حضور شخصیتهای قدرتمند در داستانها امری پیش پا افتاده و معمول است، خصوصا در ژانرهای اکشن، علمی-تخیلی و فانتزی. در حالی که قدرت معمولا بر اساس ویژگیهای فیزیکی اندازهگیری میشود، میتواند مفاهیم ذهنی از قبیل قدرت اراده، قدرت جادویی فریب و افسونهای لفظی را نیز شامل شود.
در بسیاری از موارد کاراکترها با توجه به تواناییهایشان، چه قهرمانانه باشد چه شرورانه، قدرتی محدود دارند و شکستدادنشان امکانپذیر است. اما با این حال کاراکترهایی وجود دارند که قدرتشان از مرز قابل ادراک عبور میکند. شکستدادن این شخصیتها در مبارزهی مستقیم کار دشواری است.
یکی از محبوبترین الگوهای سینمایی کاراکتر همیشه بازنده است که شخصیتی بیتکلف با ظرفیتهای بیشمار است. ارتباطگرفتن با این افراد برای مخاطب آسان است اما بسیار دشوار است با کاراکترهایی همدل شویم که قدرتشان بیش از اندازه است چه ابرشرور ماجرا باشد چه قهرمان داستان. در این فهرست با کارکترهایی آشنا میشویم که باید اندکی از قدرتشان کاسته شود ولو به اندازهی یک ذره.
۲۰. مترومن در انیمیشن «کلهکدو» (Megamind)
مترومن و کلهکدو هر روز با هم مبارزه میکنند و ابرقهرمان داستان همیشه با سرعت بالا، چشمهای آتشین و قدرت پرواز خود بر شرور ماجرا چیره میشود. این شکستها بیش از پیش عزم کلهکدو را جزم میکند و بنزین روی خشم او میپاشد تا مصممتر از قبل سراغ حریف قدر خود برود و او را سرنگون کند.
در نقطهای از داستان به نظر میرسد که ابرشرور انیمیشن موفق به کشتن مترومن شده است و اینجاست که او متوجه میشود که قهرمان شهر خود را به مردن زده است تا روی حرفهی موسیقی خود تمرکز کند. با شرمساری بزرگی که برای کلهکدو میماند، مترومن در نهایت پرده از راز اندیشهی تدریجی و پرزحمتی که سبب خروج او از دنیای ابرقهرمانی شده است، برمیدارد.
۱۹. جان هنکاک در فیلم «هنکاک» (Hancock)
جان هنکاک عضوی از نژاد موجودات جاودانه است که ابرقدرتهای زیادی دارد که شامل قدرت دیدن و شنیدن ارتقا یافته، سرعت بسیار بالا، قدرت فیزیکی بسیار بالا و حتی توانایی کنترل آب و هوا میشود. به رغم استفاده از این قدرتها برای حفاظت از جان مردم شهر لس آنجلس، مردم بیشتر وقتها به خاطر اعتیاد جان به الکل که به تبع آن خرابیها و آسیبهای زیادی در شهر به بار میآید، او را دست میاندازند و مقصر میشناسند.
در طول فیلم، او بیشتر دربارهی گذشتهی خود میفهمد و حتی به یاد میآورد که قبل از دست دادن حافظهاش همسری داشته است. بعد از اینکه تصمیم میگیرد تا نوشیدن افراطی خود را کنار بگذارد، او موفق میشود تا تصویر عمومی خود را بازسازی کند و به آنهایی که اینبار در شهر نیویورک به کمک او احتیاج دارند، دست یاری برساند.
۱۸. ایموتپ در فیلم «مومیایی» (The Mummy)
جاودانگی ایموتپ حتی بعد از رستاخیز او نیز باقی میماند اما چیزی که از این کاراکتر موجودی وحشتناک میسازد، قابلیتهای بازسازی قدرتمند او است. جادوی سیاهی که او را احاطه کرده است، چنان منکوبکننده است که او میتواند تنها با فکرکردن ده طاعون مصر باستان را احظار کند و بدن خود را به اشکال مختلفی دربیاورد.
توانایی حرکت اجسام با ذهن، قدرت مبارزهی فیزیکی و دانش جادوگری بالایش کافی است تا ایموتپ تمام جهان را به زانو در آورد اگر همچنان قهرمانان داستان نتوانسته بودند کتاب آمون را را کشف کنند.
۱۷. آناکین اسکایواکر در فرنچایز «جنگ ستارگان» (Star Wars)
وسعت قدرت اصلی آناکین اسکایواکر عملا بیمانند است. استادان جدای مثل یودا نگران دورنمای آموزش این پسر و روش استفادهی او از قدرت خود هستند. گرچه با وحشت و تکبر فراوان همراه است، آناکین هر چیزی را که به سمت او پرتاب میشود، با استادی تمام کنترل میکند و در نهایت آن قدر قدرتمند میشود که از آموزگاران خود جلو میزند.
کویی-گون جین و اوبی-وان کنوبی میخواهند که آناکین به یک جدای تبدیل شود همان قدر که سناتور شیو پالپاتاین میخواهد که او میراث سیت را به عنوان دارث ویدر قبول کند و آن را بر عهده بگیرد. در پایان آناکین هیچ وقت شکست نمیخورد و با نجات جان فرزند خود پیروز میشود.
۱۶. بیاتریکس کیدو در فیلم «بیل را بکش» (Kill Bill)
قبل از اینکه او به عروس تبدیل شود، بیاتریکس کیدو به عنوان یک آدمکش با نام رمزی مامبای سیاه فعالیت میکرد. وقتی به مهمان عروسی او حمله شد، او به کما رفت و چهار سال بعد در حالی که تنشهی انتقامگرفتن از کسانی بود که این بلا را سر او آورده بودند، از خواب مصنوعی بیدار شد.
در هر دو فیلم «بیل را بکش» بیاتریکس مقاومتی فرا انسانی از خود نشان میدهد. بدن او قادر است تا میزان زیادی از بیرحمی را بدون اینکه تسلیم حتی یک زخم کوچک بشود، تاب بیاورد خصوصا شلیک به سر که میتواند به زندگی هر کسی پایان بدهد. در واقع او از زخمهای تقریبا مهلک خود در مدت زمان بسیار کوتاهی شفا مییابد که باورکردنی نیست و باعث میشود او بتواند انتقام چندجانبهی خود را با یک درندگی بیاندازه کلید بزند.
۱۵. جان ویک در فرنچایز «جان ویک» (John Wick)
جان ویک که برای مهارتهای افسانهای خود در میدان نبرد شناخته شده است، آدمکشی حرفهای است که بعد از حمله به خانهی شخصیاش و نابودی آن، مجبور میشود تا دوران بازنشستگی را کنار بگذارد. کسی که به خانهی او نفوذ کرد، توله سگ نژاد بیگل او دیزی را نیز کشت که همسر او قبل از مرگش به او هدیه داده بود. این موضوع باعث میشود که او در طول چهار فیلم، قدم در مسیر انتقامی شخصی بگذارد.
جان ویک نه تنها در استفاده از تمامی سلاحهای گرم مهارت دارد و چالاک است، بلکه در چندین نوع هنر رزمی از تبار برزیل و ژاپن از قبیل جوجیتسو، جودو و سامبو هم استاد است. چه او با یک نفر مبارزه کند یا با ده نفر به صورت همزمان، جان ویک بیشتر وقتها بدون آن که حتی خراشی بردارد، سربلند از میدان نبرد بیرون میآید و هیچ وقت شکست نمیخورد.
۱۴. الن ریپلی در فیلم «بیگانه» (Alien)
الن ریپلی در اولین رویارویی خود با موجود فضایی، با ترکیبی از تفکر مدبرانه و یاری بخت و اقبال از مرگ حتمی نجات پیدا کرد اما وجود این حقیقت که او در نبردهای بعدی خود نیز پیروز میشود، گواهی بر روح شکستناپذیر او است. او با فاصلهی بسیار زیاد، خطرناکترین موجودی است که لانهی زنومورف تا به حال با تاریخ دور و درازش به چشم خود دیده است.
ریپلی به طور قابل توجهی از بیشتر کسانی که کنار او مبارزه میکنند، شجاعتر است و هیچگاه از تلاش برای یاریرساندن به کسانی که محتاج کمک او هستند، عقب نمینشیند. فداکاری او در پایان فیلم «بیگانه ۳» در نهایت جان میلیونها آدم را نجات داد و پایانی برای تهدید این گونهی فضایی خطرناک بود، وقتی که او شخصا ملکهی زنومورف را به قتل رساند.
