سینما

۷ درس زندگی که باید از باب اسفنجی بیاموزیم

بیش از دو دهه از ظهور باب اسفنجی می‌گذرد و این اسفنج کوچولو که در آناناسی زیر دریا زندگی می‌کند هنوز هم به اندازه‌ی روز اول محبوب است. انیمیشن نیکلودئون به نام «باب اسفنجی شلوار مکعبی» (SpongeBob SquarePants) که یک دهه‌ی پیش توسط استیون هیلنبرگ فقید ساخته شده بود، ماجرای اسفنج دریایی به نام باب را دنبال می‌کرد که با خوش‌بینی ذاتی‌اش در بعضی از پوچ‌ترین موقعیت‌های ممکن کنار دوستان عجیبش روزگار می‌گذراند.

از زمان انتشار اولین قسمت در می ۱۹۹۹ باب اسفنجی به یکی از عناصر ثابت فرهنگ ‌عامه تبدیل شد؛ از میم‌های بانمک گرفته تا بادکنک‌های غول‌پیکر سوپر بول، باب اسفنجی در این سال‌ها تقریبا در همه جا حضور داشته است. این فرانچایز محبوب با بیش از ۲۰۰ قسمت، راه‌های زیادی را برای زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره‌ی این شخصیت میان مردم پیدا کرده است.

باب اسفنجی میان نسل هزاره یا وای (Generation Y) بیش‌ترین محبوبیت را دارد. این طرفداران پروپاقرص که حالا خودشان بزرگ شدند و احتمالا بسیاری از آن‌ها والد هستند، درس‌های زیادی را از باب اسفنجی شلوار مکعبی و دوستان بانمکش گرفتند که بر زندگی‌شان تاثیر گذاشت. این شما و این ۷ درس مهم از یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های انیمیشنی دنیا.

۷- شما می‌توانید هر کاری که در ذهنتان دارید را انجام دهید

باب اسفنجی و آقای خرچنگ

باب اسفنجی از روزی که وارد رستوران موفق کراستی کراب می‌شود، آماده است که هر کاری را انجام دهد حتی اگر این کار شامل چرخاندن برگرهای ویژه‌ی رستوران روی گریل باشد. یکی از اصلی‌ترین شعارهای باب در زندگی‌اش که از به زبان آوردن آن هم واهمه‌ای ندارد «من آماده‌ام، من آماده‌ام، من آماده‌ام» است.

بیشتر بخوانید
هر آنچه درباره فیلم لایو اکشن «هرکول» دیزنی می‌دانیم

وقتی سفارش‌های رستوران در یک روز، خیلی خیلی زیاد و درست کردن آن حجم ساندویچ عملا به یک کار طاقت‌فرسا تبدیل می‌شود، باب با تلاش و پشتکاری ستودنی مثل یک ابرقهرمان از راه می‌رسد و همه چیز را راست و ریست می‌کند. راز نه چندان محرمانه‌ی اسفنج دریایی دوست‌داشتنی ما این است که اجازه نمی‌دهد نظرات و تردیدهای دیگران او را از انجام کارها دلسرد کند.

باب اسفنجی به خودش کاملا باور دارد و هر بار که صبح‌ها باانرژی و سر و صدای زیاد از خواب بیدار می‌شود، این را به همه‌ی جهان اعلام می‌کند.

۶- با همه مهربان باشید اما نه تا سرحد مرگ!

باب اسفنجی

باب اسفنجی همیشه نفع جمعی را در نظر می‌گیرد و دوست دارد بهترین اتفاق‌ها برای مردم بیفتد اما باید اعتراف کنیم گاهی در این کار زیاده‌روی می‌کند و خودش را به دردسر می‌اندازد. گاهی باب به اندازه‌ای مشتاق کمک به دیگران است که عملا خودش و آن‌ها را به خطر می‌اندازد مثل وقتی می‌خواهد به زور به یک خانم مسن کمک کند تا از خیابان رد شود!

بعضی روزها باب اسفنجی از خواب بیدار می‌شود و اهداف روزش را بر پایه‌ی یک سری کارهای خیرخواهانه‌ی تصادفی می‌چیند که قهرمان زندگی یک نفر باشد. بعضی روزها هم می‌خواهد همان تغییری باشد که دوست دارد در جهان ببیند و برای دوستانش هم الهام‌بخش باشد که همین کار را انجام دهند.

در هر صورت مهم نیست که دوست زرد کوچولوی ما در یک روز چه احساسی را تجربه می‌کند، او هیچ وقت در مورد مهربانی و کمک به افراد تبعیضی قائل نمی‌شود و همه برای او برابرند.

بیشتر بخوانید
۱۰ انیمه و انیمیشن برتر که با یک صحنه نابود شدند

خرید دفتر نقاشی مدل باب اسفنجی از دیجی‌کالا

۵- بدون دوستانتان نمی‌توانید خوش بگذرانید

باب اسفنجی و پاتریک

باب اسفنجی تقریبا همه‌ی افرادی که در بیکینی باتم زندگی می‌کنند را دوست خودش می‌داند اما در این که بهترین دوست او ستاره‌ی دریایی صورتی، پاتریک است هیچ شکی نیست. آن‌ها در تمام زندگی‌شان به ماجراجویی مشغول هستند، خودشان را دست می‌اندازند، به خودشان می‌خندند و به معنی واقعی کلمه خاطره سازی می‌کنند و این دقیقا همان چیزی است که می‌توانید با یک رفیق صمیمی تجربه کنید.

باب اسفنجی آن‌قدر به نقش پررنگ دوستان در خوش‌گذرانی و تفریح باور دارد که در یک ترانه‌ی کامل به این موضوع می‌پردازد و کلمه‌ی (fun) را این طور تشبیه می‌کند:

«F برای دوستانی که کارا رو با هم انجام میدیم. U برای من و شما است. N برای هر جا و هر زمان در دریای عمیق آبی است»

۴- بدون توجه به عواقب، اشتباهتان را بپذیرید

پاتریک

مردم کامل نیستند و این شامل باب اسفنجی شلوار مکعبی هم می‌شود. مثلا او به اشتباه یک قطره رنگ روی باارزش‌ترین دارایی آقای خرچنگ پاشید یا بارها در رستوران کراستی کراب سفارش‌های مشتریان را اشتباهی ثبت کرد. در هر صورت اشتباه در زندگی اتفاق می‌افتد اما باب هر بار که خطا می‌کند، آن را می‌پذیرد و از مردم عذرخواهی می‌کند. مطمئنا آن‌ها ابتدا ناراحت و عصبانی می‌شوند اما می‌دانید در ادامه چه اتفاقی می‌افتد؟ باب را می‌بخشند چون حقیقت را گفته.

البته زندگی واقعی همیشه هم به خوبی انیمیشن‌ها به پایان نمی‌رسد و گاهی ممکن است بقیه عذرخواهی ما را نپذیرند اما باور کنید در دنیای کنونی حقیقت و راستی تنها دارایی با ارزشی است که برایمان مانده و می‌تواند ما را یک گام به رستگاری نزدیک‌تر کند.

بیشتر بخوانید
دانی ین؛ بازیگر اکشن و استاد بزرگ هنر رزمی چین

۳- با هویت اطرافیانتان شوخی نکنید

باب اسفنجی

به همان اندازه که می‌توانیم از باب اسفنجی درباره‌ی کارهایی که باید انجام دهیم، درس بگیریم به همان اندازه هم می‌توانیم درباره‌ی نبایدها و خطوط قرمزی که باید در روابطمان با دیگران رعایت کنیم هم یاد بگیریم.

در یکی از قسمت‌های این انیمیشن، باب اسفنجی تصمیم می‌گیرد استند آپ کمدی اجرا کند. او برای خنداندن جمعیت به سراغ گفتن جک‌هایی درباره‌ی سنجاب‌ها می‌رود. فارغ از این که یکی از دوستان صمیمی او سندی که از قضا سنجاب است از این شوخی‌ها حسابی ناراحت می‌شود؛ به ویژه به این دلیل که آن‌ها را از زبان دوستی می‌شوند که برای حمایت از او در برنامه‌ی استند آپ کمدی حضور پیدا کرده.

در نهایت باب اسفنجی یاد می‌گیرد برای احساسات و هویت اطرافیانش احترام قائل باشد و از درد آن‌ها برای موفقیت بیش‌تر استفاده نکند.

خرید جامدادی طرح باب اسفنجی از دیجی‌کالا

۲- جنبه‌های مثبت هر کاری را در نظر بگیرید

اختاپوس

هر کسی هم که در اطراف باب اسفنجی زندگی می‌کند به اندازه‌ی او شاد نیست؛ مثلا همسایه و همکار او اختاپوس مدام در حال غرغر است یا پلانکتون رقیب تجاری آقای خرچنگ همیشه‌ی خدا در حال طراحی راه‌هایی برای زمین زدن رستوران کراستی کراب است.

باب اسفنجی حتی در مواجهه با این موجودات منفی نگر و بداندیش هم از مثبت نگری دست برنمی‌دارد و روشن‌بینی و روحیه‌ی شادش را حفظ می‌کند. البته مثبت اندیشی سمی باب در بسیاری از مواقع هم قابل بحث است که می‌تواند به اندازه‌ی منفی نگری افراطی اختاپوس در زندگی مشکل‌ساز باشد؛ پس شما اعتدال را رعایت کنید.

بیشتر بخوانید
۱۰ فیلم کلاسیک ترسناک که مستحق یک بازراه‌اندازی مدرن هستند

۱- باحال نبودن بعضی وقت‌ها می‌تواند خیلی هم باحال باشد!

باب اسفنجی

باب اسفنجی مثل هیچ کسی نیست. او یک حلزون خانگی به نام گری دارد که همیشه با او صحبت می‌کند. ظاهر روزمره‌اش شامل کراوات قرمز، شلوارک قهوه‌ای، کفش‌های مشکی و جوراب راه‌راه است که هیچ تناسب بصری با هم ندارند اما در عوض مردم را تشویق می‌کند تا از تخیلشان به گونه‌ای استفاده کنند که گویی یک تجربه‌ی کیهانی و درونی است.

باب وقتی سعی می‌کند ادای کسی را درآورد که در حقیقت نیست -مثلا یک بازیکن عضلانی والیبال ساحلی یا یک فعال اجتماعی- نمی‌تواند با دوستانش ارتباط برقرار کند و او را نمی‌شناسند. در نهایت باب متوجه می‌شود اصلا ارزشش را ندارد که خودش را جای شخص دیگری جا بزند.

این که خود واقعی‌تان باشید خیلی باحال تر و باارزش‌تر است و از قضا پاداش آن دوستان واقعی و وفاداری است که جنبه‌های خوب و بدتان را دیدند و بازهم در کنارتان ماندند.

منبع: cnn

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا