برخی از فیلمسازان خوشذوق بهجای استفاده از یک ژانر محدود در ساخت آثارشان، ترجیح میدهند از تلفیق ژانرهای سینمایی مختلف برای جذابتر و دیدنیتر شدن آنها بهره گیرند. اینکار علاوه بر خلق اثری متفاوت میتواند اغلب سلیقهها را پوشش داده و مخاطبین بیشتری را از ژانرهای مختلف ترغیب به دیدن فیلمشان کند. مهمتر از همهی اینها ترکیب چند ژانر در یک فیلم، دست فیلمسازان را در ورود ایدههای نوآورانه به آن بازتر میگذارد و یک تجربه منحصربهفرد و ایدهآل را به مخاطب هدیه میکند.
فیلمهایی که در ساخت آنها از ترکیب چند ژانر سینمایی مختلف استفاده شده است معمولاً تبدیل به آثار برجسته و پیشرویی در این صنعت میشوند. از سوی دیگر گاهی این ترکیب عامل ایجاد تحولی نوآورانه جهت غنیترشدن فیلمهای سینمایی و ارتقای ژانرهای مختلف میشود. در این مطلب ۱۰ فیلم برتر و دیدنی که ژانرهای سینمایی را به بهترین شکل ترکیب کردند به شما معرفی خواهیم کرد.
۱۰. پینا (Pina)
- کارگردان: ویم وندرس
- بازیگران: پینا باوش، دومنیک مرسی، جوزفین آن ادیکوت
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۱
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
فیلمهای مستند جزو کممخاطبترین و بدنامترین ژانرهای سینمایی هستند زیرا معمولاً حجم زیادی از اطلاعات علمی و غیرعلمی را در مدت زمان کوتاهی بهخورد مخاطب میدهند؛ درست مانند یک کلاس درس کسل کننده. اگرچه بینندگان عادی معمولاً علاقهای به تماشای این دست فیلمها ندارند، اما بسیاری از این آثار به موفقیت بالایی دست پیدا کرده و مخاطبین بسیاری را به خود جذب میکنند، پس راز این موفقیت در چیست؟
«پینا» مستند زندگی حرفهای پینا باوش، یک طراح رقص آلمانی که یکی از دوستان قدیمی ویم وندرس (کارگردان اثر) نیز محسوب میشود را نشان میدهد که متأسفانه در زمان ساخت این فیلم درگذشت. مستندی که به منظور تجلیل از ایدههای هنری بدیع و حرکات پیچیدهی افسانهای باوش در صحنهی تئاتر Tanztheater (تئاتر دین) ساخته شده است.
در این فیلم مصاحبههایی از دیگر اعضای شرکت باوش نیز وجود دارد که در آن، افراد از تأثیراتی که پینا نه فقط به عنوان یک رقصنده، بلکه به عنوان انسانی بزرگ و الگویی مثال زدنی بر زندگی و نحوهی تفکرشان گذاشته است صحبت میکنند. با این تفاوت که، اگرچه بیننده حرفهای مصاحبه شونده را میشنود، اما بر خلاف دیگر فیلمهای مستند، سوژهها صرفا فقط جلوی دوربین نمینشینند تا با بیننده صحبت کنند بلکه صدای آنها روی رقص رقصندگان و همراهان پینا مینشیند و این دیدن و شنیدن همزمان به بیننده کمک میکند تا راحتتر بینش و دیدگاهی درست در مورد جهان و شکل هنری که احتمالا با آن آشنا نیست را بهدست آورد و بتواند خود را بهجای هنرمند تصور کند.
این فیلم فوتیجهای نسبتاً کمی دارد، اما حتی همین سکانسهای کوتاهی که از پینا درحال طراحی رقص و هدایت رقصندهها گرفته شده است، ظرافت و دقت کار او را بهخوبی نشان مخاطب میدهد و همین پرکردن شکاف بین بیننده و بازیگر از نقاط قوت اصلی اثر ست و به تأثیرگذاری هرچه بیشتر آن کمک شایانی کردهاست.