۱۳. تی-۱۰۰۰ در فیلم «ترمیناتور ۲: روز قضاوت» (Terminator 2: Judgment Day)
تی-۱۰۰۰ که توسط اسکاینت در سال ۲۰۲۹ ساخته شده بود، از نابودگری که آرنولد شوارتزنگر آن را به تصویر میکشید، بسیار پیشرفتهتر بود. این آدمکش مصنوعی از مادهی فلزی پیچیدهای ساخته شده بود که به او اجازه میداد تا به شکل هر انسان و مادهای در بیاید و به آسانی دیگران را با چهرهی خود فریب دهد.
توانایی تغییر شکل تی-۱۰۰۰ به شکل خارقالعادهای قدرتمند بود و به نظر میرسید که شکستدادن آن غیرممکن است جایی که او اجازه میداد رباتهای انساننما به هر سلاحی که وجود دارد، تبدیل شوند. به رغم وجود چنین مزیتی، تی-۱۰۰۰ کاستیهای خود را داشت که باید به دمای بسیار بالا، خورنده بودن و پلاسما اشاره کرد.
۱۲. گودزیلا در فرنچایز «گودزیلا» (Godzilla)
علاوه بر تمام مزایایی که یک هیولای عظیمالجثه بودن دارد و در کنار آن این موجود پوستی رسوخناپذیر و پنجههایی برنده دارد، گودزیلا به طرق گوناگونی شکستناپذیری خود را نشان میدهد. نفس اتمی قدرتمند او که در «گودزیلا: سلطان هیولاها» دیده میشود، میتواند جانوران به مراتب بزرگتری از خود را بخار کند چه برسد به انسان بیپناه یا شهرهای دور و اطرافش.
گودزیلا تشعشعات را به عنوان یک منبع تغذیه میبلعد و توانایی زیادی در آزادکردن امواج انرژی گرماهستهای دارد. اگر قدرتهای او را مبالغهآمیز بنامیم، در واقع او را دست کم گرفتهایم.
۱۱. غول چراغ جادو در انمیشن «علاالدین» (Aladdin)
غول چراغ جادو عملا هیچ حق رایی ندارد و هیچ اختیاری از خود ندارد به جز اینکه آرزوی کسانی را برآورده کند که چراغ جادوی او را لمس کنند. با این حال قدرت برآوردهکردن آرزوی او آنچنان گسترده است که علاالدین موفق میشود تا با تبدیل شدن به غول به جعفر کلک بزند و قدرت بینهایت و شگفتانگیزی را تصاحب کند.
غول موجود مهربانی است پس میتوان با خیال راحت اینگونه فرض کرد که او وقتی در جامعه آزاد میشود خرابی به بار نمیآورد. چه میشد اگر نسخهی شیطانی او در شرایط یکسان قرار میگرفت؟
۱۰. سارون در فرنچایز «ارباب حلقهها» (Lord of The Rings)
سارون خیلی پیش از اتفاقات «ارباب حلقهها» توسط مورگوث به تباهی کشیده شده بود و به عنوان دستیار ارباب تاریکی خدمت میکرد. تواناییها و دانش او فراتر از آنهایی بود که توسط بسیاری از پادشاهیهای الون تصاحبشده بودند و به احتمال زیاد با گندالف در قالب اصلی خود به عنوان مایا الورین رقابت میکرد.
سارون حلقهی یگانه را به ایسیلدور باخته بود اما حتی این موضوع چندان تفاوتی در قدرت کلی موردور نمیکرد. در واقع تلاش ساورن برای سیطره بر زمین میانه تنها به خاطر تصمیم دوم گالوم برای خیانت به فرودو و فرورفتن در کوه سرنوشت همراه با شی با ارزش خود، با شکست مواجه شد.
۹. لوسی میلر در فیلم «لوسی» (Lucy)
بعد از اینکه لوسی میلر دارویی ترکیبی را قورت میدهد و وارد بدنش میشود، گسترهای از تواناییهای ذهنی را به دست می آورد که او را به موجودی عملا شکستناپذیر تبدیل میکند. این موارد شامل مصونیت کامل او در برابر درد و احساس، هوش بیمانند و قابلیتهای مبارزه، ارتباط ذهنی، حرکت اجسام با ذهن و حتی فناناپذیری میشود.
لوسی از قدرتهای جدید خود استفاده میکند تا فردی را پیدا کند که بتواند به او کمک کند که از وضعیت کنونی خود سر در بیاورد و راه حلی برای آن پیدا کند. وقتی او از مقدار بیشتری دارو استفاده میکند، به نظر به ۱۰۰ درصد ظرفیت ذهنی خود میرسد و به قویترین انسان روی کرهی زمین تبدیل میشود.
