرگز با جسی و داستان دلخراش او آشنا نمی‌شدند. مطمئنا این یکی از احساسی‌ترین لحظات کل مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» است زیرا جسی داستان زندگی خود با امیلی را بازگو می‌کند. رابطه‌ی جسی و امیلی بسیار شبیه وودی و اندی است. اما با این تفاوت که جسی شاهد بزرگ شدن صاحبش، فراموشی و سپس رها شدن در کنار جاده و بسیار ناامید از بازگشت امیلی بود.

بیشتر بخوانید
۱۲ برنده جایزه اسکار بهترین فیلم که شایستگی این عنوان را نداشتند

ترانه‌ی «وقتی مرا دوست داشت» با صدای سارا مک‌لاکلان به‌خوبی تک‌تک ضربان‌های عاطفی این صحنه را به تصویر می‌کشد. این سکانس نشان می‌دهد که احساسات منفی و ترس‌ها چقدر می‌تواند بر کسی تاثیر بگذارد و به آرامی روح او را مسموم کند. جسی امید خود را از دست داد و فکر کرد که هرگز امیلی باز نخواهد گشت. جسی می‌گوید: «شما هرگز بچه‌هایی مانند امیلی یا اندی را فراموش نمی‌کنید، اما آن‌ها شما را فراموش می‌کنند.» این لحظه سپس با نظریه‌ای تقویت می‌شود که امیلی در واقع مادر اندی است. خواه این درست باشد یا نه، جسی به لطف اندی، خانه‌ی جدیدی کنار بانی پیدا کرد.

۶. پیشینه‌ی داستان لاتسو و شکنجه‌ی بیگ بیبی

لاتسو و بیگ بینبی

«داستان اسباب‌بازی ۳» از آنجا شهرت فراوانی دارد که اسباب‌بازی‌ها متوجه می‌شوند به پایان زندگی خود نزدیک شده‌اند. یکی از نمونه‌های عالی، پیشینه‌ی داستان لاتسو است. او آنچه را که جسی در «داستان اسباب‌بازی ۳» تجربه کرده بود، تا خطرناک‌ترین حدش تشدید می‌کند. او به خاطر طرد شدن، افسرده، و به شخصیتی خشمگین، کینه‌توز و ظالم تبدیل شد. او هر چیزی بود جز خرس عروسکی بغلی با رایحه‌ی شیرین توت‌فرنگی. لحظه‌ای که می‌بیند صاحبش، دیزی، عروسک دیگری را جایگزین او کرده است، چیزی در او می‌شکند.

درست است که این داستان بیش از حد تلخ و تاریک است اما همین باعث می‌شود کارتون «داستان اسباب‌بازی ۳» به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های پیکسار در رتبه‌ی بالایی قرار بگیرد. چیزی که بدتر و کاملا به ذات شیطانی و شرور لاتسو اشاره می‌کند این است که او تصمیم گرفت خشم و غم خود را روی اسباب‌بازی‌های اطرافش، به‌ویژه بیگ بیبی، خالی کند. به همین دلیل، لاتسو به اسباب‌بازی‌های بی‌شماری در سانی‌ساید آسیب زد.

ست میز تحریر و صندلی سپهر یاس مدل تاشو و تنظیم شو طرح داستان اسباب بازی ها

۵. لحظه‌ای که همه‌ی اسباب‌بازی‌های محبوبمان آغوش سوزان مرگ را می‌پذیرند

مرگ اسباب بازی ها در زباله سوز

سکانس کوره‌ی زباله‌سوز در «داستان اسباب‌بازی ۳» احتمالا یکی از بدنام‌ترین در میان ۱۰ لحظه تلخ و تاریک «داستان اسباب‌بازی» و همان چیزی است که فیلم را از بقیه متمایز می‌کند. طبیعتا، تماشاگران نمی‌توانند انتظار داشته باشند که قهرمان اصلی داستان بمیرد، چه برسد به کل بازیگران اصلی، به خصوص نه در فیلم‌های کودکان، صرف نظر از اینکه فیلم‌های پیکسار چقدر می‌توانند جدی باشند. این برخلاف نظم طبیعی همه چیز بود، اما به طور قابل توجهی، «داستان اسباب‌بازی ۳» تقریبا با صحنه‌ی زباله‌سوز به پایان می‌رسید.

بیشتر بخوانید
۷ فیلم و سریال مارول که باید قبل از «پلنگ سیاه: واکاندا برای همیشه» تماشا کنید

خوشبختانه، همه‌ی آن‌ها به لطف اقدامات غیرمنتظره‌ی بیگانگان کوچک، زنده ماندند. با این حال، برای لحظه‌ای به شدت دلخراش، هم شخصیت‌ها و هم مخاطب عذاب آتشین پیش روی خود را می‌پذیرند. این لحظه به ویژه با توجه به اقدامات لاتسو بسیار تلخ‌تر است. حتی برای لحظه‌ی کوتاهی این دلخوشی در اسباب‌بازی‌ها و تماشاگران به یک اندازه وجو داشت که بعد از اینکه وودی و باز به او کمک کردند و از خردکن نجاتش دادند، کار درست را انجام دهد، اما او به ذات خود بازگشت و به آن‌ها خیانت کرد. لاتسو اسباب‌بازی‌ها را رها کرد تا بمیرند،اما در نهایت به سزای اعمالش رسید.

۴. وقتی اندی بالاخره وودی را رها می‌کند

اندی وودی را رها می کند

اگر «داستان اسباب‌بازی ۳» با صحنه‌ی زباله‌سوز به پایان می‌رسید، تماشاگران از لحظه‌ی انقلابی و دلخراشی که اندی تصمیم گرفت تمام اسباب‌بازی‌هایش، از جمله وودی را رها کند، بی‌نصیب می‌ماندند. این سکانس به‌اندازه‌ی سایر لحظات تلخ نیست، اما از نظر احساسی بسیار پربار است. به همین دلیل است که پایان «داستان اسباب‌بازی ۳» بر «داستان اسباب‌بازی ۴» غلبه می‌کند، هر دو با خداحافظی‌های غم انگیزی همراه هستند، اما اولی ملموس‌تر و سرنوشت‌سازتر است.

در این لحظه، اندی رسما با دوران کودکی خود خداحافظی، و در واقع از اسباب‌بازی‌ها به خاطر تمام لحظات شاد و سرگرم‌کننده‌ای که به زندگی او بخشیدند تشکر می‌کند. نکته‌ی مهم این است که یک لحظه‌ی کوتاه وجود دارد که به نظر می‌رسد اندی آماده نیست وودی، اسباب‌بازی موردعلاقه‌اش را رها، و این کابوی را از خانواده‌اش جدا کند. اما در نهایت این کار را می‌کند و فیلم با لحن امیدوارکننده‌ای از آغازهای جدید به پایان می‌رسد، اما این سکانس خالی از فوران احساسات نیست.

دفتر مشق 60 برگ طرح داستان اسباب بازی

۳. وقتی بو پیپ با وودی خداحافظی می‌کند

لحظه تلخ و تاریک «داستان اسباب‌بازی» خداحافظب بو بیپ با وودی

«داستان اسباب‌بازی ۴» لحظات تکان‌دهنده‌ی زیادی دارد، از جمله داستان گبی‌گبی و حضور تهدیدآمیز زیردستانش. با این حال، چیزی که واقعا این فیلم را متمایز می‌کند، حول محور بو پیپ، زن چوپان افسانه‌ای و علاقه قلبی وودی به او می‌چرخد. بو هم یکی از اسباب‌بازی‌هایی بود که در طول سال‌ها و گذر زمان رنگ باخت، اهدا شد و حتی فروخته شد. این یک لحظه تلخ و تاریک «داستان اسباب‌بازی ۴» بود.

از آنجایی که خواهر اندی، مولی، بزرگ شده بود، او دیگر نیازی به چراغ خواب نداشت، به خصوص حضور چراغ کم‌سویی مانند بو بیپ چندان برایش فرقی نمی‌کرد. به این ترتیب، مانند جسی، بو نیز قرار بود اهدا شود. رفتن او کاملا احساسی است زیرا او سرنوشت خود را می‌پذیرد، اما وودی این کار را نمی‌کند. وودی حتی تقریبا به بو می‌پیوندد، اما تصمیم می‌گیرد که کنار اندی بماند چرا که هنوز به او نیاز داشت. وودی زیر باران، در حالی که نمی‌تواند حرکت کند یا واکنشی نشان دهد دیده می‌شود، در حالی که هرگز تصورش را هم نمی‌تواند بکند که به طور تصادفی یک دهه بعد، آن هم در یک کارناوال بو را ببیند.

بیشتر بخوانید
ردپای آگاتا کریستی، ملکه‌ جنایی‌نویسان در فرهنگ عامه؛ از انیمیشن و سینما تا ادبیات معاصر

۲. باز تمام زندگی‌اش را در «لایت‌یر» از دست می‌دهد

باز لایت یر

انیمیشن «لایت‌یر» (Lightyear) به طور آشکار یک فیلم پخته با لحظات جدی فراوان است، از جمله شوخی تلخ پیرامون مرگ ساکس. شاید به همین دلیل است که به جای اسباب‌بازی‌های زنده در مورد افراد واقعی است. در واقع، پیش‌فرض انیمیشن «لایت‌یر» به طور قابل توجهی تاریک است. از آنجایی که باز و خدمه‌اش در دنیایی عجیب گیر کرده‌اند، برای بازگشتن، به یک کریستال ابرفضای ویژه نیاز دارند، اما استفاده‌ی آزمایشی آن برای باز هزینه‌های زیادی دارد.

با هر پرواز آزمایشی، باز به آینده‌ی دورتری می‌رود تا جایی که یک نسل کامل از آن زمان می‌گذرد. دوستان باز زندگی خود را بدون او می‌گذرانند. او هرگز نمی‌تواند نامزدی آلیشا با کیکو و تولد فرزندانش را جشن بگیرد. از آنجا که او مصمم بود اشتباه خود را اصلاح کند، هرگز نتوانست به زندگی خود ادامه دهد. فکر کردن به آن فوق‌العاده غم‌انگیز است.

پازل 35 تکه طرح استار وارز لگو و باز لایتیر مدل NI1928

۱. وقتی باز لایت‌یر تبدیل به شرور می‌شود

باز لایت یر شرور می شود

نکته‌ی مهم این است که در «داستان اسباب‌بازی ۲» زورگ به عنوان پدر باز معرفی می‌شود، که در «جنگ ستارگان: قسمت پنجم-امپراتوری ضربه می‌زند» (Star Wars: Episode V – The Empire Strikes Back) با لوک و دارث ویدر مبارزه می‌کند. با این حال، لایت‌یر در عوض نشان می‌دهد که زورگ در واقع باز لایت‌یر است، نسخه‌ای قدیمی از خط زمانی اصلی که آنقدر به آینده رفته است که با فناوری پیشرفته‌ی مورد نیاز برای سفر در زمان مواجه شده. او در بازگرداندن جدول زمانی مناسب، حتی به قیمت بهای خوبی که از انقباضات زمان حاصل می‌شد، مانند زندگی مشترک آلیشا و کیکو و تولد ایزی، به بیراهه کشیده شده بود.

تماشاگران مطمئنا انتظار نداشتند که باز لایت‌یر علاوه بر قهرمان فیلم، شرور نیز باشد. به طور قابل توجهی، این انتخاب نشان می‌دهد که پشیمانی باز از سرگردانی خود و خدمه‌اش در تِ‌کانی پرایم چگونه او را تحت تاثیر قرار داده بود. این چیزی است که به باز اصلی کمک می‌کند واقعیت و خانه‌ی جدید خود را بپذیرد. به طرز جالبی، اگرچه به نظر می‌رسید که زورگ شکست خورده است، لایت‌یر قبلا یک دنباله را بدست آورده بود، زمانی که صحنه‌های پس از تیتراژ نشان دادند که باز شرور هنوز زنده است. در مجموع، این عنصر از لایت‌یر با سایر ۹ لحظه تلخ و تاریک «داستان اسباب‌بازی» نشان می‌دهد که چرا فیلم‌های پیکسار برای تمام سنین قابل درک و ملموس است. آن‌ها از مفهوم فیلم‌های کودکانه فراتر می‌روند و لحظات تاریکی را که با موضوعات جدی سروکار دارند در خود جای می‌دهند.

منبع: screen rant

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا