چند روزی است که اولین سریال سروش صحت در شبکه نمایش خانگی با نام «مگه تمام عمر چند بهاره؟» در پلتفرمهای فیلیمو و نماوا عرضه شده است. هنوز برای نقد این مجموعه زود است، اما همین یک قسمت هم نشان داد صحت همچنان به جهان کمدی مورد علاقه خودش وفادار است. کمدی خاص، برگرفته از زندگی روزمره مردم که از لودگی به دور است و تلاش نمیکند با هر ترفندی از مخاطب خنده بگیرد. انتشار «مگه تمام عمر چند بهاره؟» در روزهایی که اوضاع آثار کمدی سینما، تلویزیون و شبکه نمایشخانگی چندان خوش نیست، بهانهای شد تا مروری داشته باشیم بر مسیر کارگردانی سروش صحت در ژانر کمدی. صحت نزدیک به ۲۵ سال است که سابقه بازیگری و نویسندگی آثار کمدی را دارد و بیش از ۱۵ سال هم از عمر کارگردانی او در این حوزه میگذرد. او از ابتدا تا اواسط دهه ۹۰ یکی از کارگردانهای محبوب تلویزیون بود و سریالهایش مخاطب حداکثری را به خود جلب میکرد.
ورود به حوزه کارگردانی
داستان ورود سروش صحت به دنیای هنر در اواسط دهه هفتاد را، خود او بارها در صفحات شخصی، داستانها و مصاحبههایش بیان کرده. آشنایی او با یک واسطه، پایش را به کمدیهای ۹۰ شبی مهران مدیری باز کرد و از سال ۱۳۷۷ رسما به عنوان بازیگر و نویسنده در مجموعه «جنگ ۷۷» مشغول به فعالیت شد. صحت تا سال ۱۳۸۶ یعنی به مدت یک دهه، از نویسندگان کمدی محبوب تلویزیون بود که در کنار بازیگری در مجموعههای مختلف، یکی از اعضای ثابت سریالهای طنزی بود که برای رسانه ملی ساخته میشد. در اکثر سریالهای کمدی مشهور و ماندگار آن دوره مثل «قطار ابدی»، «زیر اسمان شهر»، «بدون شرح»، «شبهای برره» و… نام سروش صحت در گروه نویسندگان به چشم میخورد. او به موازات بازی در برخی از این مجموعههای کمدی، در سریالها و فیلمهای درام و غیرکمدی هم بازی میکرد و به چهرهای پرکار و شناخته شده در آن روزها تبدیل شده بود.
اما سال ۱۳۸۶، شروع فصل تازهای از فعالیت او بود. صحت تصمیم گرفت اینبار خودش پشت دوربین بنشیند و کارگردانی یک مجموعه ۹۰ شبی را برعهده بگیرد. فرمول تقریبا شبیه مجموعههای مهران مدیری بود که پیش از آن سروش صحت سابقه نویسندگی برای آنها را داشت. حتی صحت از جمعی از نویسندگانی که سابقه همکاری با پیمان قاسمخانی و مهران مدیری را هم داشتند دعوت کرده بود تا متن سریال را بنویسند. محصول کار سریال «چارخونه» بود. مجموعهای که داستان یک خانواده را در آپارتمان محل زندگیشان روایت میکرد. آن روزها پس «خانه به دوش» و «ترش و شیرین» زوج هنری حمید لولایی و مریم امیرجلالی خیلی مورد استقبال تلویزیون و مخاطبان قرار گرفته بود و صحت هم آنها را به عنوان بازیگران اصلی اولین سریالش انتخاب کرد. فلامک جنیدی، رضا شفیعیجم، بهنوش بختیاری و اردلان شجاع کاوه دیگر بازیگران این آپارتمان بودند. سریال با کمدیهای موقعیت پیش میرفت و بیشتر تقابل لولایی و امیر جلالی در موقعیتهای مختلف از مخاطب خنده میگرفت. اما بعد از حدودا ۲۰ قسمت با ورود جواد رضویان در نقش شنبه که یک کارگر ساده افغانستانی بود، سریال وارد فاز جدیدی شد. لهجه و تکه کلامهای رضویان او را در آن سالها تبدیل به یکی از شخصیتهای محبوب تلویزیون کرد. اما موقعیتهای طنز و کمدی که در سریال جریان داشت، تا آخر با شباهت بسیار به آثار مدیری پیش رفت.
سریال «ساختمان پزشکان»؛ شروعی تازه
پس از «چارخونه» سروش صحت دوباره به بازیگری و نویسندی بازگشت و تا سه سال از کارگردانی فاصله گرفت. در این مدت مهران مدیری و پیمان قاسمخانی هم پس از سالها فعالیت مشترک، به دلایلی چندان تمایلی به همکاری با هم نداشتند و این فرصت خوبی در اختیار سروش صحت قرار داد که اینبار سریالی بسازد که سرپرستی نویسندگانش با پیمان قاسمخانی بود. نتیجه کار مجموعهای بود به نام «ساختمان پزشکان». این سریال چند ویژگی مهم داشت که مهمترین آن خارج شدن نوع کارگردانی و ساختار سریالسازی سروش صحت از زیر سایه مهران مدیری بود. او تازه داشت مسیر خودش را پیدا میکرد. مسیری که از فانتزی به دور بود و تاکید بسیار زیادی بر کمدی رئالیستی داشت. او هیچ کاراکتری را تیپ نمیبیند و همه برای خود شخصیتی مجزا دارند. شخصیتی که اگر در اطرافمان نگاه کنیم حتما شبیهش را میبینیم اما صحت با شخصیتپردازیهای گروه پیمان قاسمخانی، این شخصیتها را مال خود کرده. نمونه مشخص آن کاراکتر مرجان شیرزاد با بازی شقایق دهقان در این سریال است. او نماد یک منشی است که ممکن است شبیه او را بارها در مطبهای مختلف ببینیم، اما پیچیدگیهایی دارد و غافلگیریهایی برای مخاطب ایجاد میکند که برای همیشه در ذهن مردم ماندگار میشود.
«ساختمان پزشکان» یک مجموعه کمدی انتقادی بود که به سبک همیشگی پیمان قاسمخانی با مسایل روز شوخی میکرد و از طرفی اهمیت حضور روانپزشک و روانکاو در زندگی مردم را با بیانی طنز نشان میداد. ما در این مجموعه اپیزودیک با اتفاقات کمدی و چالشهای یک ساختمان پزشکان روبرو بودیم. موضوعی که تا آن زمان با نگاه طنز کسی سراغش نرفته بود. معرفی دو بازیگر تئاتر یعنی بهنام تشکر و هومن برقنورد به تلویزیون هم از دیگر ویژگیهای مهم «ساختمان پزشکان» بود. ویژگی که در تمام آثار بعدی سروش صحت هم دیده میشود. بازیگرانی که پس از سریالهای سروش صحت به چهرههای مشهور ژانر کمدی تبدیل میشوند.
روزهای اوج با سریال «پژمان»
سه سال پس از «ساختمان پزشکان» دوباره همان گروه نویسندگان با طرحی از پیمان قاسمخانی دور هم جمع شدند. قاسمخانی با ایدهای از پژمان جمشیدی بازیگر اسبق تیم ملی فوتبال ایران، تصمیمگرفته بود اینبار سراغ معضلات و مشکلات زندگی یک بازیکن فوتبال کنارگذاشته شده برود. نقد شهرت و نگاه طعنهآمیز به این موضوع سرفصل اصلی این سریال بود که در پاییز سال ۱۳۹۲ روی آنتن شبکه سه رفت. سریال «پژمان» به صورت کامل برگرفته از زندگی خود پژمان جمشیدی نبود و ایدهها و شوخیهایش توسط نویسندهها شکل میگرفت، اما پس از آن نگاه مردم به بازیکنهای قدیمی فوتبال و زندگی آنها بسیار تغییر پیدا کرد.
صحت در کارگردانی «پژمان» همان مسیری که در «ساختمان پزشکان» شروع کرده بود را پیش گرفت. کمدی رئالیستی که از فانتزی به دور است و تنها بخشی از آن که به تخیل نزدیک میشود، فلاشبکها و افکار بازیگر اصلی است که گاهی قاطی داستان میشود. در سریال «پژمان» هم چهره جدیدی به عالم بازیگری معرفی شد که همان پژمان جمشیدی بود. بازیگری که حالا پس از یک دهه به جایی رسیده که میتواند باعث رکوردزنی در گیشه شود و از پرکارترین بازیگران سالهای اخیر ایران بوده. سروش صحت با «پژمان» نقطه اوج کارگردانی خود در تلویزیون را تجربه کرد. این مجموعه باب آشنایی او با نویسنده جوانی را باز کرد به نام ایمان صفایی که پس از این سریال یار همیشگی او در نوشتن فیلمنامههایش شد. همچنین پیمان قاسمخانی براساس طرح اولیه همین سریال و بهرهگیری از زوج هنری پژمان جمشیدی و سام درخشانی که در این مجموعه معرفی و محبوب شدند، بعدها فیلم سینمایی «خوب، بد جلف» را خود کارگردانی کرد که به قسمت سوم و ساخت سریال هم رسید.
انحصار نویسندگی با «شمعدونی»
یک سال پس از «پژمان» گروه پیمان قاسمخانی از سروش صحت جدا شد و او همراه با ایمان صفایی فیلمنامه «شمعدونی» را به عنوان اولین همکاری انحصاری و مشترکشان راهی آنتن کردند. «شمعدونی» مانند سریالهای قبلی سروش صحت، ستاره ژانر کمدی نداشت و از ترکیب بازیگرانی در آن استفاده شده بود که اکثرا در حوزه تئاتر مشهور بودند و در تلویزیون کسی آنها را نمیشناخت. مانند رویا میرعلمی، حسن معجونی، نگار عابدی، محمد نادری و…. صحت در این مجموعه از آتنه فقیهنصیری هم که سالها بازیگر آثار درام بود، بازی کمدی گرفت. داستان بازهم در همان فضای آثار قبلی صحت بود؛ یعنی خانوادهای از سطح متوسط جامعه با همه چالشهای عاطفی و اجتماعی که دارند. «شمعدونی» دیگر کامل براساس متن و کارگردانی سروش صحت بود و شوخیهاییش آنقدر رئال بود که گاهی مخاطب به آن نمیخندید. واقعیت این است که «شمعدونی» به اندازه «پژمان» و «ساختمان پزشکان» موفق نبود. اما بازهم از کمدیهای دیگر تلویزیون در آن روزها جلوتر بود و مخاطب ترجیح میداد این سبک از طنز آرام و بیهیجان را ببیند تا لودگیهای سطح پایین.
مجموعه سهگانه «لیسانسهها»
سروش صحت در دومین همکاری با ایمان صفایی، سال ۱۳۹۵ با مجموعهای به تلویزیون بازگشت به نام «لیسانسهها». این سریال یکی از معدود مجموعههای دنبالهدار تلویزیون ایران است که محبوبیتش را تا روز آخر حفظ کرد. «لیسانسهها» ترسیم کننده واقعی جهان رئال و طنز ذهن سروش صحت بود که بیشترین شباهت را به داستانهای کوتاه و روزنوشتهای او داشت. رسالت این سریال شوخی با مسایل اجتماعی جوانان بود، اما به سبکی که انگار مشکلات مسایلی عادی هستند و مخاطب است که فکر میکند مشکل است. مثلا یکی از اصلیترین شوخیهای این مجموعه نگاه طعنهامیز به مقوله سانسور در تلویزیون بود. هنوز قسمتی از این مجموعه که کاراکترها با لباس در استخر شنا میکردند و به دیگران میگفتند شما غیر عادی هستید و اصلا شنا در استخر با لباس درست است، از سکانسهای ماندگار و بحثبرانگیز سریالهای ایرانی است. از ویژگیهای دیگر «لیسانسهها» این بود که کاراکترها وقتی با شغل یا قشر خاصی شوخی میکردند بلافاصله یکی از آنها رو به دوربین از آن قشر معذرتخواهی میکرد. در کنار اینها پیامهای مستقیم بهداشتی توسط پزشکان واقعی، حضور یک خواننده و بیان حالات روحی کاراکترها با آوازخوانی و… همه از ویژگیهای این مجموعه بودند که برای اولینبار توسط سروش صحت پایشان به تلویزیون باز شده بود.
«لیسانسهها» هم مانند آثار قبلی سروش صحت کاراکتر محور بود و هر شخصیتی برای خودش ابعاد ویژهای داشت. شخصیتهایی که شبیه آنها زیاد است، اما صحت از زاویهای دیگر به آنها پرداخته بود. مثلا پسر پولدار شهرستانی به نام حبیب که توان مالی ازدواج را دارد اما در برقراری ارتباطات اجتماعی مشکل دارد. یا جوان در آستانه ازدواجی به نام مسعود که بیکار است و توانایی تهیه مسکن ندارد. حتی شخصیتهای فرعی داستان مثل رحیم که پدری معتاد است، از زوایه دید دیگری به زندگیش نزدیک میشویم. ما او را جدا از جامعه نمی بینیم، زندگی میکند شوخی میکند، اما در کنار آن بیخانمان است و ترد شده.
در این سریال هم مانند مجموعههای پیشین ما با بازیگری کمتر شناخته شده روبرو میشویم که از تئاتر آمده و با سریالی به کارگردانی سروش صحت تبدیل به ستاره تلویزیون میشود. در «لیسانسهها» قرعه به نام هوتن شکیبا افتاده. بازیگری که پیش از این مجموعه بیش از ده سال در تئاتر بود اما با نقش حبیب به اوج شهرت رسید. شکیبا با سابقه بازیگریش حبیب لیسانسهها را به کاراکتری فراموشنشدنی تبدیل کرد. این مجموعه در سه فصل و با فواصل چندماهه به مدت سه سال از شبکه سه روی آنتن رفت و سال ۱۳۹۸ با آخرین فصل که با نام «فوقلیسانسهها» شناخته میشد به پایان رسید. مشکلات مالی تلویزیون و بالارفتن میزان سانسور در اواخر دهه ۹۰ در رسانه ملی، در خود سریال هم به صورت مستقیم و غیر مستقیم مورد نقد قرار میگرفت و در آخر هم به خود مجموعه ضربه زد و این سریال برای همیشه تمام شد. البته بسیاری از منتقدین فصل سوم را به کیفیت دو فصل اول نمیدانستند، اما صحت با این سهگانه کارنامه کارگردانی خود در تلویزیون را در سطح قابل قبولی به پایان رساند.
رسیدن به «مگه تمام عمر چند بهاره؟»
زندگی آرام اعضای خانواده ربانی با ورود ناخواسته یک مار، پیدا شدن یک نسخه خطی نفیس و یک حفره اسرارآمیز دچار تحولاتی میشود. این خلاصه داستانی بود که تا هفته گذشته، از اولین تجربه کارگردانی سروش صحت در شبکه نمایشخانگی منتشر شده بود. اما پس از یکسال که گروه مشغول ساخت این مجموعه بودند بالاخره ۲۵ خرداد «مگه تمام عمر چند بهاره؟» بر روی خروجی پلتفرم نماوا قرار گرفت. صحت پس از «لیسانسهها» بیشتر وقتش صرف اجرای برنامه «کتابباز» در شبکه نسیم با محوریت کتاب و شعر بود. اما این برنامه به دلایلی که هیچوقت به صورت کامل مشخص نشد، دیگر اجازه ساخت و پخش دریافت نکرد و به این شکل همکاری سروش صحت پس از ۲۵ سال با تلویزیون فعلا به پایان رسید. او در میانه ساخت سریال «لیسانسهها» اولین فیلم سینمایی خود به نام «جهان با من برقص» را هم کارگردانی کرد. فیلمی کمدی رمانتیک که به روزهای پایانی زندگی یک مرد میانسال پرداخته. این فیلم بسیار مورد توجه منتقدین و مخاطبان قرار گرفت و نشان داد سروش صحت اگر با جهان رئال و آرام خودش پیش برود در سینما هم موفق میشود.
با کوچ بسیاری از سینماگران از سینما و تلویزیون به نمایشخانگی از سال ۱۳۹۹ به بعد، سروش صحت هم در میانه این موج از همان روزها تصمیم به ساخت سریالی در این رسانه گرفت. از روز اول قرار بود این مجموعه به تهیهکنندگی محمدرضا تختکشیان ساخته شود اما پلتفرم آن مشخص نبود. بالاخره پس از سه سال از صحبتهای اولیه درباره این مجموعه حالا «مگه تمام عمر چند بهاره؟» عرضه شده. این سریال در نگاه اول همان فضاسازی و حال و هوای لیسانسهها را دارد. چند جوان در کنار هم زندگی میکنند که با مشکلات و مسایلی درگیر هستند. یکی از آنها به نام نیما نماد جوانهای لاابالی است که نمیتواند برای خودش تصمیم بگیرد. او با خواهرش گلی و دو پسر عمویش شاهین و شهرام زندگی میکند. فعلا در قسمت اول با نریشنی که توسط گلی بر روی سریال گفته میشود، شخصیتها تا حدودی به مخاطب معرفی شدهاند. سروش صحت پس از فیلم سینماییش، دوباره در این مجموعه هم با علی مصفا همکاری کرده. بازیگری که همیشه او را در نقش کاراکترهای آرام دیدهایم و حالا در یک مجموعه کمدی حضور دارد. مجید یوسفی و گیلدا ویشکی هم مانند همه آثار پیشین صحت، چهرههای تازهای هستند که از تئاتر آمدهاند و در همین قسمت اول هم نشان دادند که میتوان آیندهای مثل بهنام تشکر، پژمان جمشیدی، محمد نادری، هوتن شکیبا و… برایشان متصور بود.
براساس خلاصه داستانی که از قبل منتشر شده انگار قرار است اینبار با فانتزی بیشتری در ادامه سریال روبرو باشیم و از کمدی رئالیستی همیشگی صحت فاصله بگیریم. همچنین نامهایی مثل شقایق دهقان، هوتن شکیبا، بیژن بنفشهخواه و پژمان جمشیدی به عنوان بازیگر میهمان در لیست بازیگران این مجموعه آورده شده. پس از پخش اولین قسمت با توجه به نظرات کاربران در سایت نماوا و فیلیمو شبکههای مجازی، دو دسته موافق و مخالف در مقابل این سریال شکل گرفته. موافقان آن را مانند آثار قبلی صحت دوست داشتند و آن را کمدی فکر شده و متفاوتی میدانند و مخالفان این سبک سریالسازی را مناسب نمایشخانگی نمیدانند و از کندی «مگه تمام عمر جند بهاره؟» شکایت دارند. حالا باید منتظر بود و دید در ادامه این سریال چطور پیش خواهد رفت.