این روزها به دلیل شرایط حاکم بر جامعه و عزایی که تمامی ندارد، شبکه نمایش خانگی از رونق همیشگی خود فاصله گرفته. مجموعهها براساس روال همیشگی پخش میشوند، اما دیگر رمق و انگیزهای برای تبلیغ آنها در فضای مجازی و از سوی خود پلتفرمها وجود ندارد. در این میان مسلما به بدنه شبکه نمایش خانگی که تازه در حال تثبیت جایگاه خود میان مردم بود، صدمه وارد میشود. از سوی دیگر تلویزیون وجه سرگرمکننده بودن خود را از دست داده و سینما هم به دلیل نزول استقبال مردم و عدم تمایل فیلمسازان، روزهای سوت و کوری را پشت سر میگذارند. با این وجود شبکه نمایش خانگی فعلا انگار بار مسئولیت بیشتری برای ساعتهای فراغت مردم دارد. در حال حاضر سه سریال کمدی، دو سریال درام، یک اثر تاریخی و دو مجموعه جنایی در پلتفرمهای مختلف در حال پخش هستند. از این مجموعهها دو سریال «خونسرد» و «پوست شیر» که هر دو در ژانر معمایی ساخته شده و از محصولات فیلمنت هستند، اتفاقی جدید در زمینه این ژانر در میان آثار ایرانی هستند و توانستهاند نظر مخاطبان را جلب کنند. پخش «پوست شیر» از ابتدای مهر شروع شد و تا امروز چهار قسمت از آن منتشر شده. نامهای مهمی در کنار این مجموعه هستند و با وجود تمام نقاط ضعف و قوتش، شاید اگر در روزهای بهتری فرصت پخش پیدا میکرد، میتوانست از پربینندهترین سریالهای سال ۱۴۰۱ باشد. در اینجا نگاهی داشتهایم به «پوست شیر»، سریالی که در آن همه به دنبال قاتل هستند.
به دنبال قاتل با ریتم کند
مردی به نام نعیم، پس از ۱۵ سال از زندان آزاد میشود و میخواهد سالهای نبودنش را برای دختر خود ساحل جبران کند. مادر ساحل مخالف این ارتباط است. اما اتفاقی عجیب همه چیز را به هم میریزد. قاتلی به طرز فجیعی، ساحل را میکشد و حالا نعیم به همراه محب مشکات، سرگرد اداره آگاهی به دنبال قاتل میگردند. مشکات خود در جریان یک پرونده قتلهای سریالی دختر کوچکش را از دست داده و حالا مامور حل معمای این قتل است. این خلاصهای از تمام اتفاقات مهمی است که تا به حال در سریال «پوست شیر» دیدهایم. یک پیرنگ قوی درباره جنایتی هولناک درباره یک دختر نوجوان. از این دست قصهها در صفحه حوادث روزنامهها زیاد دیده میشود و از طرفی نمونه سینماییاش را در آثار زیاد خارجی و داخلی دیدهایم. اما حالا با شاخ و برگها و ماجراهای فرعی، در سریال «پوست شیر» با قصهای طرف هستیم که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت. اتفاقا شاید نکته جالب توجه درباره این سریال همین باشد که خرده روایتها قابل حدس است، اما مخاطب را رها نمیکند تا تنها خط اصلی داستان را دنبال کند و به جزییاتی که اتفاق میافتد بیتوجه باشد.
مثلا مانند اکثر سریالهای پلیسی، ما با کارآگاهی طرفیم که خود زخم خورده است و یکی از اعضای خانوادهاش را در مسیر ماموریتهایش از دست داده که هنوز کشف و شهودی درباره این موضوع اتفاق نیافتاده است. یا با وجود معرفی بیشتر شخصیتهای داستان، یک خرده روایت درباره یک زن خدمتکار وجود دارد که در هر قسمت تنها به یک سکانس کوتاه درباره او پرداخته میشود تا به وسیله آن علامت سوالی همیشه در ذهن بیننده باقیبماند. از دیگر ویژگیهای مثبت «پوست شیر» توجه سازندگان به این نکته است که این سریال در خانه و توسط همه اعضای خانواده قراراست دیده شود. به همین دلیل با وجود اینکه داستان درباره تجاوز و قتل است، اما تا حد ممکن از نشان دادن صحنههای خشن در آن پرهیز شده. به جای اصرار بر بزرگنمایی این سکانسها و میخکوب کردن بیننده از طریق به نمایشگذاشتن اتفاقات وحشتناک، این سریال در تلاش است مخاطب را هرچه بیشتر با قصه همراه کند.
اما در کنار نقاط قوت، مانند هر اثر نمایشی دیگری «پوست شیر» ضعفهایی دارد که گاهی حتی مخاطب را خسته میکند. شاید برجستهترین نقطه ضعف این سریال، عدم حفظ ریتم باشد. درست است که ما با سریال روبرو هستیم و برای پر کردن تایم ۴۵ تا ۵۰ دقیقه هر قسمت گاهی به بعضی سکانسهای کشدار احتیاج است، اما در «پوست شیر» این موضوع گاهی توی ذوق میزند. برخی سکانسها آنقدر بیدلیل کش پیدا کرده که مخاطب مدام از خود میپرسد چرا تمام نمیشود؟ مانند سکانسهای حضور نعیم و دخترش در شمال یا حضور نعیم در قهوهخانه و… شاید اگر ژانر اثر چیز دیگری بود اصلا این سکانسهای طولانی چندان آزاردهنده نمیشد. اما یکی از اصلیترین ویژگیهای ژانر معمایی، توجه به ریتمی است که متناسب با ایجاد دلهرهای که در دل مخاطب ایجاد میکند، پیش برود.
دیگر موضوعی که درباره «پوست شیر» ممکن است از حوصله برخی مخاطبان خارج باشد، بازی با زمان است. معمولا در سریالهای جنایی و معمایی، فلاشبک یکی از ارکان اصلی است که به کشف راز جنایت کمک میکند. اما «پوستشیر» کمی در این مورد زیادهروی میکند و با فلاشبکهای مدام، مخصوصا درباره ارتباط ساحل با پسر مورد علاقهاش صدرا، تا حد زیادی داستان اصلی را به حاشیه میبرد.
به هرحال اگر حوصله قصه شنیدن داشته باشید، آن هم یک داستان جنایی که با گره افکنیهای مدام، قصد منحرف کردن ذهن مخاطب را دارد، «پوست شیر» انتخاب خوبی است. البته که نباید آن را با سریالهای جنایی روز دنیا مقایسه کرد، اما در قیاس با نمونههای داخلی مخصوصا رقیبش یعنی «خونسرد»، این مجموعه باورپذیرتر است و اصل قصهگویی به شدت به دیده شدنش کمک خواهد کرد.
تجربه جدید گروه سازنده
«پوست شیر» محصول جدید برادران محمودی است. جمشید و نوید محمودی که اصالتا افغانستانی هستند، نزدیک به یک دهه است که با ساخت آثار سینمایی وارد کار حرفهای کارگردانی شدهاند. معمولا در هر اثر یکی از آنها کارگردان و دیگری نویسنده یا تهیهکننده است. البته با وجود آثار متعددی که از این دو طی این سالها تولید و اکران یا در تلویزیون پخش شده، هنوز بهترین اثرشان، اولین فیلم سینمایی بلند آنها با نام «یک مترمکعب عشق» است. برادران محمودی به دلیل ریشه و تعصبی که به سرزمین اجدادی خود دارند، اکثر آثارشان حول مهاجرین افغانستانی روایت میشود. اما آنها تا به حال یک سریال با موضوع درام خانوادگی برای تلویزیون ساختند که در زمان خود چندان نتوانست در جذب مخاطب موفق باشد. حالا آنها اولین تجربه ساخت سریال برای نمایش خانگی را از سر میگذرانند. «پوست شیر» به کارگردانی جمشید محمودی و به نویسندگی مشترک او و رضا بهاروند جلوی دوربین رفته و نوید محمودی تهیهکنندگی آن را برعهده دارد. اثری که از لحاظ ژانر و شیوه روایت، یک تجربه جدید برای برادران محمودی است. تجربهای که تا اینجا نشان میدهد، از سریال قبلی آنها در تلویزیون یعنی «دلدار» که یک داستان منفعل داشت، چند قدم جلوتر است.
البته برادران محمودی نشان دادهاند که در مسایل هدایت بازیگر و کارگردانی کار خود را بلد هستند و این ضعف فیلمنامه است که آثار آنها را با کمبود مخاطب روبرو میکند. اما اینبار، آنها رضا بهاروند، نویسنده جوانی را در کنار خود دارند که با ایدههایی نو وارد کار شده. هنوز سریال آنقدر پیش نرفته که بتوان درباره کلیت داستان آن اظهارنظر دقیقی کرد و فقط در مرحله گره افکنی و معرفی شخصیتها و مرور پیشینه آنها است. باید منتظر بازگشایی این گرهها باشیم.
در کنار سریال «پوست شیر» عوامل حرفهای دیگری هم هستند. مانند مرتضی غفوری از مدیران فیلمبرداری مطرح سالهای اخیر که حالا قابهای این سریال توسط او بسته میشود. بدون تردید یکی از نقاط قوت مهم این سریال، فیلمبرداری آن و زاویه دید دوربین است. در سریال جنایی که حرف اول را هیجان و دلهره میزند، فیلمبرداری «پوست شیر» تا حد زیادی توانسته به یک ایدهال نزدیک شود. از سوی دیگر موسیقی، طراحیصحنه و نور هم از نکات قابل توجه سریال است که کمک میکند تا قاببندی یک اثر جنایی نزدیک به استانداردهای تعریف شده این ژانر، اتفاق بیافتد.
این گروه حرفهای
گروه بازیگران سریال «پوست شیر» یکی از گروههای قوی بازیگری در سریالهای جدید شبکه نمایش خانگی است. بازیگران اصلی هادی حجازیفر و شهاب حسینی هستند. حجازیفر که بارها بازی رئال و معمولا با خشونتی مهار نشدنی از او در آثار سینمایی دیدهایم، حالا در دومین تجربه حضورش در نمایش خانگی، بازی در نقش متفاوتی را پذیرفته. نقشی که تا به حال حتی شبیه آن را در کارنامهاش نداشته. او نعیم را بازی میکند، پدری با سابقه خلافکاری در پی قاتل دختر نوجوانش. در این سریال برای اولینبار دوربین تا حد زیادی به صورت حجازیفر نزدیک شده و او باید احساسات درونی خود را با چهره و لحنش به مخاطب منتقل کند. به واسطه گریم، سن هادی حجازیفر تقریبا نزدیک ۱۰ سالی از خود واقعیش پیرتر شده و او با آرام حرف زدن و اضافهکردن یک خستگی و کلافگی به صدایش، به سن شخصیت نعیم خود را نزدیکتر کرده است. از طرفی به دلیل سابقه خلافکاری این کاراکتر، یک سری ابهامات درباره نعیم وجود دارد که حجازیفر با ریزهکاری در بازی آن حالت مرموز را از قسمت اول تا اینجای کار حفظ کرده. این بازیگر چند سال اخیر را با ساخت و بازی در فیلم «موقعیت مهدی» گذرانده و حالا «پوست شیر» شرایطی را فراهم کرده که قدرت بازیگری او را از زاویه جدید ببینیم.
شهاب حسینی دیگر بازیگر سریال «پوست شیر» هم برای دومینبار حضور در شبکه نمایشخانگی پس از مجموعه پرطرفدار «شهرزاد» را تجربه میکند. اما این مجموعه هم مانند سریال قبلی چندان بدون حاشیه برای او نبود و به دلیل اظهارنظرهایی ردباره این روزها، شایعه توقف این مجموعه را قوت بخشید. حسینی پس از فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی و جایزه معتبری که برای آن گرفت، دیگر مجالی برای بازی در اثری قابل توجه را پیدا نکرده بود. حالا اما در «پوست شیر» با یک بازی برونگرا از او طرف هستیم. همچنین پس از سالها که از بازیاش در سریال «پلیس جوان» گذشته، او دوباره در نقش پلیسی است که گذشته خود او هم با پروندههای جنایی گره خورده. حسینی مدتها است دیگر بازیگر آرامی نیست و گاهی حتی اغراق در بازیاش دیده میشود. اما محب مشکات نقشی است که میتواند جایگاه خاصی در کارنامه او پیدا کند. بازیگر زن اصلی «پوست شیر» پانتهآ بهرام است. بهرام تا به حال نقشهای متفاوتی را بازی کرده و حالا او را در قامت یک زن که دخترش را از دست داده میبینیم. قدرت بازی او ثابت شده است و از پس نقش خود در این سریال هم به خوبی برآمده.
دیگر بازیگران این سریال پردیس احمدیه، ژیلا شاهی، علیرضا کمالی، مهرداد صدیقیان، بهزاد خلج و… هستند. علیرضا کمالی حالا پس از سالها بازی در نقشها سوم و چهارم، یک مکمل خوب و با تمپو همسان برای هادی حجازیفر است که زندگیاش جزو خرده داستانهای قابل توجه سریال هم محسوب میشود. بهزاد خلج هم به عنوان چهرهای کمتر شناخته شده در نقش دستیار محب مشکات بازی میکند. نقشی که با وجود محدود بودن به خوبی بر او نشسته و اتفاقا دیده میشود. ژیلا شاهی که از بازیگران تازه کشف شده سینما است، به عنوان مرمروزترین شخصیت سریال «پوست شیر» سکانسهای قابل توجه و رازآلودی را بازی میکند، اما هنوز مخاطب چندان با شخصیت آن آشنا نشده.
پردیس احمدیه بازیگر نقش ساخل است و چون در ابتدای سریال به قتل میرسد، فقط در فلاشبکها حضور دارد. احمدیه چندان بازی متفاوتی از خود ارایه نداده و نمیتوان خیلی درباره بازیگری او صحبت کرد. در کنار او مهرداد صدیقیان هم به عنوان پسر موردعلاقه ساحل نقشآفرینی میکند که به دلیل جنس خاص بازیاش یکی از نقاط ضعف سریال است و چندان مخاطب را با تاملات روحی کسی معشوق خود را از دست داده نزدیک نمیکند. او از مظنونین این قتل هم است، اما بازیاش به مخاطب نه حس رازآلودی میدهد و نه ترحم.
نقد سریال «پوست شیر» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجیکالا مگ نیست.