۸. جیسون وورهیز در فیلم «جمعه سیزدهم» (Friday The 13th)
جیس وورهیز شاید آخرین شرور فیلم اول «جمعه سیزدهم» نبوده باشد، اما این هیولای شرور خیلی زود تبدیل به ضدقهرمان برجستهی این فرنچایز میشود. قدرت بدنی جیسون بسیار فراتر از انسانها است و قادر است تنها با دست خود جمجمهی انسان را خرد کند.
او درد بسیار کمی احساس میکند و میتواند مخفیانه در کمین قربانیان خود بنشیند آن هم به رغم قامت بلند و نقاب هاکی عجیب و غریب خود. گرچه جیسون به عنوان یک موجود هوشمند شناخته نمیشود، دید استراتژیک او دست کمی از تحسینبرانگیزبودن ندارد. این کاراکتر از آن زمان تا به حال قویتر شده است و کاراکتر به اصطلاح اوبر جیسون در فیلم «جیسون ایکس» زرادخانهای از تواناییها را به وسیلهی رستاخیز مجدد خود در چنته دارد.
۷. نئو در فرنچایز «ماتریکس» (The Matrix)
نقش نئو به عنوان برنامهی اصلی به او اجازه میدهد تا به بافت الگوریتم خود ماتریکس دست پیدا کند که سبب میشود تا او برخی ویژگیهای شگفتانگیز پیدا کند مثل وارونه کردن گلولهها، پرواز فراصوت و شوک الکتریکی با دستان خود.
گرچه قدرتهای فراوان نئو به او کمک میکند تا در مبارزههای خود در ماتریکس با زحمت کمی پیروز شود، این خصیصهها نباید قاعدتا در دنیای واقعی با او همراه باشند اما با این حال نئو نشان میدهد که میتواند تکنولوژی ماشینها را دستکاری کند حتی اگر این توانایی جدید او فاش شود آن هم بعد از اینکه مامور اسمیت او را با یک کابل برق تکهتکهشده نابینا میکند.
۶. راما در فیلم «یورش» (The Raid)
راما تعریف جدیدی از ماشین کشتار یک نفره ارائه کرد، وقتی که دست تنها به یک بلوک آپارتمانی که تعداد زیادی از مبارزان به شدت خطرناک آن را کنترل میکنند، یورش میبرد. او موفق میشود تا با مشت و لگد به مرتبهی آخر این مجتمع برسد، در حالی که تمامی همکاران پلیس او پیش از این به کلی کشته شده بودند.
به رغم توانایی سرگیجهآور کاراکتر مد داگ در هنرهای رزمی، راما موفق میشود با طوفانی از خون و بیرحمی این ابرشرور ماجرا را از میان بردارد. راما کاراکتری است که نباید هیچ کس او را دست کم بگیرد، کسی که حتی در برابر راکت انداز نیز تسلیم نمیشود.
۵. بیتلجویس در فیلم «بیتلجویس» (Bettlejuice)
بیتلجویس مشهور در نگاه اول چندان تهدیدآمیز به نظر نمیرسد اما توانایی شیطنتآمیز او در فریب و کنترل قربانیان خود میتواند به عنوان یکی از نقاط قوتش به حساب بیاید. هم مخاطبان و هم منتقدان بازی مایکل کیتون در نقش این کاراکتر ذاتا آزاردهنده را ستودند و فراست او در ایفای درست نقش کمدی را تحسین کردند.
سوای سیاق کمدی این کاراکتر، بیتلجویس موجودی نامیرا است که میخواهد با یک دختر زیر سن قانونی ازدواج کند که این موضوع سبب میشود او به فردی بینهایت منفور و زهرآگین تبدیل شود. بیتلجویس قادر است تا واقعیت را خم کند، ظاهر خود را تغییر بدهد، زخمهایش را به راحتی درمان کند، پرواز کند، اجسام را با ذهن خود حرکت بدهد و با سحر و جادو اشیا را احضار کند، خیلی عالی شکلک دربیاورد و طیالارض بکند.
۴. ماتیلدا در فیلم «ماتیلدا» (Matilda)
اگر بخواهیم کاملا صادق باشیم، در واقع هیچ کس نمیخواهد از قدرت ماتیلدا ورموود بکاهد. او یحتمل یکی از ماندگارترین شخصیتهای همیشه بازندهی تمام دوران است و میدانیم که او تواناییهای فراطبیعی خود را برای اعمال خوب به کار میگیرد. با این اوصاف، او ظاهرا تنها آدم در دنیای خود است که قدرت حرکت اجسام با ذهن را دارد که دیگر افراد را در وضعیت بسیار نامساعدی قرار میدهد.
این واقعا منصفانه نیست که دیگر افراد نمیتوانند با ذهن خود اجسام را تکان بدهند، پس چرا باید به ماتیلدا چنین قدرت خارقالعادهای اعطا شود؟ اگر از زاویهی مثبت به این موضوع نگاه کنیم، بسیار بعید است که ماتیلدا از قدرت خود برای شرارت استفاده کند خصوصا وقتی او پایان همیشه خوش خود را با خانم هانی به دست میآورد.
۳. دکتر منهتن در فیلم «نگهبانان» (Watchmen)
دکتر منهتن که قبلا یک فیزیکدان هستهای بود، ابرقهرمانی با شمایلی شبیه به خدا است که قبل از اینکه به تنهایی کار کند، با دولت آمریکا همکاری میکرد. ذرهی رادیواکتیوی که چینش ژنتیکی او را عوض کرد، به او قدرتهایی نظیر علم تقریبا بینهایت داد که به او این امکان را میداد تا زمان را به صورت غیرخطی ببیند و تواناییهای دیگری نظیر حرکت الکتریکی اجسام، تولید نیروهای میدانی، طیالارض و موارد دیگر را داشته باشد.
دکتر منهتن نقشی اساسی در فیلم «نگهبانان» و سایر داستانهای دیسی ایفا میکند که شامل خط داستانی «فلشپوینت» و «۵۲ جدید» میشود که او در آن با تواناییهایی سفر در زمان خود حضور دارد. مهارتهای فرازمینیاش به آسانی او را به یکی از کاراکترها با قدرت بیش از اندازه در دنیای کمیکها تبدیل میکند.
۲. مایلز کوارتیچ در فیلم «آواتار» (The Avatar)
مایلز کوارتیچ پیش از این هم در اولین فیلم «آواتار» یک آدم بده با قدرت بیش از اندازه بود. او یورش انسانی دستهی اوماتیکایا در فیلم را رهبری میکند اما نه قبل از واردکردن صدمهی جبرانناپذیر به هومتری و نیز کشتن تعداد بیشماری از ساکنان بیگناه آن. کوارتیچ حتی ثاناتور فاسد را نیز از پا در میآورد آن هم به هنگامی که با نیتیری در نبردی روبهرو میشود، ویژگی که هم اعجابانگیز و هم وحشتناک است.
اگر او مرده باقی مانده بود، نیازی به کاستن از نیروی این کاراکتر نبود اما با تاسف برای پاندورا، کوارتیچ در «آواتار: راه آب» نیز برمیگردد، این بار با تمامی نقاط قوت بدن ناوی. او در پایان فیلم تا یک قدمی مرگ هم پیش میرود اما زرههای داستانی زیادی از او محافظت میکنند.
۱. جیمز باند در فرنچایز «جیمز باند» (James Bond)
نقش جیمز باند را تعدادی از بازیگران مطرح ایفا کردهاند و او برای چند دهه است که حضور پررنگی در سینما دارد. این مامور مخفی خوشپوش و باوقار و مرموز از سال ۱۹۶۲ که اولین فیلم باند عرضه شد تا به امروز همچنان محبوب باقی مانده است. جیمز تعداد زیادی سیگار در طول روز میکشد و معمولا با یک نوشیدنی پیدا میشود اما او با همهی اینا اوصاف، قدرت و چابکی یک ژیمناست المپیکی را دارد.
مامور ۰۰۷ یک مبارز تمام عیار، یک راننده و خلبان ماهر، یک متخصص سلاح و یک مهندس خبرهی روابط اجتماعی است. اینکه آدمی تمامی این تواناییها را در اختیار داشته باشد، منطقی به نظر نمیرسد حتی با استانداردهای داستانهای ساختگی. اما باز هم جیمز باند باید قدرتی بیش از حد تصور داشته باشد تا بتواند آن خصیصههای به ظاهر ناممکن را در چنته داشته باشد.
منبع: CBR