۱۴۹,۰۰۰
۱۰۰,۰۰۰
تومان
۹. ماه (Moon)
- کارگردان: دانکن جونز
- بازیگران: سام راکول، بندیکت وانگ، دومینیک مک الیگوت، کایا اسکودلاریو
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۹
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
از زمان اختراع سینما تا بهحال داستانهای علمی – تخیلی بسیاری دربارهی ماه ساخته شده است؛ از جمله، آثار کلاسیک متعددی که به سفرهای فضایی و فرود روی این قمر ناشناختهی زمین پرداختهاند. با این حال اما فیلمهای زیادی در مورد آنچه در ماه و پس از فرود روی سطح آن اتفاق میافتد وجود ندارد. در دنیای فضایی رازآلودی که دانکن جونز از ماه ترسیم میکند، فضانورد تنهایی به نام سم بل با بازی سم راکول انتظار میرود که با نزدیک شدن به روزهای پایان قرارداد طولانی مدت سه سالهی خود با شرکتی که در آن مشغول به کار بوده یعنی Lunar Industries نتیجه مطلوبی از پروژهی پرتاب ماهواره به ماه ارائه کند. غافل از اینکه اتفاقات پیشبینی نشدهای پیش روی اوست.
زمانی که از «ماه» و داستانهای علمی – تخیلی صحبت میکنیم، وجود اتفاقات و ماجراهای پیچیده و غافلگیر کننده بدیهی است. این فیلم اما علاوه بر نشان دادن تأثیرات مثبت و منفی علم و پیشرفت فناوری در دنیای امروزه، تأثیرات عاطفی چنین پیشرفتهای کارآمدی را نیز روی زندگی و ذهن انسانها مورد بررسی قرار میدهد. «ماه» داستان وضعیت و شرایط سم را با یک رویکرد انسانگرایانه به نمایش میگذارد و به گونهای با ذهن مخاطب بازی میکند که در ذهن او سؤالات بزرگ و پیشفرضهای متفاوتی در رابطه با شخصیت این فرد در فیلم ایجاد میشود.
البته این فیلم برای متعادل کردن معضلات و چالشهای ذهنی متعددی که برای مخاطب ایجاد میکند از لحظات طنز و مفرحی بهره گرفته است اما هیچکدام از آنها چیزی از جدیت و اهمیت وقایع سرنوشتساز فیلم کم نمیکند. خط داستانی هیجانانگیز «ماه» شخصیت اصلی را در برابر انتخابها و معضلات مهم و سرنوشتسازی قرار میدهد که او باید بدون هیچ کمکی و تنها با استفاده از قدرت خلاقیت و تواناییهای فردی خود و البته اتفاقات غیرمترقبهی مختلف، پاسخی مناسب برای آنها پیدا کند.
۸. قتل جسی جیمز بهدست رابرت فورد بزدل (The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford)
- کارگردان: اندرو دومینیک
- بازیگران: برد پیت، سام شپارد، کیسی افلک، جرمی رنر، بروکلین پرو
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۷
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
فیلمهای بازبینی شدهی وسترن به آن دسته از فیلمهای کمدی گفته میشود که ماهیت واقعی فیلمهای وسترن را در محیطی زیبا و بیرحمانه به نمایش میگذارند. درست مانند فیلم «قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل» به کارگردانی اندرو دومینیک که دربارهی سرگذشت شخصی به نام رابرت فورد (با بازی کیسی افلک برادر برایان افلک) است که تمام تلاشش را برای رسیدن به شهرت، ثروت و جایگاهی مناسب در باند خلافکار مورد علاقهی خود به رهبری جسی جیمز (با بازی زیبای برد پیت) بهکار میگیرد. اما اتفاقاتی که در طول فیلم رخ میدهند باعث میشود که فورد از جیمز کینه به دل بگیرد و با دیگر اعضای باند درگیر شود.
چیزی که این فیلم را به یکی از فیلمهای وسترن با ژانر ترکیبی تبدیل میکند نحوهی متفاوت معرفی اسطورههای فیلمهای وسترن در آن است. در حالی که فیلمهای وسترن بیشتر روی ساختن قهرمانان تیراندازی و اسطورههای شرافتمند و مقابلهی آنها با دیگر خلافکاران و یاغیهای شهر تمرکز دارند، این فیلم روی دیگری از ماهیت واقعی و متفاوت این اسطورهها و قهرمانان را به مخاطب نشان میدهد و اصطلاحا از آنها اسطورهزدایی میکند. رابرت فورد شخصی فرصتطلب و ابله است که آرزوی یک زندگی سرشار از ثروت و خوشبختی را در سر میپروراند اما هرگز از شرایطش راضی نیست و به آرامش درونی دست پیدا نخواهد کرد. از طرف دیگر، جسی جیمز یک قانونشکن و خلافکار کهنهکار، پرخاشگر و سادیسمی است که هر لحظه امکان عصبانی شدنش وجود دارد. یکی از مهمترین المانهای فیلمهای بازبینی شدهی وسترن همین شخصیتهای پیچیدهی آن است که شباهت زیادی به شخصیتهای واقعی دارند و مخاطب هرگز احساس نمیکند که در حال تماشای داستان تخیلی یک فیلم سینمایی است.
ساختار داستانی این فیلم همان نقشهی راه رمانهای کلیشهای عاشقانه را دنبال میکند که در پایان آنها، تمام شخصیتها سزای اعمال نیک و بد خود را دریافت خواهند کرد؛ البته این فیلم داستان متفاوتی از زندگی این افراد را بیان میکند. در نهایت، «قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل» دنبالهرویهای کورکورانه (خواه عمداً یا سهواً) و تعصبات شخصی افراد نسبت به الگوهای نادرست در جامعه و عواقب فاجعهبار و سختی که میتواند به همراه داشته باشد را عمیقاً مورد بررسی و نقد حرفهای قرار میدهد.
۷. تعقیب میکند (It Follows)
- کارگردان: دیوید رابرت میچل
- بازیگران: کیر گیلکریست، مایکا مونرو
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۴
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
بزرگترین ویژگی و هدف فیلمهای ترسناک چیست؟ اینکه ترسناک باشند و شما را بترسانند! در هر داستانی بسته به نوع روایت آن، معمولاً از المانهای خاصی برای ایجاد دلهره و ترس استفاده میشود اما این ابزارهای ایجاد ترس و وحشت درست از زمانیکه کتاب «آن» (IT) نوشته دیوید رابرت میچل منتشر شد، به کل متحول شدند. داستان این فیلم درباره نوجوانی بهنام جی هیت (مایکا مونرو) است که پس از برقراری یک رابطهی نامشروع توسط موجود ناشناس و نامشخصی تعقیب میشود، بدون این که بداند «آن» چیست و چه کاری با او دارد. جی تنها زمانی میتواند آن را ببیند که بهصورت ناگهانی، در قالب شخصیتها و افراد عادی جامعه با چهرهای بدون احساس و معمولی ظاهر شود.
کارگردان کاملاً شجاعانه از ترفند کلاسیک تعلیق هیچکاکی در ساخت این فیلم استفاده کرده است و با نشان دادن شخصیت منفی به مخاطب، قبل از اینکه شخصیت اصلی از وجود آن باخبر باشد، حس تنش و هیجان فیلم را به صورت قابل توجهی بالا میبرد. همچنین، استفاده از این ترفند فیلمسازی در کنار نحوهی خاص طراحی صحنه و شخصیتهای فیلم، اوج قدرت و کنترل اوضاع را به صورت کامل به دست این موجود داده است، تا جایی که شخصیت اصلی در مقابل آن کاملاً بیدفاع و ناتوان بهنظر میرسد. صحنههای ترسناک درجه یک در این فیلم آنقدر زیاد و متعدد است که به مخاطب اجازهی نفس کشیدن نمیدهد و بدون وقفه، با سکانسهای طولانی دلهرهآور ضرباتش را وارد میکند و باعث ایجاد حس اضطراب و ترس حداکثری در مخاطب میشود. تمامی اینها باعث شده که این فیلم به یکی از پرمخاطبترین، ترسناکترین و پرسودترین فیلمهایی بدل شود که ژانرهای سینمایی را با یکدیگر ترکیب کرده است.
۶. ماری آنتوانت (Marie Antoinette)
- کارگردان: سوفیا کاپولا
- بازیگران: کیرستن دانست، جیسون شوارتزمن، جودی دیویس، ریپ تورن، رز بیرن
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۶
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
فیلمهایی که بر اساس زندگینامهی افراد ساخته میشوند اغلب بر بازکویی اتفاقات و وقایع تمرکز دارند و از پذیرش ریسکهای هنری اجتناب میکنند اما فیلم «ماری آنتوانت» اثر سوفیا کاپولا از این قاعده مستثنی است. با وجود اینکه این فیلم یک بیوگرافی به حساب میآید، اما سعی کرده حقایق مربوط به این شخصیت تاریخی را به جذابترین شکل ممکن در اختیار بیننده قرار دهد و از کلیشههای مرسوم دوری کند. این فیلم دربارهی زندگی «ماری آنتوانت» ملکهی جنجالی فرانسه با بازی کرستن دانست است، که به سبک زندگی بیپروا و بیتفاوتیاش در برابر اتفاقات معروف بود. ماری که به تازگی متوجه نسبتش با خانوادهی سلطنتی شده است، تمام تلاشش را میکند که شیوهی زندگی و مسئولیتهای یک ملکه را یاد بگیرد.
این فیلم بیشتر از این که شبیه به یک بیوگرافی از خانوادهی سلطنتی باشد، شبیه به داستانهای دوران بلوغ یک نوجوان است. کاپولا با مهارت مثال زدنی خود موفق میشود شخصیت ماری را در مواجهه با مشکلات و دغدغههایش جوری طبیعی نشان دهد که حتی برای افراد عادی هم قابل درک باشد، با این حال، دخل و تصرف زیادی روی ماهیت این شخصیت نداشته است. «ماری آنتوانت» محدود به یک طرح داستانی بیرونی مشخص نیست و آزادی عمل شخصیتها تا حد امکان در آن حفظ شده تا به حکومت رسیدن ماری را به طبیعیترین شکل ممکن نشان دهد.
کاپولا از موسیقی متن این فیلم نیز به سودمندترین شکل ممکن بهره گرفته و آن را را تنها به موسیقیهای کلاسیک آن زمان محدود نکرده است؛ بلکه از آهنگهای کمی مدرنتر و آلات موسیقی راک از اواسط دهه ۲۰۰۰ نیز در صحنههای پرتشویشتر این فیلم استفاده میکند. این فیلم نشان میدهد که چگونه شخصیت نوجوان و پرمسئولیت ماری توانست با همسنوسالهای خود متحد شود و همچنین به نمایش وقایعی میپردازد که در مسیر رسیدن به بلوغ، باعث رشد و تکامل شخصیت او شدند.
۵. ژول و ژیم (Jules and Jim)
- کارگردان: فرانسوا تروفو
- بازیگران: ژن مورو، اسکار ورنر، هنری سره، سیروس رضوانی
- تاریخ انتشار: ۱۹۶۲
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
عشق انسان را وادار به انجام کارهای احمقانه میکند. برای برخی از افراد، عشق مفهومی بیهوده و احمقانه است که بود و نبودش در زندگیشان اهمیت چندانی ندارد و یا شاید بدبینی آنها به این خاطر باشد که از رسیدن به آن ناامید شدهاند. این درست همان چیزی است که در فیلم فرانسوی «ژول و ژیم» به کارگردانی فرانسوا تروفو به آن پرداخته شده است. داستان نوآورانهی این فیلم در مورد یک مثلث عشقی بین سه دوست به نامها ژول با بازی اسکار ورنر، ژیم با بازی هنری سر و کاترین با بازی ژان مورئو است که برای رسیدن به خوشبختی و حس زیبای وصال با معشوقشان به رقابت با یکدیگر میپردازند
این فیلم شاید در نگاه اول یک اثر عاشقانه تلقی شود اما اتفاقات مضحک کمدی زیادی در گیرودار رقابت تنگاتنگ افراد در این مثلث عشقی رخ میدهد که نوع ژانر آن را کمی تحت تأثیر قرار میدهد. علاوه بر این، «ژول وژیم» شخصیت کنترلگر و قدرتمند کاترین در کنار زیبایی ظاهری و جذابیتش و تأثیرات باورنکردنی او بر دو معشوقش را به ظریفترین شکل به مخاطب نشان میدهد. ماهیت عشق در این فیلم به شیوهی متفاوتی نشان داده میشود تا شدت استیصال افراد برای تجربهی آن به هر قیمتی را نشان دهد.
فیلم زیبای فرانسوا تروفو علاوه بر تمرکز روی اتفاقات و شرایط بیثبات، هیجانانگیز و پویایی که در این مثلث عشقی وجود دارد، پیامدهای منفی عاشق شدن و فداکاریهای معشوق را نیز به نمایش میگذارد. همچنین، نشان میدهد که این سه هیچ برنامهای برای آیندهشان ندارند و هدف نهایی آنها از برقراری این رابطه مشخص نیست. تنها چیزی که میدانند این است که میخواهند همیشه در کنار معشوق خود باشند و نبودش برایشان عذابآور است. ژول و ژیم حتی برای اثبات عشق و علاقهشان دست به کارهای عجیب و غریبی میزنند تا به کاترین نشان دهند که در هر شرایطی از او و عشقش حمایت میکنند و از تمامی آزمایشات سربلند بیرون خواهند آمد.
۴. کلوزآپ (Close-Up)
- کارگردان: عباس کیارستمی
- بازیگران: حسین سبزیان، حسن فرازمند، هوشنگ شماعی، عباس کیارستمی
- تاریخ انتشار: ۱۳۶۹ (۱۹۹۰)
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
برخی از اتفاقات واقعی در دنیا آنقدر عجیب و غیرواقعی به نظر میرسند که برای اثبات حقیقت آنها و تشخیص رویا از واقعیت باید سند و مدرک ارائه کرد؛ اما اگر دغدغهی اثباتش را نداشتیم چه؟ فکرش را بکنید، چه میشد اگر در دنیایی زندگی میکردیم که میتوانستیم بدون ارائهی مدرک و اثبات چیزی، ایدههای خود را مطرح کنیم؟ این درست همان چیزی است که شاهکار مستندگونهی عباس کیارستمی – کلوزآپ – به آن پرداخته است. این فیلم داستان واقعی زندگی یک عاشق سینما بهنام حسین سبزیان را روایت میکند؛ شخصی که برای متقاعد کردن یک خانواده برای بازی در یکی از فیلمهایش، خود را شبیه قهرمان زندگیاش یعنی محسن مخملباف جا میزند اما بعد از مدتی هویت واقعی او فاش شده و در دادگاه محاکمه میشود. این فیلم نه تنها جزو فیلمهای ژانر درام سینما به حساب میآید، بلکه با سبک واقعی جذابش، مخصوصاً در صحنههای دادگاه، حس همدردی را در مخاطب برمیانگیزد و تنه به تنهی آثار مستند میزند.
کیارستمی به مفهوم حقیقت و هویت در این فیلم توجه شایانی کرده است، تا جایی که بسیاری از بازیگران این فیلم از بین نابازیگرانی انتخاب شدهاند که نقش شخصیت واقعی خود در زندگی را بازی میکنند و همین امر دیدگاه واقعبینانهتری به مخاطب خواهد داد. اگرچه در ابتدای فیلم، سبزیان به عنوان یک کلاهبردار درجه یک معرفی میشود که برای رسیدن به اهداف شخصی خود به دنبال گول زدن خانوادهای ساده است، اما حس بیگناهی و حسن نیت منحصربهفردی در این شخصیت وجود دارد که به مخاطب اجازه نمیدهد او را به راحتی قضاوت کند. با وجود شباهتهای زیاد این فیلم با دیگر فیلمهای مستند، مخاطب به نیت و انگیزههای درونی سبزیان و دیگر شخصیتها در این فیلم نیز پی میبرد و کاملاً در محیط فیلم قرار میگیرد.
بنابراین، تفاوت اصلی فیلم «کلوزآپ» با یک مستند استاندارد یا بیوگرافی در تأکید و توجه بیشتر به دروننگری و هویت شخصیتهای آن است تا روایت اتفاقات حقیقی. ژانر درام در روند این داستان الویت دوم کارگردان بوده و با ترکیب ژانرهای سینمایی بیشتر روی نشان دادن سرکوب هنر و اصول هنری توسط جامعه تمرکز دارد.
۳. جاده مالهالند (Mulholland Drive)
- کارگردان: دیوید لینچ
- بازیگران: نائومی واتس، لورا هرینگ، جاستین ثرو، آن میلر، لری هیورینگ
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۱
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
شاید شما نیز مانند بسیاری اعتقاد داشته باشید که تا به امروز داستانی مهیجتر از داستان فیلم «جادهی مالهالند» به کارگردانی دیوید لینچ در دنیای هالیوود روایت نشده است. داستان این فیلم در مورد شخصیتی به نام بتی با بازی نائومی واتس است که به ریتا با بازی لورا هرینگ کمک میکند تا هویت و حافظهی از دست رفتهاش را دوباره به دست بیاورد؛ آنها با واقعیتهای وحشتناک و اتفاقات غیرقابل پیشبینی در این مسیر مواجه خواهند شد که شالودهی اصلی اثر را شکل میدهند.
از حس تعلیق در فیلم «جادهی مالهالند» به شیوههای خارقالعادهای استفاده شده و واقعیتی را به شما نشان میدهد که بر خلاف منطق است. سکانس معروف وینکی در رستوران به تنهایی کافیست تا هر شب، تا آخر عمرتان کابوس ببینید. یکی از ویژگیهای جذاب فیلم این است که تا به خودتان میآیید، متوجه میشوید که داستان بینقصاش شما در گوشهای بیدفاع گیر انداخته و با گرههای داستانی خارقالعادهاش کاملا خلع سلاحتان کرده. تمام شخصیتهای داستان کاملاً دوستانه و صمیمی با شخصیت اصلی فیلم برخورد میکنند، تا جایی که حس اعتماد را در مخاطب به وجود میآورند. اما زمانی که قهرمان داستان وارد محلههای پایین لسآنجلس میشود، با چهرهی تاریک، کثیف و کاملاً متفاوتی از واقعیت روبرو میشود.
فضای رویایی و سوررئالی که در این فیلم وجود دارد امضای کارهای لینچ است. بازی هر شخصیت در این فیلم به عنوان عکسالعملی در مقابل وقایع پیرامون خود طراحی شده است تا جایی که تمام شخصیتها و وقایع در این فیلم با هم ارتباط نزدیکی دارند که همین امر موجب رازآلود شدن و ترسناکتر شدن این داستان میشود.
۲. کار نیکو (Beau Travail)
- کارگردان: Beau Travail
- بازیگران: دونی لوان، گرگوار کولین، میشل سوبور، نیکولا دوووشل
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۹
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
آیا تا به حال داستانی جنگی به جذابیت و پر جنبوجوشی شاهکار کلر دنیس یعنی «کار نیکو» دیدهاید؟ شخصیت اصلی این فیلم یعنی گالوپ (دنیس لاوانت) یک کمک سرآشپز است که سالها قبل در جیبوتی به لژیون خارجی فرانسه خدمت میکرده و حالا باید با زندگی فعلیاش در کنار سربازان جوانتر کنار بیاید. اگرچه در ابتدای فیلم گالوپ شخصیتی بیتفاوت و سرد به نظر میرسد، اما در ادامه متوجه میشویم که او هم ناامنیها و ترسهای درونی بسیاری در خود احساس میکند.
قبل از هرچیز باید بدانید که این فیلم بر خلاف دیگر فیلمهای جنگی که اغلب روی اکشن ماجرا تمرکز دارند، دربارهی پیامدهای جنگ و تأثیراتی است که اتفاقات وحشتناک آن روی سربازان و سبک زندگی آنها میگذارد. این فیلم که بر اساس رمان «بیلی بود» اثر هرمان ملویل ساخته شده است شامل صحنههای زیبایی از نبرد تنبهتن سربازان در میدان جنگ با پس زمینهی موسیقی گوشنواز اپرا است و اگر موسیقی متن اپرایی این فیلم برایتان جذاب است، میتوانید آن را با همین نام یعنی (Billy Budd) اثر بنجامین بریتن پیدا کنید.
حس مردانگی و قدرت در این فیلم با استفاده از ترفندهای فیلمبرداری به خوبی نشان داده شده و توجه زیادی به ماهیت طاقتفرسای آموزشهای نظامی شده است. فضای این فیلم به نحوی طراحی شده است که بیننده بتواند به راحتی حس همزیستی و همدردی عمیقی نسبت به شرایط سخت زندگی گالوپ و دیگر سربازان پیدا کند. علاوه بر نبردهای بیرونی اعضای تیم نظامی، هرکدام از آنها درگیر نبردهای درونی و احساسات شخصی خود نیز هستند که باعث میشود شخصیتهای فیلم به صورت زنده در ذهن مخاطب نقش ببندند.
۱. زنگ تفریح (Playtime)
- کارگردان: ژاک تاتی
- بازیگران: ژاک تاتی، راینهارد کولدهوف، جیمز کمبل، ایو بارساک
- تاریخ انتشار: ۱۹۶۷
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
اصلاً کمدی چیست و چه فیلمهایی در ژانر کمدی قرار میگیرند؟ هر جوابی که به ذهنتان آمد را فراموش کنید؛ زیرا بازی نوآورانه و متحول کنندهی ژاک تاتی در فیلم «زنگ تفریح» مرزهای کمدی را بهکل تغییر داد و تعرفی نو ازین ژانر محبوب ارئه کرد. شخصیت Monsieur Hulot که توسط نبوغ تاتی در این فیلم به یک شخصیت نمادین در تاریخ سینما بدل شد، سعی میکند خود را با تکنولوژی پیشرفتهی پاریس هماهنگ کند، اما ناگزیر در موقعیتهای طنز، بیشرمانه و جسورانهای قرار میگیرد.
فیلم «زنگ تفریح» فرم خاصی ندارد، اما با استفاده از جلوههای عالی بصری خود میتواند تصویری یکپارچه و طبیعی از رویا را برای شما ترسیم کند. این فیلم طنز شبیه به هیچ فیلم طنز دیگری که تا به حال تماشا کردهاید نیست، زیرا مدام با جوکهای گوناگون و پشت سرهم درست زمانی که فکرش را هم نمیکنید، شما را غافلگیر میکند. تاتی از روشهای مختلفی برای خنداندن مخاطب، از لحن شیوا و شوخ طبعی بکرش گرفته تا بازی با کلمات هوشمندانهاش استفاده میکند که همهی آنها در دنیایی از نوآوری پنهان شدهاند. جالب است بدانید که هیچکدام از این شوخیها از قبل برنامهریزی نشدهاند و درست مانند تعاملات زندگی روزمره میتوانند برای شما گیج کننده باشد.
اگرچه این فیلم لحظات طنز لذتبخشی در خود دارد، اما در واقع، درست بر اساس پاریس، شهر هایپر مدرنی که تاتی تکنولوژی غالب بر آن را درک نمیکند، بنا شدهاست. در این فیلم اثری از هیچ خط داستان اصلی و یا عمل از قبل مشخص شدهای وجود ندارد و تنها افرادی را نشان میدهد که تلاش مداوم آنها برای درک جهان و تغییرات پیرامونشان گاهی با موفقیت و گاهی با شکست مواجه میشود. البته تاتی هرگز تماشاگر را فراموش نمیکند و در تمام صحنههای فیلم سعی میکند به نحوی او را نیز وارد جریانات فیلم کند تا دنیا را از دریچهی چشم او ببینند و شاهد تلاش هرروزهاش برای درک زندگی مدرن شهری و تأثیرات سخت و پر همهمهی آن روی افراد باشند.
منبع: tasteofcinema